پرسش و پاسخ ندای آزادی از فعالان سیاسی دربارهی فدرالیسم در ایران
حافظ فاضلی
ندای آزادی: آیا دولت غير متمركز همان دولت فدراتیو است؟ اگر نه تفاوت آنها چيست؟
فاضلی: دولت فدراتیو در واقع بهترین نوع دولت غیر متمرکز است و تجربه عملی کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا، کانادا، بریتانیا، سويس، المان ،هند وغیره ..نمونه بسیار خوبی است که ثابت کرده که هم وحدت و یکپارچگی این کشورها حفظ شد و هم از تمرکزگرایی سیاسی و اقتصادی جلوگیری شده است.
ندای آزادی: در كشورى مانند ايران با توجه به تنوع زبانى، ملى و قومى آیا نظام فدرليسم نظام مناسبى است. اگر ارى چه نوع فدراليسمى براى كشور ما مناسبت: فدراليسم بر اساس تقسيمات جغرافيايى (استانى) و يا بر اساس زبانى- ملى/قومى؟
حافظ فاضلی: در باره وضعیت ما “قومیتها”، “ملیتها”، اقوام یا هر واژهای یا تعریفی که به دلیل تمایز در ویژگیهای فرهنگی، زبانی و اثنیکی مان داده میشود، به دلیل اینکه از دو تحول بزرگ در ایران یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب سال 1979 نتوانستیم به حقوق واقعی حتی در سطح حقوق شهروندی کامل دسترسی پیدا کنیم به این دلیل دیگر نمیخواهیم تجربه سومی را تکرار کنیم و از درس تمرکز گرایی پس از انقلاب مشروطه و انقلاب 57 عبرت نگیریم لذا ترجیح میدهیم که پس از جمهوری اسلامی با نیروهای سیاسی، نخبگان و احزاب سیاسی ایرانی برای یک نظام فدرال به تفاهم برسیم تا هم از تمرکزگرایی و ایجاد زمینه برای دیکتاتورپروی جلوگیری کنیم و هم نگرانی ملیتها در باره تضمین مشارکت آنها در ساختار نظام و سرنوشت کشوری که از آن همه ایرانیهاست، برطرف شود.
ما عربهای ایران به شهادت تاریخ از زمان مشروطه تا به امروز در همه تحولات مهم ایران فعالانه شرکت کردیم اما در نهایت وقتی کشور به ساحل نجات و استقرار رسید هیچ کس به حقوق ملی، فرهنگی و حتی حقوق شهروندی به مفهوم واقعی ما توجهی نکرد در زمان مشروطه شيخ خزعل طبق شواهد تاریخی به انقلابیون مشروطه کمک کردند(٣٠٠٠٠ تومان) در ملی کردن نفت همراه با دکتر مصدق در جنبش پیشتاز بودیم و برای مصدق سرودها و شعرهایی در اقليم خوانده شد؛ در انقلاب 57 نیز همراه و کنار مردم ایران ایستادیم ولی نتیجه آن همه فداکاری جواب منفی ، نگاه امنیتی سرکوب و اعدام بود. تبعیض در همه سطوح در منطقه علیه عرب ها عملی میشود به گفته خود نمایندگان مجلس رژیم در همه سطوح تبعیض بیداد می کند در استخدام ها کمتر از 2 درصد از مردم عرب در فرصتهای شغلی مانند شرکت نفت شرکت ملی حفاری و پتروسیمی و گاز طبق اظهارات نمایندگان در مجلس در بقیه امور پستهای کلیدی استان صفر، تسهیلات بانکی صفر استعمار تبعیض ، نابودي محيط زيست و انتقال اب بیداد به تمام معنی واقعی ..چنین شرایط مردم را به جدایی و استقلال طلبی سوق می دهد كه در اينده تبعات سنگيني خواهد داشت.
بر می گردیم به فدرالیزم، فدرالیزم به صورت سنتی تا قبل از تاسیس دولت معاصر در ایران همواره وجود عملی داشته ایران قدیم تحت حکومتهای امپراطوري پارسها، ساتراپها تا قاجاریه بيشتر به يک سیستم غیر مرکزی شبیه فدرال اداره میشد یعنی يک سلطنت تمرکزگرا، و امپراطوري با سيستم تمرکز گرا نبود حتد نام ممالیک محروسه ایران خود واقعیت عدم تمرکز را بیان میکند در آن دوره ملیتها همیشه از چارچوب وحدت ایران دفاع کردند در منطقه ما جنگ حاکمان محلی ما با عثمانیها در زمان شیخ جابر کعبی بهترین الگواست در جنگ ایران و عراق نیز طبق امار بنیاد شهید از 16 هزار شهید استان 12 هزار از عربهایی الاهواز در دفاع از ایران جان باختند حال سوالی که خود را مطرح می کند چرا سلطنت طلبانها برخی جمهوری خواهان ايران، ناسيوناليستها و چپیها، و حتي روشنفکران مذهبی، نمیخواهند این حقیقت را بپذيرند، آیا ما که اینهمه تجربه ظلم و ستم و تبعیض را متحمل شدیم باید نگران باشیم یا کسانی که تجربه وفاداری ما را دارند وهیچ تجربه ناگواری از ما ندیدهاند باید نگران باشند اگر دلواپسان از تاسیس نظام فدرالیزم در ایران از ملیتها واهمه دارند، چگونه از ملیتها می خواهند که پس از همه تجربههای تلخ تبعیض و نابرابری و ظلم مضاعف نباید از تکرار تمرکزگرایی و بازسازی دیکتاتوری مجدد در قالب دولت مرکزی ترس داشته باشند؟. ما طبق دادهای تاریخی و تجارب دو حکومت شاه و خمینی به این نتیجه رسیدیم که نظام فدرالیزم بهترین الگو برای تحقق عدالت و توزیع قدرت است.
ندای آزادی: ساختار و محتواى نظام فدراليسم براساس تقسيمات جغرافيايى چه تفاوتى با فدراليسم بر اساس ملى/قومى دارد؟ بعنوان مثال شرط برخوردارى از حقوق شهروندى (مانند حق انتخاب کردن و انتخاب شدن) در هر كدام از ايالات، ساكن بودن هر شهروند ايرانى در آن شهر و منطقه است، يا داشتن تعلقات قومى و ملى آن منطقه؟
فاضلی: در باره نوع فدرالیزم همانطور که همه ما می دانیم این سیستم در کشورهای مختلف با هم متفاوت است ما در ایران هم به طبیعت حال وضعیت تداخل استانها یکی از مسائلی است که ویژگی خاصی به نوع فدرالیزمی که قرار است برای مناطق ما در نظر گرفته شود، فرق می کند ما تجربه عملی از فدرالیزم نداریم برخی استانها هم به دلیل شرایط اقتصادی بزرگترین مهاجرت به آنها صورت گرفته مثلا اقليم عربستان به دلیل نفت، پتروشیمی و نیشکر و بنادر بیشتر استان مهاجر پذیر در ایران است این مهاجرتها ترکیب جمعیتی را به گونه ای دیگر تغییر داده بنابرین هر راه حلی برای نوع فدرالیزم تمام این جوانب مورد بحث و بررسی قرار می گیرد ولی به نظر ما بهترین نوع فدرالیزم ملی جغرافی است در الاهواز ما برادران بختیاری را با خود داریم در استانهای دیگر هم چنین وضعیتی وجود دارد در برخی شهرهای کردستان و آذربایجان نیز اختلاط قومی صورت گرفته بنابرین با تفاهم و تصویب قوانین مدرن حقوق همه در اقالیم در نظر گرفته می شود و انتخابات مسئولان استان پارلمان و غیر در چارچوب انتخابات ازاد و بر اساس قواعد بازی دمکراسی حل میشود حق انتخاب شدن برای پستها حق مسلم همه کسانی که در آن استان سکونت دارند در هر حال رای اکثریت است که سرنوشت را تعیین می کند ما مطمئنیم که ملیتهای ایران از پیشینه فرهنگی و تمدنی کافی برخوردارند قرنها با هم زندگی کرده داد و ستد فرهنگی با هم دارند و می توانند با تفاهم مسائل خود را باهم حل کنند.
فاضلی: در هر حال این اختیارات در دست دولت مرکزی است چرا که در پارلمان دولت مرکزی نمایندگان ملیتها هم حضور خواهند داشت بنابرین ما مشکلی نمی بینیم که نیروی نظامی دفاع از مرزها، روابط خارجی، برنامههای اقتصادی کلان استخراج معادن و غیر در دست دولت مرکزی به صورت عادلانه توزیع شود ولی سهم كافي از درامد استانها برای رونق و توسعه اقتصادی آن استان باید درنظر گرفته شود مثلا در اقليم عربستان باید درصدی از درآمد نفت به توسعه این اقليم اختصاص داده شود.
نظارت بر انتخابات استانها يا أقاليم از خود ساكنين باشد اما نظام قضایی در کشور با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی مناطق طبق ویژگیهای و خصوصیات آن مردم تنظیم شود اما در کل یک نظام قضایی بر مبنای حقوق بشر باید در همه اقالیم تطبیق داده شود.
برای ایران که دارای تنوع قومی است نه تمرکز گرائی و نه تجزيه طلبی، راه حل است اشتباهی که در زمان مشروطيت، رخ داد این است که ما مدلی مانند سيستم فدرال آمريکا را انتخاب نکردیم بلکه مدل فرانسه را سعی کردیم تطبیق بدهیم و با انجمن های ايالتی و ولايتی تعديل کرديم، که این نمونه موفق نشد و هیچگاه عملی نشد بهانه هم این بود که دخالت اجنبی مانع اعتماد دولت مرکزی از تطبیق آن شد در صورتی که اگر به بحث دخالت دولتهای خارجی مسئله را ربط دهیم دولتهای اجنبی یا بیگانه در هر مدلی می توانند دخالت کنند و از تنوع قومی در ایران بحران بسازند ما باید کارسازهایی را داشته باشیم تا بهانه دخالت بیگانه یا نگاه ملیتها به خارج را از بین ببریم.
نخبگان سیاسی ایرانی همیشه اینگونه وانمود میکنند که اگر دولت فدرال را برگزينند، ايالاتهای مختلف هر کدام راه خود را انتخاب و از ايران جدا میشوند. اما حقایق فروپاشی یوگسلاوی و قبل از عثمانی این حقيقت را به کرسی می نشاند که در اين عصر و زمانی اگر دولتهای مرکزی نتوانند نيازهای ايالاتهای قومی یا اثنیکی را تشخیص و پاسخگوی آنها باشند و حقوق و ویژگی آنها را به رسميت نشناسد، نتيجه نهائی میتواند همان چیزی باشد که آنها از آن میترسند می گویند یوگسلاوی را ناسیونالیست های افراطی تجزیه کردند و صربستان را موسولوویچ بیشتر تقسیم کردند. اگر حقوق اقلیتهای قومی برطرف نشود خود به خود اقليتهای ملی جدائی را انتخاب کنند، همانگونه که در يوگسلاوی کردند.