یک ارزیابی کوتاه از خیزش مردمی کنونی در ایران : گُسست‌ها

 

گذشت پنج روز از سیر وقایع ایران خطوط كلی زیر را تا حدی روشنتر كرده است:

1- ‏حركت افقی گسترش جنبش اعتراضی بخش اعظم شهرهای نواحی غربی و شمال و جنوب را در برگرفته است. شهرهای كوچك و دور از مركز كه تا پیش از جنبش كنونی تكیه‌گاه اصلی حكومت قلمداد می‌شدند سر به عصیان برداشته‌اند. بخش‌هایی بزرگ از جمعیت شهرهای كوچك مناطق غربی كه عموماً در بحران‌های سیاسی سال‌های گذشته شاهد حركت خاصی از آنها نبوده‌ایم به طرز شگفت‌آوری به خیابان آمده‌اند. در این شهرها فاصله‌ی تغییر شكل فعالیت‌های اعتراضی از تظاهرات خیابانی تا تسخیر و به آتش كشیدن مراكز حكومتی بسیار كوتاه است. تقریباً بخش سنتی جمعیت شهرهای كوچك نواحی غربی از لرستان و خوزستان و شهرهای معینی در آذربایجان شرقی و غربی و تا حدی كردستان به میدان آمده‌اند. ابتكارات مردمی در این مناطق شكل‌های گوناگونی یافته كه همگی نشانه‌ی روحیه اعتراضی شدید آنهاست. اما بخش شرقی به جز خراسان و اندك شهرهایی در سیستان ساكت مانده است. مراكز سنتی حكومت مانند كرمان، یزد نسبتاً آرام هستند. تهران پایتخت با وجود تظاهرات‌های پیاپی و كوچك در مناطق مركزی شهر منفعلانه شاهد این جدال است. تهران برخلاف همیشه مطلقا پرچمدار و پیشاهنگ نیست.

2- ‏تفاوت چشمگیری در سطوح مختلف حركت‌های مردمی دیده میشود: از درگیری‌های شبانه و تظاهرات‌های پرحجم روزانه تا تحصن‌ها و صدور بیانیه‌ها تا حمله به مراكز دولتی و در یك منطقه دستكم اقدام به تسخیر شهر (ایذه). گسست چشمگیری از لحاظ سطح اعتراضات بین مناطق مختلف به وجود آمده است. این شكاف در حال گسترش است.

3- گسست یادشده در سطح دیگری خود را نشان می‌دهد. در حالی كه حركت عمودی یعنی جلب توده‌های مردم هنوز اوج كافی نگرفته، سطوح مبارزاتی دمادم در برخی مناطق بدون توجه به منطق حركت در سایر نقاط رو به اوج است. در حالی كه هنوز بخش‌های بزرگی از مردم در شهرهای بزرگ مانند تهران اصفهان تبریز و شیراز تصمیم نگرفته‌اند به این جنبش بپیوندند، در مناطق دیگر شاهد تغییر سطوح مبارزاتی تا سطح قیام شهری هستیم. این گسست در سطح مبارزه خود را در گسست آگاهی میان بخش‌های مختلف مردم نشان می‌دهد. فریاد شادی معترضان و اطمینان از پیروزی در شهرهای كوچك با ابراز یاس فعالین سیاسی شهرهای بزرگ از عدم شركت عموم مردم نشانه‌ی شكاف بزرگی در آگاهی معترضان است.

4- ‏عدم حمایت اصلاح‌طلبان به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ از جنبش مردم و اعلام برائت برخی از سردمداران این جریان و حتی فرمان به سركوب آن‌ها و سكوت تاییدآمیز رهبران دیگرشان عملا به تجزیه مهمی در جنبش اعتراضی انجامیده كه روز به روز بیشتر خواهد شد. به نظر نمی‌رسد كه جنبش اصلاح‌طلبی كوچكترین تمایلی به مشاركت و دخالت در وضعیت كنونی داشته باشد. جنبش اصلاح‌طلبی با سر خود را به دفاع از حاكمیت انداخته است و هیچ تمایلی به فاصله‌گرفتن از آن ندارد. از طرف دیگر جنبش كنونی نیز هیچ تمایلی به دعوت از اصلاح‌طلبان به پیوستن به این مبارزه را ندارد و از همان ابتدا خط خود را جدا كرده است. در تهران این شكاف بیش از هر جای دیگری خود را نشان می‌دهد. بخشی از دانشجویان و كارگران و جوانان به رزم روزانه در خیابان‌ها مشغولند، در حالی كه خیل عظیمی از اصلاح‌طلبان در مراكز فعالیت خود یعنی دانشگاه‌ها، مطبوعات، مراكز علمی و فرهنگی با كمال بی‌اعتنایی و حتی با استهزاء و تحقیر به این جنبش می‌نگرند.

5- ‏صرف‌نظر از اصلاح‌طلبان كه نیروی سیاسی مهمی را تشكیل می‌دهند، جنبش كنونی سعی نمی‌كند نفوذ و گستره خود را در مناطق گوناگون تهیدستان و كارگری افزایش دهد. جدایی بخش اعظم طبقات زحمتكش شهری در شهرهای بزرگی مانند تهران، اصفهان و شیراز و تبریز عملا موجب محدود شدن مبارزه بین دسته های پیشرو با حكومت می‌شود و حكومت به سادگی می‌تواند پیكارگران كنونی را نماد منافعی جزیی و فرعی جا بزند نه نماینده‌ی عمومی مردم.

6- ضعف بزرگ جنبش كنونی برای طرح خواست‌های مشخص و معینی كه بتواند سرلوحه‌ی عمومی همه مبارزات منفرد در شهرهای گوناگون شود بیش از پیش تشدید شده است. شعارهای وحدت بخشی كه خواست معینی را مطرح كنند غایب است و جای خود را به هزاران خواست متنوع داده است كه در برخی مواقع متضادند: خواست بهبود وضعیت اقتصادی و فریاد ناشی از گرسنگی تا خواست سرنگونی لحظه‌ای. ضعف ساختاری و شكل‌گیری نهادهای مردمی در شكل‌های گوناگون خود هنوز به قوت خود باقی است.

7- حكومت در ارائه راه‌حلی برای معضل كنونی به نحو شگفت‌انگیزی ناتوانی خود را نشان می دهد. ارزان كردن تخم‌مرغ را به عنوان وعده بهبود وضعیت اقتصادی به مردم پیشكش كرده اند. هیچ سخنی از پس گرفتن بودجه‌ی ریاضتی كنونی (البته انبساطی برای بخش‌هایی از حكومت)، هیچ تلاشی برای اعلام عملی دستگیری دزدان ثروت عمومی، هیچ وعده‌ای ناشی از بهبود چشمگیر معاش مردم داده نشد و كماكان مثل همیشه دست آهنی حكومت برای سركوب اعتراضات مردم بلند شده است. به نظر می‌رسد تا حدی از شوك اولیه خود را خارج ساخته‌اند و سیاست متمركز دستگیری وسیع و تعقیب فعالین دانشجویی، تمركز فراوان نیروها در شهرها برای محدودكردن دامنه اعتراض، و ارعاب پیاپی فعالین را سیاست خود ساخته‌اند.

8- هنوز پیش‌بینی قطعی جدال كنونی نامیسر است. اما یك چیز مسلم است. ناتوانی حكومت در حل تضادهای ایجاد شده تنها به مدد ناتوانی توده‌های مردم در ایجاد هماهنگی ساختاری و هدفمند خود را پنهان كرده است اما زیاد طول نمی‌كشد كه همگان بفهمند شاه برهنه است و آنگاه حتی سركوب هم لباس مناسبی نخواهد بود.

 

Hassan Mortazavi, 01.01.18 20:21