نیم نگاهی به سمینار سراسری سالانه‌ی تشکل‌های مستقل زنان و زنان دگر و هم جنس گرای ایرانی

در آلمان ـ هانوفر ٢۰١٨

 

برگرفته از نشریه زنان، گاه‌نامه شماره 90

 سرور صاحبی

سمینار زنان هم­واره فرصتی است که پاره‌­ای از زنان گردهم آیند و در باره­‌ی آن­چه که در دور و ور ما در جهان رخ می­دهد به گفت و گو نشسته و تبادل نظر کنند.

در دوران کنونی ما از یک سو شاهد ديوان‌سالاری ـ امنيتی» با توانی بالا، که به ویژه در کشورهای به اصطلاح آزاد در حرکت است، هستیم: از مسافران و محتوای بار آن‌ها رادیوگرافی می­شود، داده‌های بیو متریک انباشته می‌شود، تلفن­های هم­راه مورد کنترل قرار می‌گیرد و شماره تلفن‌های بسیاری آرشیو می‌شود، آثار انگشت به صورت الکترونیک ضبط می‌گردد و پرونده‌های کامپیوتری عظیم اداری با پرونده‌های مربوط به شرکت­های خصوصی مقابله می‌گردد.

و از سوی دیگر شاهد جنگ و نظامی­گری در کشورهای آسیا و آفریقا هستم. جنگ‌هایی که به سبب آرایش جدید قدرت در صحنه‌ی جهانی و دور بودن از کشورهای غرب مفهوم جهانی پیدا نکرده در صورتی که جنگ جهانی است اما به شیوه­ای نوین. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد چه گونه سامانه‌ی «قدیمی» تغییر پیدا کرده است. و هم آن گونه که می‌دانید زنان و کودکان قربانیان اصلی این جنگ­ها و خشونت‌ها هستند. از این رو برگزارکننده‌کان سمینار با توجه به خواست شرکت کننده‌گان در سمینار ٢۰١۷ تلاش کردند که درون‌مایه‌ی «اشکال مبارزه زنان با سکسیسم، راسیسم و بنیادگرایی» را انتخاب کنند.

سمینار امسال آمیزه­‌ای بود از یک پرفورمنس، سه سخن­رانی، گروه‌های کاری، موزیک و پیش‌نهادات و انتقادات.

در گاه‌نامه­ی شماره‌ی ٨٩ سخن رانی‌ها در سمینار منتشر شد و شما با درون‌مایه‌ی سمینار آشنا شدید. این گزارش جمع‌بندی کوتاهی است و تنها روی پاره‌ای از نکات تمرکز بیش­تری کرده است.

روز جمعه ٩ فوریه ٢۰١٨، ساعت ٩ صبح روزی نسبتن سرد با تابش آفتابی لاجون پاره‌ای از زنان همایش در خواب‌گاه جوانان هانوفر (Jugendherberge)  بنا بر قرار پیشین گرد آمده بودند که سالن و فضا را برای برگزاری سمینار و استقبال از شرکت کننده‌گان آماده کنند. گر چه بسیاری از کارهای تدارکاتی از سال گذشته تدارک دیده شده بود. اما تزیین سالن، کارهای تکنیکی، چیدن صندلی­ها و… می‌بایستی انجام می‌شد.

از حدود ساعت دو به بعد کم کم شرکت کننده‌گان از شهرهای دیگر آلمان به خواب‌گاه جوانان وارد شده پس از احوال­پرسی و گفت و گوهای کوتاه به سوی میز نام نویسی و گرفتن کلید اتاق­ها روان می­شدند.

پس از صرف شام  در ساعت ١٩ برنامه سمینار با خوش­آمد گویی گروه برگزار کننده، به گونه­ی پرقورمنس (احرای نمایشی) آغاز شد. طاهره، منیژه و سرور اجرا کننده‌گان این پرفورمنس بودند. آن­ها ابتدا از میان جمعیت برخاسته و با گفتن:

آغازی برای سلام

پروازی در شهر زنان

فریادی در ژرفای هستی…

گزارشی بسیار کوتاه از درون مایه‌ی سمینارهایی که در این سال‌ها در رابطه با نظامی­گری و بییادگرایی مطرح شده بود، ارایه دادند و با شعار «نه به نظامی­گری نه به جنگ» اجرای خود را به پایان رساندند. در ادامه فری و سهیلا روند برنامه­‌ها و نکاتی که می‌بایستی رعایت شود را به اطلاع شرکت کننده‌گان رساندند.

آن­گاه نوبت به سخن­رانی منیره کاظمی با نام «هویت، (تحمیل یا انتخاب؟) دخالت گری زنان مهاجر در مبارزه علیه سکسیسم، راسیسم و بنیادگرایی» رسید.

ابتدا او باکمک پاورپوینت تصاویری را نشان داد و مطرح کرد که جامعه‌های میزبان پناهنده‌گان تلاش می­کنند که از طریق ارتباط جمعی، روزنامه، تلویزیون و… هویت مشخصی را از زنان پناهنده نشان دهند که آن تصویر اسلامی است. اکثرن با روسری و مقعنه آن‌ها را نشان داده و یا برای مصاحبه یا رپرتاژ از آن­ها دعوت می‌کنند. و با هر نقدی در باره‌ی جای­گاه زن در جامعه­های اسلامی مخالف هستند. این بخش از بحث او به گونه­ای هشدار دهنده بود. و موضوع مهمی را طرح کرده بود. اما در ادامه نمونه­ای از دخالت‌گری زنان مهاجر مطرح نکرد. و آیا اصلن تمرکز روی مذهب برای تعیین هویت و تفاوت زنان راه کاری نتیجه بخش برای رهایی است.

ـ مفهوم هویت و قتل­های ناموسی

ـ سیستم هویت (مسلمان)

ـ مشخصه‌های سیستم هویت مسلمان مهاجر

ـ چرخ دنده‌های نیروی محرکه و حفظ این سیستم، حرمت، غیرت، ناموس، هژمونی مردانه، بکارت و حجاب.

مسایلی را مطرح کرد.

در باره مفهوم هویت تعریف مشخصی را نداد تنها تعریقی از فرهنگ معین را بیان کرد که کفته: «شخصیت، ذات و حقیقت» که بسیار کلی است و در زبان انگلیسی هم به بخش هم­سان آن توجه کرده بود در صورتی که هویت متضمن دو معنای اصلی است. نخست بیان  کننده­ی مفهوم تشابه مطلق است؛ این با آن مشابه است. معنای دوم آن به مفهوم تمایز اشاره دارد که به مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض می­گیرد. بنابراین هویت به طور هم زمان دو نسبت محتمل را میان افراد یا اشیا برقرار می کند؛ از یک سو شباهت و از طرف دیگر تفاوت.

و سپس تمرکز بحث خود را روی هویت مسلمان گذاشت در صورتی که در ابتدای بحث به گونه­ای به هویتی که تنها زن مسلمان را می‌بیند نقد داشت و بر این باور بود که جامعه‌های میزبان تنها این زنان را به سان زنان پناهنده معرفی می‌کنند. در پایان بحث خود زنان مهاجر را از نطر اقتصادی و درآمد یکی از محروم­ترین قشرهای جوامع غربی می‌دانست که این امر باعث محدود شدن کنش­گری اجتماعی آنان شده است. و هشدار داد که باید هشیار بود که دوباره چرخه‌ی هژمونی مردانه و سیستم هویت باز تولید نشود. اما چه‌گونه؟ تنها با دستور‌العمل که نمی‌شود چیزی را تغییر داد.

اما در باره این که چه کسانی و چه گونه این کار باید کرد به طور مشخص صحبت نکرد و یک سری دستورالعمل‌های عام را مطرح کرد. احزاب سیاسی آلمان را نقد کرد اما نگفت چه گروه­هایی می‌توانند بر علیه این هویت تحمیلی کنشی تاثیرگذار داشته باشند.

برنامه‌ی روز نخست پس از پرسش و پاسخ در ساعت ­٢١ به پایان رسید.

شنبه روز دوم سمینار پرستو فروهر سخن‌رانی خود را با نام «بازگویی چند تجربه در ارتباط با چالش‌های زنان علیه بنیاد­گرایی» آغاز کرد.

پرستو در حقیقت با بیان تجربه ملموس خود از ایران و تشکیل حلسه‌ی دادگاه انقلاب برای متهم کردنش، تصویری از این که چه گونه با خانواده­های جان‌باخته‌گان و زنان برخورد می­شود را در برابر چشمان ما قرار داد. یعنی بر این مردم چه می­گذرد. او در روند این بازگویی به پرونده­ی متهمان قتل پدر و مادرش و محمد مختاری و محمد جعفر پوینده پرداخت. که در آن علاوه بر این که هیچ نشانی از رسیده‌گی به اعتراف­های هول‌ناک نیست، بل­که تخلفات قضایی بسیاری در این پرونده­ها نیز دیده می­شود. او مطرح کرد که، ما بازمانده‌گان قربانیان و وکلای­مان، از زمانی که دادگاه نمایشی را در سال ١٣۷٩ برپا کردند یعنی ١٩ سال خواهان دادخواهی هستیم. او علیه حذف و کشتن سخن گفت. حذفی که، تنها در سرکوب و قتل انفاق نمی­افتد، بل­که در تحمیل سکوت و فراموشی و تحریف تاریخ ادامه می­یابد. حتا در اثبات  اتهام «تبلیع علیه نظام» دادگاه نوشته است چون پرستو حاکمان را غارت‌گر خوانده است آن هم به خاطر این که اسناد و مدارک پدرش را برداشته و پس نداده‌اند. اما در این مسایل سخنی از مادر پرستو به دلیل زن بودن نشده است. او حذف شده است.

از نگاه پرستو هدف اصلی تشکیل این پرونده خاموش کردن صدای اعتراض و دادخواهی خانواده‌های جان‌باخته‌گان است.

نکته­ی مهمی دیگری را پرستو در رابطه با یکی از اتهاماتی که به او زده شده نیز مطرح کرد که قابل تامل و اندیشیدنی است. آن هم «توهین به مقدسات» می‌باشد. این اتهام به سبب کاری هنری از پرستو می­باشد، مجموعه­ی هنری به نام «عزاداری» است در این مجموعه پرستو صندلی و مبل‌هایی را به نمایش گذاشته که روکش‌های آن­ها از پارچه­هایی است که در عزاداری استفاده می‌شود.

پرستو می­گوید مفاهیم برخاسته­ی تجربه­ها و زنده‌گی انسان­ها هستند.برای من توهین به مقدسات آن­جا رخ داده است که مامور اجرای حکم قتل، به اعتراف خود با ذکر «یا زهرا» ٢٤ ضربه چاقو به تن عزیز مادرم زده است، آن جا که به هنگام کشتن پدرم صندلی او را رو به قبله چرخانده­اند، آن جا که وضو گرفته­اند تا انسان­های آزاده و شریقی را در خانه­شان مثله کنند.

با این که حضور در این دادگاه برای او دشوار بوده است. اما خودش می­گوید:

«اگر نمی­آمدم این محاکمه کم­تر حساسیت را بر می­انگیخت. کم­تر کسانی درگیر آن می­شدند و در برابر آن احساس مسوولیت می‌کردند… و مهم­تر آن­که دادخواهی ناتمام قتل­های سیاسی کم­تر به یادها می­آمد و انگیزه­ی حضور و تلاش می­شد.»

در حقیقت تلاش­های پرستو شیوه­ای از مبارزه علیه جمهوری اسلامی و برای دادخواهی است که خود او بر این باور است که به تنهایی این کار را نکرده است بل­که، این ایستاده‌گی از همان ابتدا در بستر اعتراضی انجام شده که یک جمعی آن را به جلو برده با تاریخ اعتراض به سرکوب سیاسی هم­راه بوده است و در تمام مراحل مختلف هم پشتی‌بان و هم­راه داشته است. و آن چیزی که ترس و انزوا را در فرد از بین می­برد این آگاهی و خودآگاهی به تمام هم‌راهانی است که این خواسته را با من در پیش بردند. و در مدت این ١٩ سال هم‌چنان با قدرت ادامه داده شده است. در پرسشی که مطرح شد چه گونه می­شود آن را جمعی کرد؟

پرستو گفت پاسخش یک جمله­ای نیست و سخت است اما در تلاش پی­گیرانه­­ای که دایم سعی کند خودش را با بقیه در گفت و گو بگذارد و هی مرز نکشد. وقتی دیگری را زیر سوال می­برد امکان گفت و گو را باز کند.

در پایان سخن­رانی‌اش اعظم بهرامی شعری را از قول پرستو برای مادرش سروده بود که آن را خواند.

من روبروی‌شان ایستاده بودم

آن­جا

درست در جایی که

لکه­های خون تو

در گل­های قالی فرو رفته بود

درست روبروی چشم­هایشان

آن مرد کوتاه

آن مرد بلند

آن مردها با چاقوها، با چماق­ها

آن­ها که ایستاده بودند

روبروی نور پنجره

اما نور را از گلدان نرگس تو

در پاییز

نتوانستند دزدید

من به مردمک چشم­هایشان

در اتاق­های خالی و پر قفسه

در دست­انداز کلید قفسه های پر

نگاه می­ کردم

نگاه می­کردم

به مردمک­هایی که تصویر تو

در آن­ها می­جوشید

به آن­ها نگاه می­کردم

و به مسیل اشک­هایی

که می­دزیدند

اما آن­ها هرگز نتوانستند

تصویر تو را

که در چشم­هایم تکثیر شده بود

بدزدند.

برنامه با سخن­رانی مهوش صالحی و فریده رضوی با عنوان «جنگ کسب و کار سود­آوری با مرگ» ادامه یافت.

این سخن­رانی بسیار گسترده در مورد وضعیت نظامی­گری و جنگ در دوران کنونی در جهان سخن گفت. گسترده‌گی مطالب امکان دریافت شنونده را کم می­کرد. اما بررسی جامع‌ی در باره‌ی جنگ در دوران کنونی بود.

اتبدا در باره ساختار سیاسی قدرت در آمریکا و نهادهای جنگ ساز در این کشور سخن گفت. و آماری را ارایه داد از آن جمله که آمریکا دارای ٤٨٥٥ پای­گاه نظامی در سراسر کره زمین دارد و هدف­ بعدی پای­گاه‌های نطامی در فضاست.

و این که در بودجه­ی سالانه‌ی آمریکا بزرگ‌ترین رقم به وزارت دفاع تعلق دارد با رقمی حول ٦۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار در سال که بالاترین بودجه­ی نظامی در جهان است.

شبکه MIC یکی از شبکه­های پیچیده­ی نظامی صنعتی غیر شفاف است که در این چند دهه در آمریکا ایجاد شده است. که در برگیرنده‌ی پنتاگون، مجلس سنا و مجلس نماینده‌گان، شرکت­های خصوصی تسلیحاتی، تدارکات ارتش، که تنیده شده با سازمان­های و نهادهای احتماعی، سازمان­های امنیت مخفی، اتاق فکرها، رسانه‌ها، نهادهای مذهبی، دفترهای وکالت و دانش‌گاه­ها.

این سازمان­هادر رقابت و حتا گاهی در تقابل با یک­دیگر عمل می‌کنند.

اما توجه به نکات مطرح شده در این سخن­رانی سبب می­شود که ما زنان آگاهانه تر به دنیای امروز بنگریم و به دنبال ساز و کارهای دقیق­تری در رابطه با مبارزه با جنگ و خشونت باشیم. و متوجه باشیم با اندیشه­ی برابری نمی‌توانیم دنیایی رها از جنگ و خون‌ریزی برسیم.

با این که این سخن­رانی در گاه­نامه‌ی شماره‌ی ٨٩ آمده است اما من نکاتی را که توجه مرا جلب کرده به گونه­ای خلاصه جمع بندی می‌کنم.

ـ تعییر آرایش قدرت در صحنه­ی جهانی، تکنولوژی مدرن و جهانی شدن سبب ایجاد تغییرهای اساسی در انگیزه­های جنگ و شیوه­های پیش برد جنگ شده است. سبب شده جنگ و کشتار در حامعه به خصوص غرب به امر دور و انتزاعی تبدیل بشود و ما دیگر با اعتراضات گسترده بر علیه جنگ به سان جنگ ویتنام و الجزیره روبه‌رو نیستیم.

ـ امروزه یکی از شاخص­ترین انگیزه­های جنگ‌آفرینی و ایجاد ناامنی و تشنج، سود کلانی است که شرکت­های نظامی، نفتی، تدارکات ارتش، بازسازی و مانند آن­ها نصیب­شان می­شود.

ـ ابتدا به سبب پیدایش و رشد اقتصاد نئو لیبرال از اوایل دهه­ی هشتاد و دوم به علت رفرم­های اقتصادی در چین و لیبرالیزه کردن اقتصاد و تحارت رشد اقتصاد بزرگ جهانی با ترکیبی از سرمایه­داری دولتی و خصوصی پدید آمد. و سومین جریان فروپاشی شوروی و اقمار آن و خصوصی‌سازی مهارگسیخته­ای که الیگارشی مالی و اقتصادی و نظامی را در روسیه و اقمار آن بر سرقدرت آورد.

ـ این سه جریان عمده سبب چند قطبی شدن قدرت جهانی، تجاری شدن همه­ی عرصه‌ها از جمله ارتش و رقابت اقتصادی و همین طور مسابقه­ی نطامی عول‌آسایی گردیده که تخریب غیر قابل بازگشت محیط زیست را به هم­راه آورده است. رقابتی که بزرگ‌ترین چالش انسان در قرن بیست و یکم خواهد بود.

ـ سرریز کردن بودجه­‌های کلان میلیاردی به وسیله­‌ی تمام دولت­هابه سمت تسلیحات نظامی، زنده­گی میلیاردها انسان را چه در کشورهای صاحب تسلیحات و چه در کشورهای مشتری تسلیحات، در معرض بی­کاری، فقر، بیماری، مرگ، بی خان­مانی، فرار و مهاجرت قرار داده­است.

ـ گره خورده‌گی تسلیحات با سوخت­های فسیلی. انرزی حاصل از سوخت فسیلی عنصر حیاتی و پایه­ی صنایع مدرن هست. کنترل و سلطه بر این بخش کنترل شاه‌رگ حیاتی اقتصاد دنیا و سلطه‌ی سیاسی است.

ـ تحارت مواد مخدر از بازارهای پرسود برای تهیه­ی ارز، برای خریدن تسلیحات به خصوص توسط شورشی­ها و گروه‌های فرانظامی دولتی و غیر دولتی.

ـ جنگ­های انتزاعی و دور از بارزترین ویژه­گی‌های جنگ برای کشورهای سودبر انتزاعی و دور کردن جنگ از منظر عمومی و انتقال بار فیزیکی، روانی و عاطفی جنگ به بیرون از جامعه‌ی خودی است. این سیاست انتقال فاحش قربانیان جنگ از کشورهای ثروت‌مند به کشورهای قفیر و از طبقه‌ی فرادست به طبقه­ی فرودست از مردان، زنان و کودکان می­باشد.

ـ یک روش برای کاهش تلفات خودی استفاده از تکنولوژی­های مدرن و بمب­باران از هوا و انهدام گسترده است. این تکنولوژی نه تنها کشتارهای وسیع را ممکن می­کند بل­که سبب تخریب و با خاک یک­سان کردن مناطق مورد حمله و از کار انداختن تمام ساختارهای زیستی مثل شبکه­های راه، برق و تلفن و تأمین خوراک و سوخت می­شوند.

ـ تجاری کردن ارتش. در تمام کشورهایی که از تکنولوژی جنگی بالایی برخوردارند به تدریح سربازی اجباری لغو و سربازی داوطلبانه یعنی مزدبگیر جای آن­ را گرفته است. از جمله، آمریکا، فرانسه و آلمان. این تغییر همن­طور طبقاتی کردن رادیکال خدمت نظام است.

ـ چشم­گیرترین تغییر که در ارتش و جنگ در قرن بیستم واگذار کردن عملیات جنگی به شرکت­های خصوصی و پیمان­کاران جنگی به اسم­ PMC که نقش بزرگی در عملیات جنگی و طولانی شدن جنگ دارند. در جنگ‌های عراق و افغانستان ما شاهد این نوع شرکت‌ها بودیم.

ـ تامین صلح خود بازار سودآوری برای شرکت‌های تسلیحاتی و اقمار آن است. شورای امنیت سازمان ملل در واقع آژانس نماینده‌گی پنج کشور دارای حق وتو هست که ٨٥% از صدور اسلحه را دارند. نیروهای محافظ صلح سازمان ملل متحد نیز صاحب ارتش، تسلیحات و مهمات و مشتری صنعت تسلیحات هستند.

ـ برای حفظ مرزها و محدود کردن فرار و مهاجرت از مناطق جنگی و نابسامان مقادیر زیادی از ابزارهای تکنولوژیک از همان شرکت‌های تولید سلاح برای حقظ مرزها خریداری می­شود.

ـ و از سوی دیگر تمرکز فمینسم لیبرال در آمریکا غالبن روی برابری با مردان و مشارکت سیاسی و حضور زنان در قدرت و حوزه­های اجتماعی بوده است. و در حقیقت بخش ضد جنگ جنبش زنان در سایه فمینیسم لیبرال رنگ باخته است. سهم رو به افزایش سربازان زن از طبقات پایین لاتینی و سیاه پوست در ارتش آمریکا باعث موضع­گیری محتاتانه فمینیست­­ها نسبت به مشارکت زنان در جنگ شده است.

پس از پایان سخن­رانی  بخش پرسش و پاسخ به گروه کاری منتقل شد. و آن­گاه  پس از ناهار گروهی از زنان در تظاهراتی که به مناسبت جنبش اعتراضی در ایران در مقابل بان‌هوف هانوفر و از سوی «کانون کنش­گران و دمکرات و سوسیالیست» هانوفر برگزار می­شد شرکت کردند و در ساعت ١٥ گروه­های کاری تشکیل شد. در کنار گروه­های کاری،  شادی امین هم گروهی کاری را برگزار کرد در رابطه با دادگاه رسید­ه­گی به شکایتش از فرد متهم  به ایجاد وب سایت  تخریب و افترا.

موزیک برنامه بعدی بود که در ساعت ٢۰ با نوای کمانچه یوهانا اودرت و ضرب صدیقه اصغری آغاز شد. آهنگ­هایی که نواخته شد از ترانه­های مشهور ایرانی بود و شرکت کننده‌گان هم با نوازنده‌گان هم­نوا شدند.

پس از موزیک جشن زنان تا پاسی از شب ادامه داشت.

روز یک­شنبه پس از صرف صبحانه در ساعت نه و پانزده دقیقه سخن‌رانی زهرا (سور) اسرافیل با نام «تن و بنیادگرایی در شعر زنان افغانستان» آغاز شد. او خود شاعر است و کتاب شعری را با نام «اسرافیل در بند» منتشر کرده است

سور ما را با شعر زنان افغانی آشنا کرد. درون مایه سخن­رانی­اش نقد و پژوهشی یود در باره­ی شعرای زن افغانی از گذشته تا حال. در حقیقت او افقی را باز کرد که برخلاف تصویری بود که در رسانه از زنان افغان داده می­شد. تصویری که اکثرن آن­ها را به گونه­ی قربانی ارایه می­دهند.

او بر این باور بود که در افغانستان در تمام عرصه‌های سیاسی و اجتماعی هم­واره مردمان بر اریکه‌ی قدرت سوار بودند و ادبیات هم از این امر مستثنا نبود. و در تاریخ ادبیات، چه داستان نویسی و چه شعر تنها نام مردان به­جا مانده است.

گر چه اثاری از شاعران زن به نام  رابعه بلخی و  مخفی بدخشی هم هستی داشته اما به دلیل تاثیرپذیری از شاعران مرد کم­تر هویت حنسیتی­شان در آثارشان بازتاب داشته است. تنها در پاره­ای از آثار عاشقانه می توان اثری از جنسیت زنان دید. به گونه مثال:

الا مادر به دستم سات کردی    مرا از خورده‌گی نامزاد کردی

مرا از خورده‌کی نامزاد قومی      امیدهای مرا بر باد کردی

از دوران امان­اله خان سخن گفت که در این دوران فعالیت­های اجتماعی زنان قانونی شد و نخستین نشریه‌ی زنان با نام ارشاد نسوان انتشار یافت. و در ادامه از دوره‌ی مشروطه در دهه‌ی ٤۰ در افغانسان سخن گفت و شاعران زنی که در این دوران آثاری از خود به جای گذاشته­اند به سان بهاره سعید، راحله یار، لیلا صراحت روشنی و… تنها در اشعار به جا مانده از لیلا صراحت روشنی  می‌توان زنانه‌گی را به وضوح دید.

او نقش مهاجرت را در شعر زنان اففانی مهم و مواثر می­داند که با تلاشی پی­گیر توانسته­اند دیدگاه زنانه را وارد شعر امروز افغانستان کنند. به گونه­ای که در نقدهایی که در باره­ی شعر صورت می­گیرد دیدگاه جنسیتی مورد بحث و توجه قرار می­گیرد.

سور بر این باور است که عصیان­گری یکی از شاخصه­های اصلی شعر زنانه در دهه­های اخیر در افغانستان است. که نه تنها به ایدئولوژی مرد سالارانه انتفاد می­کنند بل­که سعی می­کنند که تابوهای جنسی را بشکنند و از تنانه‌گی سخن بگویند. او می­گوید تن بیش از آن­که دارای مفهوم اخلاقی باشد پدیده­ای سیاسی است.

او نگاهی به مجموعه­ی شعر«پله­های گناه­آلود» از کریمه شبرنگ می­کند.

پیکرم مرموزترین کتیبه جهان است

اما تو باستان­شناسی که تازه ورقم زدی

در شعر شبرنگ عصیان، اعتراض و دردمندی است.

او در شعری از خودش به گونه­ای مرزها را می­شکند:

«بیا عریان شویم/ شکوه­مان را به تماشا بگیریم/ کار هر کسی نیست/ با «رسوایی» هم آغوش شدن/ اصلن بیا خودمان باشیم. (اسرافیل در بند،ص. ١١١)

تنها نکته­ای می‌خواستم بیان کنم این است که سور در حایی مرد سالاری را به سان ایدئولوژی نام می­برد در صورتی که مرد سالاری یک نظام است. با این حال به زهرا دست مریزاد می­گویم و به خواننده‌گان گاه­نامه پیش­نهاد می­کنم اگر مقاله­ی او را در گاه­نامه ٨٩ نخوانده‌اند، بخوانند.

پس از پرسش و پاسخ نوبت به پیش­نهادها و انتقادها رسید. یکی از پیش­نهادها این بود که به­تر است در سمینارهای زمانی را بگذاریم برای موضوعات روز که به شکل گروه کاری باشد یا به صورت دیگر که ما بتوانیم در باره­ی آن موضوع بحث و تبادل نظر کنیم و تصمیمی برای کار عملی بگیریم.

زنان برلین هم برگزاری سمینار سال آینده را به عهده گرفتند. در لحظه­‌های پایانی خبر «خود­کشی»! یا کشته شدن فعال محیط زیست که در زندان بود، به گوش‌مان رسید و بسیاری با غم و اندوه از هم جدا شده و به سوی شهرهای‌شان روان شدند.