نامه سرگشاده به وزیر امور خارجه‌ی آلمان و نخست وزیر ایالت راین‌لند فالز

نامه سرگشاده زیر به وزیر امور خارجه‌ی آلمان آقای هیکوماس و نخست وزیر ایالت راین لند فالز و رئیس سراسری حزب سوسیال دمکرات در آلمان خانم مالو دریر ارسال گردیده واز این مسئولین خواسته شده که در مقابل عملکردهای رژیم جمهوری اسلامی ایران نسبت به مبارزات مشروع مردم ایران سکوت نکنند.

سرکار وزیر محترم وزارت خارجی آقای هیکوماس

سرکارخانم محترم مالو دریر رئیس حزب سوسیال دمکرات آلمان

 

مطمئنا آگاهید که چگونه بسیاری از مردم در اعتراضات، مستقیما توسط ارگان های امنیتی ایران گلوله باران گشته اند.

آمار کشته شده گان خود گویای همه چیز است. مطمئنا شما میدانید که تا کنون چه تعداد دستگیر گشته اند. بیش از هزار نفر تا کنون دستگیر شده اند و همواره دستگیری ها ادامه دارد. مطمئنا آگاهید که چه تعداد انسان توسط عملیات مسلحانه رژیم ایران سخت مجروح گشته اند.

مدارک نشان می دهند که رژیم ایران با خشونت انسانهایی را که برای حقوق مشروع شان به خیابان آمده اند سرکوب نموده است و می نماید.

بالا رفتن قیمت بنزین دلیلی بود که میلیون ها انسان در تمامی کشور به خیابان بیایند و سیستم را در تمامیتش زیر سئوال ببرند و بسیار گویا نشان دهند که آنها دیگر حاضر نیستند در این سیستم زندگی کنند.  

خواسته ها و شعار های مردم در روزهای گذشته نشان دادند که مردم از این رژیم بستوه آمده اند و دیگر این سیستم را نمی خواهند.

رژیم ایران تلاش می کند با تهدید و ایجاد ترس و فشار و سرکوب هر فریادی برای دمکراسی را در سینه ها خفه کند. متاسفانه میبینیم که دولت آلمان و اتحادیه اروپا تا کنون با وجود دلایل و شرایط کاملا روشن در مقابل این عملیات گسترده رژیم علیه مردم ایران هیج عکس العملی نشان نداده است.

تنها همواره از سوی آنان اشاراتی گمراه کننده بیان می شود. مردم ایران برای دست یافتن به مطالبات قانونی و مشروعشان نیاز به پشتیبانی و همبستگی دارند. این مسئله زمانی ممکن خواهد بود که جامعه جهانی و از همه مهمتر کشورهای اروپائی به صراحت با این رویه رژیم ایران مخالفت نمایند.

اما میبینیم که متاسفانه تا کنون چنین نبوده است.

اعتراضات در منطقه خاورمیانه بر علیه جمهوری اسلامی بسیار گسترده است و در حال حاضر انسانها در عراق و لبنان به خیابان ها گسیل شده اند تا به دخالت های ایران در امور داخلی کشورشان اعتراض نمایند.

در حال حاضر باز هم مردم این منطقه قربانی می شوند ولی متاسفانه موضع مشخصی از سوی اروپا در مقابل دخالت های رژیم ایران وجود ندارد. ما نظرات شما را خوانده ایم اما متاسفانه کافی نیست.

مردم ایران حافظه خوبی دارند. آنها بارها برخاسته اند و اعتراض نموده اند و در این اعتراضات قانونی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در نهایت قتل عام گشته اند.

جامعه جهانی از جمله جمهوری فدرال آلمان از این وقایع و اخبار تا کنونی کاملا مطلع است اما تا کنون هیچ حرکتی در مقابل آن انجام نداده است.

در حال حاضر اعتراضات داخلی و بین المللی علیه نظام جمهوری اسلامی در ایران و برای آزادی و دمکراسی و طرد کلیت نظام ادامه دارد.

اکنون زمان آن رسیده است که با یک سیاست قابل لمس به رژیم جمهوری اسلامی ایران فشار آورد تا دست از سرکوب و کشتار مردم ایران در اعتراضات مسالمت آمیزشان بردارد.  

اکنون بسیاری از مردم ایران در سوگ قربانیان اعتراضات کنونی نشسته اند و متاسفانه هیچگونه امکانی برای علنی کردن این سوگواری در مجامع و رسانه ها و افکار عمومی ندارند.

خانم و آقای محترم وزیر

شما شاهد بودید که رژیم ایران  با بستن انترنت قصد داشت سرکوب ترسناک و گسترده نظامی بر علیه مردم ایران را از افکار عمومی جهان مخفی نماید.

چه مدت دیگر قصد دارید بجای پشتیبانی از مردم تهیدست ایران و حمایت از اعتراضات آنان، این شرایط و وضعیت را تحمل نمایید.

هیچ چیزی نمی تواند این عملکرد رژیم ایران را مشروع نماید. این رویکرد رژیم ایران با منشور جهانی حقوق بشر به هیچ وجه سازگار نیست.

لذا ما از شما درخواست می کنیم که دست بکار شوید و از دولت ایران بخواهید که فورا تمامی افرادی را که بدلیل عقاید و خواسته های قانونی شان بپا خواسته اند و دستگیر شده اند، را آزاد نماید. 

 ما از دولت فدرال آلمان و اتحادیه اروپا می خواهیم که آشکارا و علنی رویکرد رژیم جمهوری اسلامی ایران را محکوم نمایند و از رژیم بخواهند تا دست از اقدامات وحشیانه بر علیه مردم ایران بردارد.

باید یک هیئت مستقل به ایران برود و از اوضای ایران به ویژه زندانها دیدن نماید و نتیجه گیری قاطع نماید.

اقدامات مشخص بر علیه جمهوری اسلامی ایران ضروریست.

دولت فدرال آلمان تاریخا بهترین روابط تجاری و اقتصادی را با ایران داشته است و با خدشه دار کردن گسترده حقوق بشر توسط رژیم جمهوری اسلامی، مردم ایران نباید قربانی  این مناسبات تجاری و اقتصادی شوند.

ما از دولت فدرال آلمان می خواهیم که خواسته های مردم ایران را برای رسیدن به دمکراسی و آزادی درک نمایند و از آن پشتیبانی کنند.

ما از شما درخواست می کنیم تا به زودی قرار ملاقاتی بگذارید تا در مورد جزئیات با هم بیشتر صحبت کنیم.

 

بخشی از فعالین شهر ماینس

 

Demokratische Forum der Iraner

C/O Initiativausschuss für Migrationspolitik in RLP

Albert-Schweitzer-Str 113-115

55128 Mainz

 




11 دسامبر : گردهمایی بزرگ ایرانیان اروپا در برابر پارلمان اروپا – بروکسل

 

 




همبستگی مردم لبنان و غزه با خیزش اجتماعی در ایران

این روحیۀ همبستگی کجا و شعار نفرت انگیز “نه غزه، نه لبنان… جانم فدای ایران…” کجا

 

حماد شیبانی

این روزها در تجمعات مردمی لبنان و عراق، پلاکاردها و شعارهایی در حمایت از جنبش ستم دیدگان و توده های بپاخاستۀ ایران مکرراً شنیده و دیده می‌شود. بسیاری از تحلیلگران سیاسی که همرأی با مردم هستند، در رسانه ها بر پیوند پایه ای و انترناسیونالیستی با جنبش ایران تأکید میی‌ورزند. آنها به مردم خود ضرورت فاصله گذاری در شعارها در رابطه با (مردم ایران) و جمهوری اسلامی ایران را تذکر می‌دهند. این روحیۀ همبستگی کجا و شعار نفرت انگیز: “نه غزه، نه لبنان… جانم فدای ایران…)” کجا. روحیه ای در تضاد کامل با سیاست‌های توسعه طلبانۀ رژیم، که باعث تفرقه و جدایی بین مردمان منطقه شده است.

روزنامۀ لبنانی “الانباء” ارگان مرکزی حزب سوسیالیست پیشرو (طایفۀ دورزی – ولید جنبلات مخالف کنونی ائتلاف حاکم) نوشته ای را به نقل از روزنامۀ “ال مانیتور” دربارۀ تأثیر تظاهرات مردم ایران در سیاست خارجی حکومت اسلامی در ایران منتشر کرد. نویسندۀ این مقاله حمیدرضا عزیزی، استادیار مطالعات منطقه ای در دانشگاه “شهید بهشتی” و عضو شورای علمی پژوهشگاه اوراسیا و مطالعات ایران در تهران، است.

نویسنده در ابتدای مقالۀ خود از تصمیم تهران مبنی بر افزایش قیمت بنزین، که موج اعتراضاتی قوی و تقریباً سراسری را در ایران برانگیخت، صحبت می کند. او ادعا می کند که اگرچه دولت ایران توانست جنبشهای مردمی را (جمع کند)، اما هم اکنون بحثهای زیادی دربارۀ این جنبش همچنان مطرح است و بحثها موضوعاتی از قبیل علل بروز اعتراضات تا نتایج آن با توجه به تأثیر احتمالی در سیاست خارجی ایران را در بر می گیرد، به عنوان مثال، این که، دولت آمریکا معتقد است که آنچه در ایران رخ داده  اثبات این مدعاست که کارزار فشار شدید دونالد ترامپ بخوبی کار می کند و مردم ایران را در برابرسیستم سیاسی حاکم قرار داده است.

نویسنده الانباء ادامه م یدهد:

نمایندۀ ویژۀ ایالات متحده در امور ایران “برایان هاوک” نیز ضمن ابراز خوشحالی کشورش از اعتراضات در ایران تأکید کرد که حداکثر فشار ادامه خواهد یافت. ترامپ و “مایک پومپئو” وزیر امور خارجۀ آمریکا نیز دربارۀ این تظاهرات اظهار نظر کرده اند.

اتحادیه اروپا از دولت ایران خواسته است كه “در برخورد با اعتراضات” حداكثر خویشتن داری را رعایت كند، در حالی كه آلمان و فرانسه از اوضاع ایران بشدت ابراز نگرانی كرده اند. در پاسخ به این اظهارات، عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجۀ ایران، تحادیۀ اروپا را به مداخله در امور داخلی ایران متهم كرد و تعهدات اروپا در توافق هسته ای( ؟!) را به آنها یادآورشد.

نویسنده (حميدرضا عزيزی) مدعی است “حمایت از تظاهرکنندگان این روایت حکومت اسلامی ایران را برجسته می کند که هدف واقعی ایالات متحده از طریق کمپین فشار این نیست که ایران را به سمت میز مذاکره سوق دهد بلکه انگیزه اش “تغییر رژیم” درایران است، بنابراین هیچ شکلی از تعامل دیپلماتیک با آمریکا به ثمرنخواهد رسید. به قول حميد رضا عزيزی، ایران به اجرای سیاست “مقاومت (کذا) حداکثر” ادامه خواهد داد.

مقاله ادامه چنین می دهد که از سوی دیگر، احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان، اظهار داشت كه فرانسه و آلمان، ایالات متحده را در مواضع مربوط به اعتراضات (مردمی) همراهی می کنند. به گفتۀ آقای عزیزی، اعتراضات اخیر بر سیاست منطقه ای ایران نیز بازتاب خواهد داشت، بویژه به موازات ادامۀ اعتراضات در عراق و لبنان، جایی كه ایران معتقد است برخی قدرتهای خارجی سعی در تضعیف ایران و متحدان منطقه ای آن دارند.

حميد رضا عزيزی، در نوشتۀ خود به این نتیجه رسیده است که تظاهرات اخیر می تواند منجر به تحکیم روابط ایران با روسیه شود و گوئی از زبان سخنگوی دولت اسلامی حاکم بر ایران، تهدیدها صادر می کند و می گوید شرایط کنونی مواضع ایران در قبال غرب و رقبای منطقه ای آن را تحت تأثیر قرار خواهد داد و روابط آن را با شرکای فعلی خود تقویت خواهد کرد.

وقایع اخیر لبنان (تلاشهای دو سه روز گذشتۀ بسیجیهای امل و حزب الله که بارها در جای جای این کشور دست به آشوبهای جنون آمیز زده اند) و نیز جنبش مردمی در عراق ـ که دولت ایران در هر دو مورد حامی کاربرد خشونتهای مرگبار علیه نیروهای انقلابی و معترضین خیابانی شده است ـ دخالت جمهوری اسلامی را در پیگیری سیاستهای آن مبتنی بر تشنج آفرینی و دخالت توسعه طلبانه، با اتکاء به روابطش با روسیه، آشکار می کند و چهرۀ واقعی آنرا در جنگ نیابتی جاری در منطقه، میان طرفهای امپریالیستی وارتجاعی و به زیان خلقهای مبارز و به جان آمدۀ خاورمیانه را، روشنتر می کند.

در برابر این مواضع دشمنانه، این روزها در تجمعات مردمی لبنان و عراق پلاکاردها و شعارهایی در حمایت از جنبش ستم دیدگان و توده های بپاخاستۀ ایران شنیده و دیده می شود. بسیاری از تحلیلگران همرای با مردم در رسانه ها به پیوند پایه ای و انترناسیونالیستی با جنبش ایران تأکید می ورزند. آنها به مردم خود ضرورت فاصله گذاری در شعارها در رابطه با (مردم ایران) و رژیم جمهوری اسلامی در ایران را تذکر می دهند.

 




مسئولیت ما و این همه خبر!

حماد  شیبانی

این روزها همزمان با اعتراضات گستردۀ مردم، فیلمهای متعددی در رابطه با آتش زدن و تخریب مراکز مختلف حکومتی و بانکها، پمپ بنزینها، فروشگاهها و حتی خودروهای شخصی مردم عادی، در سطح وسیعی منتشر شده است.

 تاکنون هیچ گروه یا شخصی از میان شرکت کنندگان در درگیریهای اخیر ایران مسئولیت این وقایع را برعهده نگرفته است. تنها در یک مورد آنهم به دلیل حضور دزدانۀ نیروهای امنیتی در پوشش اورژانس و با استفاده از یک یا چند آمبولانس برای دستگیر کردن معترضین بویژه زخمیها از سوی مردم شناسائی شده و به آتش کشیده شده است.

برعکس در مواردی دیده و گزارش شده که گروههائی پرشمار از عناصر کاملاً مجهز به وسایل تخریت با صورتهای پوشیده و لباسهای متحدالشکل و رزمی با اتومبیل یا سوار بر موتورهای همشکل، ناگهان در یک محل ظاهر می شوند و بصورت کماندوئی “عملیات تخریبی” انجام می دهند و ناپدید می شوند. رژیم و باندهای رسمی و غیررسمی آن (بسیج و پاسداران) و سازمانهای امنیتی دولتی در ایجاد اقدامات تشنج آفرین حتی در ایجاد آشوبهای خیابانی و نفوذ در تظاهرات اعتراضی مردم و شورشهای برحق آنان، ید طولائی دارد. دستگاه سرکوب در جلوگیری از تعمیق جنبشهای مدنی و مطالباتی و صنفی جامعه و راندن موج ستمدیدگان بسوی اقدامات کور به منظور تسهیل سرکوب و توجیه سیاستهای قهرآمیز خود مهارت دارد. دستگیریهای خشونتبار و اعدامهای گروهی (در چارچوب شوک درمانی و استفاده از تجربۀ مشترک همۀ جناحهای حکومتی، درج مطالب فرمایشی و تحریفی در رسانه های زرد داخلی و خارجی مشاطه گر) از مهارتهای دیگر این حکومت  است.

امروزه خیابانهای شهرهای ایران آبستن خیزشها و اعتراضهای جدید است. انبوه میلیونی شهروندان اعم از کارگران، زنان، جوانان، خیل عظیم بیکاران، بازنشستگان، کشاورزان، دانشجویان، معلمان و استادان، نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران، و سایر گروههای اجتماعی به شمول ملیتهای مختلف و باورمندان به مذاهب و اندیشه های غیرحکومتی، از زندگی تحت سلطۀ این حاکمیت به تنگ آمده اند. مردم ایران همچنان در مقابل چرخۀ خشونت حکومتی مقاومت می کنند و شرایط سریعتر از گذشته به موقعیت انقلاب ناگزیر نزدیک می شود.

حکومت نیز غرق در فساد و ناکارائی، ناتوان از ادامۀ اقتدار جهنمی و دستخوش بحرانهای بنیادی، به بن بست رسیده است.

حکومت اسلامی یگانه خالق آشوب در کشور ما و نیز در منطقه است، این حکومت در پادگانها و پایگاههای نظامی و شبه نظامی، مزدوران وابسته به خود و نیروهای خارجی مثل حزب الله و حشد شعبی، فاطمیون پاکستان و حوثیهای یمن، شیعیان ولایی عربستان سعودی  و بحرین، و حتی گروههای سنی شبه القاعده و طالبان، و افراط گرایان کشورهای آفریقایی را زیر نظر کارشناسان حرفه ای که در خدمت دارد، آموزش می دهد و از آنها برای نفوذ در “شورشها” و ایجاد بلوا و سرکوب خشن استفاده می کند.

شواهد قانع کننده و غیرقابل انکاری وجود دارد که می تواند در هر دادگاه مستقل رسمی ومردمی، بویژه در سطح بین المللی ارائه شود. گروههای مخالف رژیم ایران باید فکر برپائی کمپینهای محلی و بین المللی و تلاش برای تشکیل نهادهای مستقل کشف حقیقت باشند، به ویژه که رژیم از طریق مراجع قضایی و امنیتی خود به دروغ ادعا می کند که در جریان اعتراضات کسانی را به هنگام آتش زدن مراکز دولتی و در حین انجام “عملیات تخریبی” و ارتکاب “جرم” همراه با ابزارهای لازم، دستگیر کرده است و به زودی به مجازات سخت خواهد رساند. یک مقام قضایی هم ادعا كرده است كه آنها به جرم خود  “اعتراف كرده اند” .

درست در چنین شرایطی است  که دیدبانی هشیارانه و مسئولانه با رویدادهای مردمی و نقشه های حاکمیت ضرورت دارد. مبارزه با نشر اخبار جعلی (فیک نیوز) و خبرسازیها حتی در قالب ظاهری دفاع کلی از جنبش بویژه در رسانه های اپوزیسیون حکومت (با هر درجه از خلوص که باشد) وظیفه ای خطیر است.

توجه به نمونۀ ترکیب و جمله بندیهای متناقض یکی از نشریات اینترنتی اپوزیسیون به نام “به پیش”، ارگان “حزب چپ ایران (فدائیان خلق)” شاید درس آموز باشد.

به جملات زیر، در گزارشی باعنوان پر طمطراق “جنگ خیابانی، تجربه جدید مردم” توجه کنید: (https://bepish.org/node/2807):

«یک شهروند

بواقع آنچه که طی هفته گذشته در شهرها و مناطق مختلف ایران پیش آمد صحنه جنگ خیابانی بود که یک طرف نیروهای امنیتی و طرف دیگرش مردم بخصوص جوانان بودند. طبق گفته شاهدان عینی سرتاسر بلوار ارم کرج صحنه هجوم جوانان و مردمی بود که از حاشیه فقیرنشین این منطقه نسبتا مرفه آمده بودند – تمام بانکها مورد هجوم قرار گرفته بودند و عملا نیروی انتظامی قادر به مهار اوضاع نبود – شکل اعتراضات در یک جا متمرکز نشده بود و در محله های مختلف بشکل جنگ و گریز خود را نشان می داد . حتی کلانتری مستقر در این منطقه مورد هجوم قرار گرفته بود و پایگاه بسیج روبروی آن نیز دچار تخریب و آتش سوزی شده بود – فروشگاه زنجیره ای کورش در سه راهی کیانمهر مورد غارت و بعد آتش سوزی قرار گرفته بود – در خود کیانمهر پمپ بنزین موسوم به زنگنه را آتش زده بودند و فروشگاه رفاه و پاساژ جدید کنار آنرا سوزانده بودند . در نقاط دیگر کرج هم وضع بهتر از اینجا نبود و جنگ و گریز بشکل پراکنده و محلی ادامه داشت عملا کنترل در روزهای اول از دست نیروهای امنیتی خارج شده بود و احساس می شد که نیرو به اندازه کافی ندارند – فاصله کلانتری کیانمهر با پمپ بنزین زنگنه حدود صد متر است با این وجود نیروئی وجود نداشت تا بتواند از سوختن آن جلوگیری نماید . صدای شلیک گلوله و گاز اشک آور تمام فضا را گرفته بود و مردم بجای شعار دادن تنها به تخریب فکر می کردند و حمله به مراکزی که سالم مانده بودند. در فردیس و مارلیک و اندیشه و ملارد هم وضع به همین گونه بود – دستجاتی خود جوش از جوانان متشکل شده بودند و در گیری ها را هدایت می کردند – طی چهل سال گذشته اینچنین خشمی مشاهده نشده بود وسعت خرابی ها و در گیری ها بقدری بود که عملا کنترل کردن آن میسر نبود – حکومت سعی کرد با قطع اینترنت و بی خبر گذاشتن مردم و پخش برنامه های عادی از صدا و سیما اعتراضات را اندک نشان دهد ولی مردمی که در خیابانها بودند می گفتند تا بحال اینچنین حجم گسترده ای از اعتراض مشاهده نشده بود – علاوه بر شرکت مردم فقیر حاشیه شهرها (مثلا در مهرشهر ساکنان محلات آق تپه و مهدی آباد جاده قزل حصار و…) بسیاری از مردم وابسته به طبقه متوسط نیز شرکت داشتند مردم به چشم خود دیده بودند که نیروی انتظامی دو ماشین مردم را به آتش کشیده است و همین باعث عکس العمل مردم و حمله به کلانتری مهر شهر شد ( کذا مردم فقط همین را دیده بودند؟!)

در بسیاری از نقاط نیروی انتظامی در مقابل هجوم ناگهانی مردم دست بفرار می زد و عملا میدان را خالی می کرد در یک نوبت نه دستگاه موتور سیکلت نیروهای ویژه بدست مردم افتاد و راکبانش فرار کردند و مردم آنها را به آتش کشیدند. صحنه صحنه جنگ خیابانی و قیام بود. حکومت با جلوگیری از تجمع مسالمت آمیز مردم (فقط همین؟!) عملا خود باعث گسترده شدن و پراکنده شدن اعتراضات گردید در بعضی محلات افراد نسبتا آگاه برای مردم سخنرانی می کردند و هدف از مبارزه را بر میشمردند ولی کمتر کسی تحت شرایط پیش آمده و بالا بودن هیجان به حرفها گوش می کرد و بیشتر خواهان مقابله مستقیم با نیروهای امنیتی بودند.»

پایان نقل قول. انشای این چند پاراگراف و کلماتی که در تدوین این ادعانامه بکار برده شده است را لطفاً به دقت بخوانید. راستکی است. مخاطب نهائی این نوشته کی و کجاست؟!

خطر بسیار جدی است. رژیم در تدارک کشتار گستردۀ جدیدی بویژه در حق دستگیرشدگان است. عاملان و آمران سرکوب و کشتار مردم  که از هیبت امواج کوبندۀ اعتراضات مردمی سرگیجه گرفته اند در نهایت دستپاچگی از خیزش کنونی به عنوان “جنگ بزرگ جهانی” یاد می کنند و  آنرا به خارج از کشور، طرفداران نظام پیشین یا مجاهدین و “فروغ جاویدان2” نسبت داده و خشونت جهنمیِ خود را تحت عنوان “مرصاد 2” به رخ معترضان می کشند.

مردم و نیروهای آزادیخواه و نیز افکارعمومی بین المللی فراموش نکرده اند که در حکومت فعلی ایران، با دست زدن به کشتارها و اقدامات فاشیستی و سرکوبگرانه، از همان نخستین ماههای به قدرت رسیدنش چه آشوبهائی را در مناطق مختلف کشورکه نوع دیگری از زندگی و حکومت را می خواستند برپا کرد.داستان توطته ها علیه شوراهای مردمی در سنندج کردستان و گنبدِ ترکمن صحرا، وتبریزِ آذربایجان، محمرۀ خوزستان و…. فراموش نمی کنند. مردم نمونۀ هولناک پوشیده نگه داشته شدۀ  قتل عام زندانیان سیاسی در سال67 را فراموش نکرده اند و این را هم که چگونه از طریق قطع کامل ملاقات زندانیان با خارج از زندان و قرار دادن مردم ایران در بیخبری از فرزندان خود، طی نزدیک به سه ماه هزاران تن از شریف ترین فرزندان سرزمین ما را به جوخۀ اعدام سپرد.

کیست که فراموش کند، در سال 88  چه بر سر مردم آمد. جرم میلیونها معترضی که در مسالمت جویانه ترین شکل ممکن، مطالبۀ آرای دزدیده شدۀ خود در انتخابات کذائی آن سال را در خیابانها فریاد می زدند و سرکوب شدند، چه بود.

شواهدی بسیار از موارد تاریخی دست داشتن حکومت در ایجاد آشوب و نسبت دادن آن به مردم وجود دارد. اکنون این راز توسط برخی از ارگانهای دولتی و در جریان تصفیه حسابهای جناحی خود برملا شده است.(*) این رازها همچنین براساس اعترافات برخی از دست اندرکاران سابق که یا خود حکومت را ترک کرده اند و یا به دلایل مختلف از حاکمیت به بیرون پرتاب شده اند، روشن شده است، شهادتهایی که در دفاتر نهادهای مختلف حقوق بشری و دادگاههای رسیدگی به اعمال جمهوری اسلامی ثبت شده است.

 اما اگر مثلاً فرض کنیم شخصی عصبانی یا کسی از بین مردم از این نوع اعمال خودجوش انگیزه می گیرد، فکر می کنم که سؤال از این طریق و توجیه اخلاقی برای فقدان “شواهد” عینی، و بخصوص وقتی که  قاتلان مردم در مقام قوۀ قضاییه دست اندر کار بازتولید مدارکی برای توجیه جنایات خود هستند، (هیجانی شدن) و دامن زدن به (فیک نیوز)، نه فقط به نفع جنبش نیست، بلکه سخت علیه آن است. مسئولیت اداره کنندگان یک نشریۀ اپوزیسیون وقتی گزارش وقایع را می خوانند و تحلیل ارائه می دهند و بر اساس این “گزارشات” و “شاهدعینی”ها و “شهروند خبرنگار”ها و “ارتباط ویژه”ها، رهنمود می دهند کجا رفته است.

درست است که ما تبعیدیان و مهاجران، به خاطر آنچه در خانه اتفاق می افتد حالتی نگران و عصبی داریم، اما، تجربه و دانشمان کجاست؟

من که این کلمات را می نویسم ​​می گویم بله، انبوه مردم ما، “کسانی که سفره های خالی خود را در خیابانهای کرج، مریوان، تهران، شیراز، آذربایجان، لرستان، کردستان و خوزستان به عنوان یک اقدام اعتراضی پهن می کنند، چندین دهه است که می دانند و هر روز با گوشت و پوست خود لمس می کنند که چگونه رژیم اقتدارگرای اسلامی نمایندۀ منافع تعداد محدودی از باندهای غارتگر جامعه است. آنها شنیده اند و درک می کنند که بیش از هفتاد درصد از سپرده های بانکی متعلق به تنها یک درصد از جامعه است، گردش نقدینه و پول  انحصاراً در اختیار بخش ناچیزی از افراد جامعه قرار دارد. شرکتهای مضاربه ای و رباخواری اسلامی، خانه خرابشان کرده و به ورطۀ “مال باختگی” پرتابشان کرده است. آنها می دانند که این همه معنای ساده ای دارد. وحشیگری کامل و خشونت سازمان یافتۀ حکومت اسلامی مدافع سرمایه داری.

امروز همه به این نتیجه رسیده اند که برای رهائی از این بردگی، باید این نظام ناپدید شود. البته مردم ستم دیده اما آگاه، وقتی مطالبۀ حقوق خود می کنند و برای باز پس گرفتنش بپا می خیزند عزم آن دارند که رژیم را سرنگون کنند. چهل سال است  در برابر سرکوب، هم التماس می کنند و هم مقاومت. اما نه التماسشان بجائی می رسد و نه مقاومتشان با دستهای خالی ثمری می دهد. پس حتی اگر مردم روزی – که بدلیل رفتار این رژیم – دیر نیست، خود را سازماندهی کنند و به دفاع مسلحانه برخیزند، بدون شک حق دارند که بخواهند دستگاه سرکوب را درهم بشکنند.

حکومت اسلامی ایران، هم در بازار کار و هم در بازارهای مالی و اینروزها بیش از پیش در خیابانهای زندان بزرگی بنام ایران، مردمان را بگونه ای وحشیانه اسیر تحریم خارجی از یکسو و از دیگرسو زیر سرنیزه و سلطۀ نظامی که بنام دولت، قانون جنگل جاری کرده و بشکل انحصاری، قوۀ قهریه را قبضه کرده است قرار دارد. مردم این کشور غارت شده که زنجیر ارتجاع، استعمار و استبداد و استثمار، بر دست و پایش بسته شده است، حق رهائی دارند و تحقق این حق جز با برهم زدن این معادلۀ ناعادلانه به دست نخواهد آمد.

 بله، این یک جنگ طبقاتی است. انقلاب است

و “وای برملتی که انقلابی را شروع کند و آنرا به پایان نرساند”.

 

 

(*)

مهدی محمودیان، روزنامه نگار در توییتر خود به نقل از یک شاهد عینی نوشت: “یک نفر باصورت پوشیده جسمی آتش زا را به داخل داروخانه‌ای واقع در شهر قدس می‌اندازد، مردم او را گرفته وداخل یک بنگاه املاک می‌برند. او یکی از اعضای ارشد یکی ازنهادهای شبه نظامی محله بوده است. امروز او آزاد است وتقریبا همه کسانی که در آن بنگاه او رادیده و شناخته‌اند از دسترس خارج‌اند.”

mehdi mahmoudian

✔@MahmoudianMe

یک نفر باصورت پوشیده جسمی آتش زا را به داخل داروخانه‌ای واقع در شهر قدس می‌اندازد، مردم او را گرفته وداخل یک بنگاه املاک می‌برند. اویکی از اعضای ارشد یکی ازنهادهای شبه نظامی محله بوده است.
امروز او آزاد است وتقریبا همه کسانی که در آن بنگاه او رادیده و شناخته‌اند از دسترس خارج‌اند

۷٬۸۱۴

۱۱:۴۵ – ۵ آذر ۱۳۹۸

 

 




همبستگی با خیزش توده‌ای در ایران !

اطلاعیه‌ی سندیکاهای کارگران و معلمان فرانسوی

در همبستگی با جنبش آبان 98 در ایران

 

ده ها هزار ایرانی از روز ۱۵ نوامبر به خیابان ها آمده اند. آن ها، پس از افزایش سیصد درصدی بهای بنزین توسط رژیم، علیه آن تظاهرات کردند. این افزایش با خود گرانی شدید تمام قیمت ها را به همراه خواهد داشت. در طی سال گذشته ارزش پول ایران را چندین بار کاهش داده اند. قدرت خرید مردم به شدت کاهش یافته است.

از تاریخ ۱۶ نوامبر مردم ایران به واسطه قطع دسترسی به اینترنت از جهان منزوی  شده اند . بهمین خاطر اطلاعات در دسترس از ایران بسیار محدود شده اند . رژیم تهران بدین وسیله می کوشد تا دامنه اعتراضاتی را که در کشور می جوشد، پنهان کنند.

بنا به گزارش “عفو بین الملل”، سرکوب بی امان رژیم علیه تظاهرکنندگان، در بیش از ۲۰شهر تعداد ۱۴۳ نفر کشته برجا گذاشته، ۴۰ نفر در استان خوزستان(اکثریت عرب نشین)، ۳۴ نفر در استان کرمانشاه(اکثریت کرد نشین)، و ۲۰ نفر در استان تهران.    

بیشتر قربانیان جوانان زن و مرد کارگر هستند . بسیاری از این قربانیان با گلوله نیروهای انتظامی از ناحیه سر یا قفسه سینه مورد اصابت واقع شدند. هزاران تن دستگیر شده اند. این ارقام به سرعت افزایش می یابند .

حکومت در برابر خواسته های به حق اقتصادی و سیاسی مطرح شده چنگ و دندان نشان می دهد. حکومت تهدید به در خون خفه کردن این خیزش کرده است. جنبش اعتراضی زنان علیه حجاب هم سرکوب شد.

امروزه بیش از گذشته، زمان همبستگی با مبارزاتی است که از سال ها پیش در ایران جریان دارند :

  • علیه زندگی گران ، بیکاری و فساد
  • برای آزادی بیان و تشکل
  • برای حقوق زنان، از جمله لغو پوشش اجباری اسلامی
  • برای لغو حکم اعدام ( که امروز برای مخالفان سیاسی و همجنسگرایان اعمال می شود )
  • برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
  • برای آزادی تشکیلات مستقل اتحادیه ای و آزادی فعالان کارگری زندانی.

پاریس ۲۶ نوامبر ۲۰۱۹

 

سندیکاهای فرانسوی عضو کلکتیو حمایت از کارگران ایران :

  • س ژ ت       CGT
  • س اف د ت CFDT                                             
  • اف اس او    FSU
  • سولیدر       SOLIDAIRES
  • اونسا         UNSA

 

اطلاعیه به زبان فرانسه

 

 

 




همبستگی بین المللی با مردم مبارز ایران

یک بار دیگر رژیم ایران مردم این کشور را که برای آزادی و عدالت گرد هم آمده، تظاهرات و مبارزه می کنند،  به طرز وحشیانه ای سرکوب می کند  افزایش ٪۳۰۰  قیمت بنزین و پیآمدهای این افزایش روی قیمت سایر تولیدات، عامل این اعتراضات بوده است  بدین خاطر است که از ۱۵ نوامبر ایرانیان زن و مرد به خیابان ها ریخته اند.

این جنبش علیه تشدید فقر و برای آزادی در ادامه همان جنبش زنان و مردان مبارزی است که در طی سال ها،  برای سندیکالیزم در ایران مبارزه می کنند، که دفاع از زنان و مردان کارگر را سازمان می دهند. کسانی که با اخراج شدن از کار، با مورد ایذاء و آزار واقع شدن، با دستگیر شدن، با شکنجه شدن و حتی با جان باختن دائما بهایش را هم می پردازند  جنبش اخیر هم چنین در تداوم جنبش زنا ن در ماه مه ۲۰۱۷ هم است.

 از همان شروع جنبش مردمی حکومت تلاش کرد تا ارتباط ایرانیان با دنیا را قطع کند  رژیم می خواهد مانع همبستگی بین المللی شود و سرکوب خونین را از انظار دنیا مخفی نگهدارد: بیش از صد کشته در بیست شهر؛ مجروحین بسیار در اصابت گلوله نیروهای به اصطلاح «امنیتی»  با توجه به قطع اینترنت توسط حکومت پوشش اخبری بسیار ناقص است.

سازمان های عضو « شبکه سندیکائی جهانی همبستگی و مبارزه » حمایت خود را از جنبش مردم ایران ، و از سندیکاهایی که سال ها مبارزه می کنند،اعلام می دارد.

 اعتراضات زنان و مردان در ایران برای:

  • مبارزه علیه گرانی معیشت و بیکاری،
  • افشای فساد مالی،
  • حق خودسازماندهی مستقل وایجاد سندیکا،
  • دفاع از حقوق زنان، از جمله لغو حجاب اجباری،
  • آزادی کلیه زندانیان سیاسی از جمله فعالان سندیکائی،
  • لغو مجازات اعدام (معمول عمدتا در موارد دگرباشان و مخالفین سیاسی رژیم)

همه اعضای « شبکه سندیکائی جهانی همبستگی و مبارزه » در کشورهای خود وضعیت مردم ایران را به اطلاع عموم می رسانند : برای مبارزه علیه سانسور دولت ایران، و برای همبستگی مبرم بین المللی.

 

Les organisations membres du Réseau syndical international de solidarité et de lutte


Organisations syndicales nationales interprofessionnelles

  • Central Sindical e Popular Conlutas (CSP-Conlutas) – Brésil
  • Confederación General del Trabajo (CGT) – Etat espagnol
  • Union syndicale Solidaires (Solidaires) – France
  • Confédération Générale du Travail du Burkina (CGT-B) – Burkina
  • Confederation of Indonesia People’s Movement (KPRI) – Indonésie
  • Confederación Intersindical (Intersindical) – Etat espagnol
  • Confédération Générale Autonome des Travailleurs en Algérie (CGATA) – Algérie
  • Batay Ouvriye – Haïti
  • Unione Sindacale Italiana (USI) – Italie
  • Confédération Nationale des Travailleurs – Solidarité Ouvrière (CNT SO) – France
  • Sindicato de Comisiones de Base (CO BAS) – Etat espagnol
  • Organisation Générale Indépendante des Travailleurs et Travailleuses d’Haïti (OGTHI) – Haïti
  • Sindacato Intercategoriale Cobas (SI COBAS) – Italie
  • Confédération Nationale du Travail (CNT-f) – France
  • Intersindical Alternativa de Catalunya (IAC) – Catalogne
  • Union Générale des Travailleurs Sahraouis (UGTSARIO) – Sahara occidental
  • Ezker Sindikalaren Konbergentzia (ESK) – Pays basque
  • Confédération Nationale de Travailleurs du Sénégal Forces du Changement (CNTS/FC) – Sénégal
  • Sindicato Autorganizzato Lavorator COBAS (SIAL-COBAS) – Italie
  • General Federation of Independent Unions (GFIU) – Palestine
  • Confederación de la Clase Trabajadora (CCT) – Paraguay
  • Red Solidaria de Trabajadores – Pérou
  • Union Syndicale Progressiste des Travailleurs du Niger (USPT) – Niger
  • Union Nationale des Syndicats Autonomes du Sénégal (UNSAS) – Sénégal
  • Unión Nacional para la Defensa de la Clase Trabajadora (UNT) – El Salvador
  • Solidaridad Obrera (SO) – Etat espagnol
  • Confederazione Unitaria di Base (CUB) – Italie
  • Independent Workers Union of Great Britain (IWGB) – Grande-Bretagne
  • Ogólnopolski Związek Zawodowy Inicjatywa Pracownicza (OZZ IP) – Pologne
  • Centrale Démocratique des Travailleurs de Martinique (CDMT) – Martinique
  • Associazione Diritti Lavoratori Cobas (ADL COBAS) – Italie

Organisations syndicales nationales professionnelles

  • National Union of Rail, Maritime and Transport Workers (RMT/TUC) – Grande-Bretagne
  • Centrale Nationale des Employés – Confédération Syndicale Chrétienne (CNE/CSC) – Belgique
  • Sindicato Nacional de Trabajadores del Sistema Agroalimentario (SINALTRAINAL/CUT) – Colombie
  • Trade Union in Ethnodata – Trade Union of Empoyees in the Outsourcing Companies in the financial sector – Grèce
  • Syndicat national des travailleurs des services de la santé humaine (SYNTRASEH) – Bénin
  • Sindicat dos Trabalhadores da Fiocruz (ASFOC-SN) – Brésil
  • Organizzazione Sindicati Autonomi e di Base Ferrovie (ORSA Ferrovie) – Italie
  • Union Nationale des Normaliens d’Haïti (UNNOH) – Haïti
  • Confederazione Unitaria di Base Scuola Università Ricerca (CUB SUR) – Italie
  • Coordinamento Autorganizzato Trasporti (CAT) – Italie
  • Syndicat des travailleurs du rail – Centrale Démocratique des Travailleurs du Mali (SYTRAIL/CDTM) – Mali
  • Gıda Sanayii İşçileri Sendikası – Devrimci İşçi Sendikaları Konfederasyonu (GIDA-IŞ/DISK) – Turquie
  • Syndicat National des Travailleurs du Petit Train Bleu/SA (SNTPTB) – Sénégal
  • Asociación Nacional de Funcionarios Administrativos de la Caja de Seguro Social (ANFACSS) – Panama
  • Palestinian Postal Service Workers Union (PPSWU) – Palestine
  • Union Syndicale Etudiante (USE) – Belgique
  • Sindicato dos Trabalhadores de Call Center (STCC) – Portugal
  • Sindicato Unitario de Trabajadores Petroleros (Sinutapetrolgas) – Venezuela
  • Alianza de Trabajadores de la Salud y Empleados Publicos – Mexique
  • Canadian Union of Postal Workers / Syndicat des travailleurs et travailleuses des postes (CUPW-STTP) – Canada
  • Syndicat Autonome des Postiers (SAP) – Suisse
  • Federación nacional de trabajadores de la educación (SUTE-Chili) – Chili
  • Plateforme Nationale des organisations professionnelles du secteur public – Côte d’Ivoire
  • Fédération nationale des ouvriers et collectivités locales – Union Marocaine du Travail (UMT-Collectivités locales) – Maroc
  • Centrale Générale des Services Publics FGTB, Cheminots (CGSP/FGTB Cheminots) – Belgique
  • Botswana Public Employees Union (BOPEU) – Botswana
  • Organisation Démocratique du Travail – Organisation Démocratique du Travail (ODR/ODT) – Maroc
  • Federacao Nacional dos Ttrabalhadores em Transportes Aéros do Brasil (FNTTA) – Brésil
  • Federação Nacional dos Metroviários (FENAMETRO) – Brésil
  • Namibia Football Players Union (NAFPU) – Namibie
  • Palestinian Electricians’ Trade Union (PETU) – Palestine
  • Missão Publica Organizada – Portugal

Organisations syndicales internationales

  • Industrial Workers of the World – International Solidarity Commission (IWW)

Courants, tendances ou réseaux syndicaux

  • Transnationals Information Exchange Germany (TIE Germany) – Allemagne
  • Emancipation tendance intersyndicale (Emancipation) – France
  • Globalization Monitor (GM) – Hong Kong
  • Courant Syndicaliste Révolutionnaire (CSR) – France
  • Fronte di lotta No Austerity – Italie
  • Solidarité Socialiste avec les Travailleurs en Iran (SSTI) – France
  • Basis Initiative Solidarität (BASO) – Allemagne
  • LabourNet Germany – Allemagne
  • Resistenza Operaia – operai Fiat-Irisbus – Italie
  • Workers Solidarity Action Network (WSAN) – Etats-Unis
  • United Voices of the World (UVW) – Grande-Bretagne
  • Unidos pra Lutar – Brésil
  • Corriente Político Social Sindical 1° de Mayo de Buenos Aires – Argentine
  • Coordinamento Nazionale Unitario Pensionati di oggi e di domani (CONUP) – Italie
  • National Association of Human Rights Defenders – Palestine
  • Red de Trabajadores – Argentine