زهوشنگ گفتن نه کاریست خُرد

shahandeh-ali 01سخنان علی شاهنده
درمراسم یادبود هوشنگ کشاورز صدر دراستکهلم

او یکی از صدیق ترین مبارزان ایرانی و در دوره دانشجوئی یکی از فعالان جنبش دانشجوئی ( عضو کمیته دانشجویان جبهه ملی ) بوده و با چهره های مشخص و معروف از جنبش چپ ایران دوستی داشته و در زمان حکومت شاه بارها دستگیر و زندانی شده بود.

هوشنگ کشاورزصدر را بسبب اختلاف سن و تفاوتهای عرصه ها و جایگاهها و صفوف شغلی و تحصیلی و اجتماعی و سیاسی از ایران نمی شناختم و از فعالیتهای علمی و بویژه سیاسی او آگاهی نداشتم. درمیان امواج توفانی آوارگی بود که قلبهایمان با یکدیگر سخن گفتند و دستهایمان به هم گره خوردند و هر روزاستوارتر شدند. چنانکه هر بار سفری به پاریس میکردم دیدار او از انگیزه های مهم من بود ودرخانه او به رویم باز. وچنین بود که من با گوشه ها ونکته های بسیاری از پیشینه های تلخ و شیرین زندگی او، وکاراکتر وخصوصیات اخلاقی اوبویژه تابوهای ذهنی او آشناشدم که بیانش ذهن روشن وفرصت بسیار میخواهد ودراین فرصت کوتاه ومحدودیت توانائی ذهنی و سنی من میسر نیست وناگزیرتنها به اشاره ای به انها بسنده میکنم
۱- از جنبه اجتماعی وعلمی ازمردم شناسان و پژوهشگران برجسته در امور و مسائل عشایری و روستائی ایران بوده که خود:
اولا نشان از توجه و وابستگی ذهنی وعاطفی او به اعماق جامعه وآحاد ملت ایران داشت .
ثانیا معرف آگاهی بیشتر او از آنچه در اعماق جامعه بر مردم ایران میگذشت و صلاحیت او در تشخیص مشکلات و جستجوی راههای تأمین آسایش و رفاه و امنیت آنها و پیشگیری از دخالت بیگانگان بود و چه بسا در قرار گرفتن در جایگاه سیاسی و فعالیتهای سیاسی او (که سپس توضیح میدهم ) تأثیرونقش جدی داشت.
۲- شخصا انسانی نجیب، شریف و محجوب و خونگرم و صمیمی و مهربان و بی هیچ تظاهر با تمام وجود دموکرات بود . یکسویه نبود، کینه نمیورزید، همه حسن نیت بود اما از اصول مورد اعتقاد خود عدول نمیکرد. اصول را فدای مصلحت نمیکرد . با مخالف خود دشمن نبود و در برخورد با او در پی یافتن راه توافق بود و در جلسات شاخه های گوناگون جبهه ملی حضور مییافت و از نظریات خود دفاع میکرد، با سازمانها و شاخه های گوناگون چپ دوستی ومهربانی و بحث و گفتگو داشت. همواره میجوشید و میخروشید اما در برخورد با دوز کلک بر می آشفت و ناگهان چون شیر میغرید.
در تحمل مشکلات صبور بود. با دل خونین لب خندان داشت حتا در شرایط سخت دو بیماری بزرگ قلب و پروستات شمع انجمن بود. چنان زنده دل و چنان صبور که چهره گشاده و خندان او را که میدیدی باور نمیکردی که درآتش بیماری میسوزد و از درد سخت و مداوم بر روی آتش نشسته است. جان و تن او در این کوره میگداخت وکه سرانجام تاب ازاوربود.

پیشینه های سیاسی
او یکی از صدیق ترین مبارزان ایرانی و در دوره دانشجوئی یکی از فعالان جنبش دانشجوئی ( عضو کمیته دانشجویان جبهه ملی ) بوده و با چهره های مشخص و معروف از جنبش چپ ایران دوستی داشته و در زمان حکومت شاه بارها دستگیر و زندانی شده بود. در دوران نهضت ملی به صفوف آن پیوسته و همراه با پیروان مصدق در جبهه ملی درراه تحقق آرمانهای ملی مبارزه کرده بود. درزمان دانشجوئی از شاگردان صدیق و ارادتمندان دکتر صدیقی بوده و بهمین سبب با نام موسسه ای که در چهارچوب تحقیقات اجتماعی تحت ریاست دکتر صدیقی تأسیس شده بود چندین سال در بسیاری از نقاط کشور به تحقیق اشتغال ورزید.

تابوهای مهم او
نخستین – حفظ حرمت پناهندگی سیاسی: او حاضر به صرفنظرکردن از این عنوان نبود ومعتقد بود که پناهندگی سیاسی هویتی خاص است و وظایفی به آن تعلق میگیرد. واعتبار تداوم مبارزه را برای باز گشت به وطن همچنان حفظ میکند.
دومین – استقلال ایران: به استقلال ویکپارچگی سرزمین ایران وحاکمیت ملت ایران به سرزمین خودپای بند بود وهراقدام و عملی را که به آن خدشه وارد میکرد اگرچه به عنوان و بهانه «مصلحت» بشدت سرزنش میکرد وروی از آن برمیتافت .
سومین – آزادی – در یادداشت او در کتاب « تجربه مصدق درچشم اندازآینده ایران » میخوانیم « سخن برسرآزادی واستقلال وآمیختگی این دوباهم است .استقلالی که سربه دامان آزادی داردومعنی آن نه منزوی کردن کشورومردم بل قراردادن آن درجایگاه شایسته جهانی آنست . واین امر درحالی میسر است که مردم آزاد باشند وآزادی ضرورتی گرددهمچون نیازهای مبرم روزمره آنها»
در برابر توطئه های ضد استقلال و آزادی ایستادگی سخت و بی پروا داشت وابستگی به بیگانگان را تحمل نمیکرد و تاب نمی آورد.
چهارمین – جنبش وانقلاب مشروطیت را پاس میداشت و میکوشید که شعارها و دستآوردهای آن را اگرچه عملا بوسیله نیروهای متجاوز تعطیل شده باشد، از ذهنیت جامعه بیرون نرود و برای خنثا و بی اثر کردن توطئه های مستمر و دروغ پردازیهای دشمنان درونمرز و برونمرز حاکمیت ملت ایران تلاش میکرد. دکتر مصدق و رهبری او را در نهضت ملی همواره بحق میستود و کودتاهای ۱۲۹۹ ومرداد ۱۳۳۲ محصول توطئه بیگانگان وهمدستی دشمنان درونی علیه استقلال وحاکمیت ملت ایران را بحق محکوم میکرد و بویژه تلاشهائی را که عوامل و مهره ها و بهره گیران از آنها برای زدودن لکه ننگ خیانت از پیشانی خود بکار میبردند، با قلم و قدم و به مناسبتها و اشکال گوناگون محکوم میکرد از جمله آنهاتشکیل وبرگزاری « کنفرانس تجربه مصدق درچشم انداز آینده ایران » با آقای حمید اکبری ویاری زنده یاد محمودعنایت دردانشگاه شیکاگو به انگیزه بیان عصاره نظریات مصدق بودکه من نیزافتخار شرکت درآن وصحبت درباره « ریشه های اجتماعی وآرمانی لوایح قانونی دولت مصدق » داشتم واز ثمرات آن کنفرانس صدوربیانیه ازسوی فرماندار ایالت ایلینویز به مناسبت پنجاهمین سال حکومت مصدق وتجلیل ازاو وبرشمردن مشترکات او با مهماتماگاندی ونامگذاری روز دوم ماه مه ۲۰۰۱میلادی به نام « روزمصدق » ومجموعه ای از سخن رانیها ومقالاتی با نام « تجربه مصدق در چشم انداز آینده ایران » است که با یادداشتی از هوشنگ کشاورز صدر و پیام زنده یاد بدری « شیبانی » شایگان منتشر شده است و همچنین از اقدامات بجا تشکیل جلساتی برای براه انداختن وفعال کردن جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لائیک بود که من نیزازهمراهان آن بودم وگرچه به دلایل گوناگون نتوانست ثمری آنچنانکه انتظارمیرفت بار آورداما دوران کنونی به گمان من دلایل کافی برای لزوم پیگیری تلاش برای اسقرار جمهوری دموکراتیک و لائیک به دست میدهد وچنین باد .
گفتنی بسیار است و فرصت کوتاه. با عرض تسلیت به همسر محترم وارجمند و فرزندان گرامی آن عزیز ازدست رفته سخنان خود را پایان میدهم.