نه به اعدام, خشن ترین شکل آدمکشی دولتی!

اعلامیه مشترک سه سازمان جمهوری‌خواه، دموکرات و لائیک

اولین نشان و ویژگی شأن انسانی حق حیات است و جهان سلطه طلب قرن هاست که به بهانه “باورها”، “عقیده ها”، “سنت ها” و “قوانین مدنی” این حق را از انسانهای فراوانی ستانده است. مجازات اعدام و در واقع قتل عمد دولتی؛ خشن ترین و غیر قابل بازگشت ترین تجاوزی است که از سوی دولت ها و سلطه گران بر انسان ها روا شده است.
بنا به گزارش سازمان عفو بین الملل، ۵۷۹ نفر در ۱۸ کشور جهان در سال ۲۰۲۱، اعدام شدند که نسبت به سال ۲۰۲۰، افزایشی ۱۹,۹ در صدی در همان کشورها داشته است. این روند در ایران پس از جنبش مهسا رو به افزایش داشته است.
جمهوری اسلامی از همان آغاز به عمد و با برنامه ی سرکوب مردمان میهن ما به بهانه ی “موازین شرعی قصاص”، مجازات اعدام را بعنوان ابزاری سیاسی در مورد مخالفین “آیین الهی” – خود – و دگر اندیشان بکار گرفت. جمهوری اسلامی در سال گذشته، بعد از کشور چین، رتبه دوم را در اجرای اعدام از آن خود کند که نسبت به تعداد جمعیت به رتبه نخست می‌رسد، روندی که از همان آغاز اعلان موجودیت تا کنون نسبت به شهروندان روا داشته است. اعدام یوسف مهرداد و صدراله فاضلی به اتهامات بیهوده مانند عناد علیه مذهب، کفر و بی حرمتی به موازین اسلامی از جمله مجازاتهای غیر انسانی اخیر رژیم است .

ما سازمان‌های جمهوری‌خواه دمکرات و لاییک، اعدام های اخیر در سرتاسر ایران، به ویژه در بلوچستان را به شدت محکوم میکنیم و از انسان های عدالت خواه و داد خواهی که همواره به مجازات اعدام “نه” گفته‌اند میخواهیم تا جهانیان را علیه بی‌عدالتی‌های رژیم ایران، با خود همراه و همداستان کنند.

 

اندیشکده آگاهی و شناخت

حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران ( همسازی ملی جمهوریخواهان)

جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران

 ۱۳ مه ۲۰۲۳

 




یاد ناصر پاکدامن را گرامی می‌داریم

1311 – 1402 / 1933 – 2023

همراه، آموزگار و یار دیرین ما ، فرزند برومند و وفادار میهنمان و کوشندۀ پی‌گیر فرهنگ و آزادی، ناصر پاکدامن، در سحرگاه روز یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۲، بیست و سوم آوریل ۲۰۲۳ در پاریس درگذشت. حضور صدها نفر از هم‌وطنان در مراسم وداع با پیکر او در گورستان پرلاشز پاریس نشان از آن داشت که دوستان و آشنایان و خوانندگان آثار او، به رغم این که در این یکی دو سال آخر به اقتضای عمر و رنج بیماری حضور اجتماعی و فعالیت و تکاپوی خود را محدود کرده بود، نیک‌خواهی و تلاش بی‌دریغ او را برای اعتلای فرهنگ ایران و بهروزی ایرانیان همچنان پاس می‌دارند.

ناصر پاکدامن در خانواده‌ای پای‌بند اخلاق و اهل فرهنگ به دنیا آمد. خانوادۀ پدری اش درحدود سال های ۱۳۰۰ شمسی از همدان به تهران آمده بودند. تحصیلات ابتدایی و  متوسطه را در دبستان ادب و دبیرستان علمیه  و سال آخر دبیرستان را در دارالفنون گذراند. سال های نوجوانی او در فضای آزادی‌های پس از شهریور بیست و پیدایی و شکل‌گیری احزاب و سازمان‌های سیاسی جدید و کشاکش‌های میان آنان در دوران ملی شدن نفت سپری گشت. در همین دوران است که دلبستگی‌های او به نهضت ملی شکل می‌گیرد و از عناصر پایدار هویت سیاسی او در آینده می‌شود. سال‌ها بعد در خطابۀ زیبایی که به یاد دوست همدرسش، حمید عنایت، در دانشگاه آکسفورد، ایراد کرد، خاطرات آن سال ششم ادبی در دارالفنون را این چنین به پایان بُرد : “همان سالی که رزم آرا کشته شد، نفت ملی شد، دکتر مصدق به حکومت رسید، هدایت خودکشی کرد و ما فهمیدیم که در این آشفتگی یک سال دیگر پیر شدیم. در این میان آن‌ چه دستمان را می‌گیرد، دوستی ماست، همین”.

پس از پایان تحصیل در دبیرستان ( ۳۰-۱۳۲۹) به دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران رفت تا اقتصاد بخواند و سپس با کسب رتبۀ نخست برای ادامۀ تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه پاریس اقتصاد و جمعیت شناسی خواند.

در دوران تحصیل در ایران با هما ناطق، تاریخ نگار برجسته، آشنا می‌شود و چند سال بعد در زمان دانشجویی در پاریس، در چهاردهم شهریور ۱۳۳۵، با هم پیوند زناشویی می‌بندند و دارای دو فرزند می شوند، میشا و روشنک.

در همین سال‌هاست که به همراه زنده یاد امیر پیشداد به فکر برپایی اتحادیۀ دانشجویان ایرانی در فرانسه می‌افتند و نیز انتشار نامۀ پارسی، مجلۀ فرهنگی، علمی و هنری، ناشر اقکار دانشجویان ایرانی در اروپا  ( اردیبهشت  ۱۳۳۸).

چندی بعد با برخی از یارانش در نهضت ملی برآن می‌شوند که جامعۀ سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا را که هستۀ مرکزی آن در پاریس بود به وجود آورند و مجلۀ سوسیالیسم را منتشر کنند ( ۱۳۴۳) تا اندیشه و گرایش چپ مستقل را بیشتر بشناسانند.  

رساله‌ی دکتری‌اش را با عنوان اقتصاد ایران، تحلیل ساختاری یک اقتصاد توسعه نیافته در دانشکدۀ حقوق و علوم اقتصادی دانشگاه پاریس گذراند و پایان نامه‌اش برای نشر در مجموعه‌ی انتشارات آموزش عالی فرانسه برگزیده شد (۱۹۶۸). در آخرین سال تحصیل در  همان دانشکده به تدریس پرداخت.

در سال ۱۳۴۶ تصمیم می گیرد به ایران باز گردد. مقام‌های امنیتی به بهانۀ فعالیت‌های سیاسی‌اش در زمان دانشجویی مدتی مانع استخدام او در دانشگاه می‌شوند ولی چندی بعد کار تدریس در دانشکدۀ اقتصاد را آغاز می‌کند و درس‌ها و جزوه‌های درسی‌اش در اقتصاد ایران، جامعه شناسی اقتصادی و جمعیت شناسی  از محبوبیت زیادی در میان دانشجویان برخوردار می‌شوند. مناسبات صمیمانۀ او با دانشجویان پایۀ دوستی‌های ماندگار میان آنان می‌گردد.

در این سال‌ها افزون بر نوشتن مقاله و کار پژوهش، تجربه‌های گرانقدری در ویراستاری و نشر حرفه‌ای می‌اندوزد. در سال ۱۳۴۷ به دعوت کریم امامی به انتشارات فرانکلین می‌پیوندد و در کنار برخی از برجسته‌ ترین مترجمان و ویراستاران آن دوره به کار می‌پردازد. به پیشنهاد و با نظارت اوست که مجموعۀ تازه ای از آثار در اقتصاد و علوم اجتماعی انتخاب، ترجمه و منتشر می‌شود. سردبیری مجلۀ سخن و مجلۀ تحقیقات اقتصادی و دفترهای سلسلۀ بررسی و تحقیق وابسته به دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه تهران بخش دیگری از تجربه‌ها و تلاش‌های او در این زمینه است.

در سال ۵۴-۱۳۵۳ به دعوت دانشگاه پرینستون به عنوان پژوهشگر مدعو مدتی در امریکا اقامت گزید و از فضای سرد و عبوس سیاسی آن سال‌های حزب رستاخیز در ایران دور ماند. 

از اوایل سال ۱۳۵۶ با گشایش فضای بستۀ سیاسی و آغاز اعتراض‌ها و مطالبات اجتماعی، عرصۀ فعالیت‌های اجتماعی او نیز به فضاهای بیرون از دانشگاه گسترش یافت. ناصر پاکدامن و شماری از استادان گرد هم می آیند تا در برابر جوّ پلیسی حاکم و ضرورت استقلال دانشگاه‌ها از ارکان قدرت، چاره‌ای بیندیشند. در ۱۱ مرداد ۱۳۵۷ منشور سازمان ملی دانشگاهیان ایران منتشر می‌شود و طیف گسترده‌ای از استادان و کادرهای آموزشی را به خود جلب می‌کند. او نقش مؤثری در شکل‌گیری و پیش‌برد مبارزۀ این سازمان نوپا داشت. در بیستم فروردین ۱۳۵۷ در پی اعتصاب غذای زندانبان سیاسی، کمیتۀ دفاع از زندانیان سیاسی دست به انتشار بولتنی خبری می زند به دو زبان فارسی و انگلیسی. انتشار این بولتن که تا ۲۴ دی ماه ۵۷ ادامه یافت از جمله برعهدۀ او بود. در اواخر پائیز همان سال سه انجمن مهم دموکراتیک و مستقل از سازمان های سیاسی یعنی کانون نویسندگان ایران، کمیتۀ دفاع از زندانیان سیاسی ایران و سازمان ملی دانشگاهیان ایران تصمیم می‌گیرند خبرنامۀ مشترکی منتشر کنند. نام خبرنامه، همبستگی و گردانندۀ آن ناصر پاکدامن بود. 

با سقوط رژیم پادشاهی و به قدرت رسیدن حکومت اسلامی آشکار شد که مبارزۀ آزادی‌خواهانه نه تنها به سرانجامی نرسیده که با دیوار ستبری از تعصّب و واپس‌ماندگی روبرو و آزادی‌ها و دستآوردهای آغاز انقلاب یکی پس از دیگری پایمال ارتجاع و استبداد مذهبی حاکم شده است. در چنین شرایطی بود که جمعی از مبارزان و کنشگران سیاسی با پیشینۀ ملی و چپ گرد هم آمدند و در چهاردهم اسفند ۱۳۵۷ در احمدآباد در جوار مزار مصدق تشکیل جبهۀ دموکراتیک ملی ایران را رسما اعلام کردند. این جبهه که با امید فراهم آوردن فضایی برای همگرایی و همکاری با نیروها و سازمان های جوان انقلابی در دفاع از آزادی و خواست‌های دموکراتیک به وجود آمده بود، بی درنگ مورد تهاجم رژیم جدید قرار گرفت. ناصر پاکدامن از اعضای مؤسس آن و یکی از گردانندگان اصلی نشریۀ  آزادی ارگان جبهه بود.

در سال ۱۳۵۹ به عنوان یکی از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب می‌شود. در همین سال بود که انحصار طلبی حاکمیت از سرکوبی نیروهای غیر خودی فراتر رفت. در سی ام تیرماه ۱۳۶۰ شورای ملی مقاومت اعلام موجودیت کرد. ناصر پاکدامن هم دعوتِ پیوستن به این ائتلاف را پذیرفت. این همکاری چند سالی بیشتر دوام نیاورد. در آذر ماه ۱۳۶۰، پس از مدتی زندگی در اختفا، به ناگزیر خاک ایران را ترک کرد و بار دیگر به فرانسه آمد.

با از سرگرفتن انتشار دوبارۀ مجلۀ  الفبا در زمستان ۱۳۶۱ در پاریس، به یاری ساعدی می شتابد و تا انتشار آخرین شمارۀ الفبا در پائیز ۱۳۶۴ و مرگ نابهنگام ساعدی کنار او می‌ماند. چندی بعد، در تابستان ۶۵ همراه با محسن یلفانی به انتشار مجلۀ چشم انداز دست می‌زند. چشم انداز با همکاری اهل قلم داخل و خارج کشور و با اقبال خوانندگانی وفادار جای ویژه‌ای در میان نشریات وزین فرهنگی خارج از کشور پیدا کرد که بی تردید عامل اصلی آن، تلاش‌ها، مناسبات و شخصیت نستوه ناصر پاکدامن بود. 

باز نشر رباعیات حکیم عمر خیام، به اهتمام صادق هدایت، همراه با پژوهشی در بارۀ مقدمۀ هدایت ( ۱۳۷۶) ؛ قتل کسروی (۱۳۷۷) ؛ صادق هدایت، هشتاد و دو نامه به حسن شهید نورائی (۱۳۷۹) ؛ وغ وغ ساهاب، صادق هدایت و مسعود فرزاد، با طرح‌های اردشیر محصص (۱۳۸۱)، کتاب‌هایی است حاصل این دوران کار او. در همین دوره، به جز مقالات متعددش در چشم انداز، نوشته‌های دیگری نیز در سایر نشریات خارج از کشور به چاپ رساند. آخرین شمارۀ چشم انداز (۲۴) در پائیز ۱۳۸۴ در پاریس منتشر شد.

واپسین تلاش سیاسی او همراهی با جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران بود که از آغاز شکل‌گیری (۱۳۸۰) تا  سال ها در کنارشان بود و نقش موثری در پیش بُرد کوشش‌های آنها داشت.

زندگی و کارنامه و آرزوها و هدف‌های ناصر پاکدامن را می‌توان در عشق و علاقۀ بی‌پایان او به ایران و مردم آن خلاصه کرد. آنچه کرد و آنچه آرزو داشت در پایداری ایران و بهروزی ایرانیان خلاصه می‌شد و تا آنجا که توانست در این راه کوشید و با آزادگی و شرافتی مثال زدنی زیست.

یاد بیدار او ما را ترک نخواهد کرد.   

 

یرواند آبراهیمیان، سرُژ آراکلی، محمد آزادگر، حمید آزادی، هومن آذرکلاه، رسول آذرنوش، فرهاد آسور، مریم آسور، داریوش آشوری، ابراهیم آوخ، تورج اتابکی، مهدی ابراهیم‌زاده، رضا ابراهیمی، حبیب ابن‌جلال، وحیده احمدزاده، داود احمدلو، پرویز احمدی‌نژاد، مانی‌ اخوان، فرح اردشیری، فروغ اردشیری، ناهید اردشیری، نگین اردشیری، پروین اردلان، یوسف اردلان، ابوالفضل اردوخانی، محمد ارونقی، بهروز اسدی، نسترن اسدیان، نسرین اسدیان، بانو اسکندانی، قادر اسکندانی، اسفندیار اسلامی، اصغر اسلامی، رحیم استخری، حسین اسماعیلی، مریم اشرافی، آذر اشرف، احمد اشرف، فرید اشکان، رضا اصغر‌زاده، سیمین اصفهانی، لیلا اصلانی، مهدی اصلانی، حسن اعتمادی، ناصراعتمادی، محمد اعظمی، رضا اغنمی، ناهید افراخته، علی افشاری، رضا اکرمی، مینو الوندی، بهرام امامی، کورش امجدی، نوروز امید، خسرو امیری، شهین امیری، فریبا امینی، علی امینی‌نجفی، ایراندخت انصاری، منصور انصاری، حسین انور‌حقیقی، جلال ایجادی، سیروس ایرانپور، اصغر ایزدی، علیرضا ایزدی، کاظم ایزدی، نازنین ایزدی، ابراهیم باران، رحیم باجقلی، رضا باقری، شهرام بامداد، کمال بایرام‌زاده، رضا بایگان، خسرو بختیاری، عباس بختیاری، منیره برادران، مهران بران، مهدی برزین، بهروز برومند، گلناز برومندی، ارژنگ برهان‌آزاد، رضا بدیعی، یدالله بلدی، شیدا بنایی، علی بنوعزیزی، فیروزه بنی‌صدر، فرامرز بهار، سهراب بهداد، امیرحسین بهبودی، حبیب بهره‌من، عباس بهشتی، نیلوفر بیضایی، حسن بهگر، امیر بیگلری، خسرو پارسا، کوشیار پارسی، ژاله پاکزاد، فرامرز پاکزاد، حمید پرچم، مهدی پرویز، محمد پروین، ژینوس پزشکی، فلور پزشکی، ناصر پساینده، مسعود پِلا‌سیّد، علی پور‌امان، مریم پورتنگستانی، تقی پورعجم، علی پورنقوی، سعید پیوندی، پروین تاج، تقی تام، منیژه تام، اسد ترابی، نیره توحیدی، فریبا ثابت، حمیدرضا جاودان، مسعود جاهد، یوسف جاهدی، اسفندیار جاوید، فلور جاوید، اقدس جاویدی، سیروس جاویدی، بابک جزنی، میهن جزنی، حسن جعفری، اسد جلالی، مینو جلالی، محمد جلالی‌چیمه (م.سحر)، یاسمین جلالی, فرشید جمالی، ماندانا جمالی، فردوس جمشیدی رودباری، جواد جواهری، امیر جواهری‌لنگرودی، خشایار جواهریان، محمد‌رضا جواهریان، بهروز جهانزاد، گلرخ جهانگیری، ژاله چگنی، ثریا چیت‌ساز، مهری حاج‌آقازاده، رضا حائری، زهره حبیب محمدی، مجید حبیبی، علی حجت، فرشته حجت، حسن حسام، محسن حسام، جلیل حسینی، حمید حسینی، شاهو حسینی، عذرا حسینی بنی‌صدر، بهروز حشمت، نقی حمیدیان، حمیده حیاتی، احمد خادمی، نسیم خاکسار، مهدی خانبابا‌‌تهرانی، هادی خرسندی، زکیه خسروشاهی، بهروز خسروی، رسول خلفی، بهروز خلیق، لطفعلی خنجی، نیلوفر خوانساری، زهره خیام، مجید دارابیگی، توران دانا، بهروز داودی، آرتا داوری، هایده درآگاهی، مهرداد درویش‌پور، رضا دقتی، منوچهر دقتی، احسان دهکردی، حسین دولت‌آبادی، هوتن دولتی، فرهاد دیبا، ناصر رحیم‌خانی، فهیمه رحیم‌نیا، نستور رخشانی، بهرام رَستا، خلیل رستم‌خانی، سهیل رسولی، زلیخا رضایی، فاطمه رضایی، علی رضوی، فرهمند رکنی، اسفندیار رفیعی، مصطفی رمضانی، احمد رناسی، علی رنجبر، محمد‌رضا رنجبران (امان)، رامین روحانی، میهن روستا، فؤاد روستایی، سیروس رهبری، سعید رهنما، علی رهنما، ناصر زراعتی، مجید زربخش، فخری زرشکه، حسن زهتاب، ژینا ژیانقر، فرانسواز ساعدلو، هوشمند ساعدلو، رحمان ساکی، جلال سبزواری، فرشید سپه‌وند، سهیلا ستاری، علی ستاری، زهره ستوده، غزال ستوده، عبدی سَردا، اکبر سردوزامی، شهزاد سرمدی، شهین سروش، مریم سطوت، بیژن سعید‌پور، گیتی سلامی، فتاح سلطانی، نسرین سلمانی‌مظفر، اصغر سلیمی، مسعود سمیع، هایده سناوندی، اکبر سوری، هوشنگ سیّاح‌پور، مرتضی سیاهپوش، اسد سیف، اکبر سیف، احمد شافعی، محمدرضا شالگونی، لیلی شایگان، مریم شایگان، مسعود شب‌افروز، منصوره شجاعی، حسن شریعتمداری، شهلا شفیق، علی شکرالهی، فاطمه شمس، کیتاش شمس، پرویز شوکت، محسن شهر‌نازدار، حماد شیبانی، اصغر (علی) شیرازی، مانی شیرازی، کیومرث صابغی، سیما صاحبی، اسدالله صادقی، کامران صادقی، مهوش صالحی، ویدا صالحی، عبدالرضا صبوری، نازی صداقت، محمد حسین صدیق‌یزدچی، بهرنگ صدیقی، اسماعیل صفرزاده، جمال صفری، فاروق صمامی، علی صمد، نبی صمیمی، سعید ضرابیان، فرزانه ضیا‌فتحی، فرهنگ طاولی، علی طلوع، بهروز عارفی، یدی عباسی، مجید عبدالرحیم پور، حسن عرب زادۀ‌حجازی، ناهید عزآبادی، حسن عزیزی، غلام عسگری، فخرالدین عظیمی، فرزانه عظیمی، بیتا عظیمی‌نژادان، رضا علامه‌زاده، کاظم علمداری، محمد‌صادق علی‌اصغری، ثریا علیمحمدی، سرور علیمحمدی، آنا عنایت، هادی عنایت، آذر فارسی، سپیده فارسی، محمد فارسی، کامبیز فاروقی، شاهین فاطمی، عنایت فانی، مهدی فتاح‌پور، مسعود فتحی، مهرداد فتحی، عبدی فراقی، بهروز فراهانی، بهزاد فراهانی، علی‌اصغر فرداد، پرستو فروهر، منصور فرهنگ، ویدا فرهودی، داریوش فریدونی، رضا فیض، جواد قاسم‌آبادی، وجیه قاسمی، ناصر قاضی‌زاده، پرویز قریشی، آذر قشقایی، کریم قصیم، فاطمه قلعه‌گلابی، پرویز قلیچ‌خانی، شهرام قنبری، شهزاد قنبری، مینو قندهاریان، شهین قهرمانی، فرخ قهرمانی، علی قیصری، کیان کاتوزیان، مقصود کاسبی، شاهین کاظمی، فرشین کاظمی‌نیا، مهشید کبیری، کاظم کردوانی، علی کریم‌زاده، اسفندیار کریمی، بهزاد کریمی، علی کشتگر، پری کسرائیان، حجت کسرائیان، سودابه کسرائیان، سیروس کسرائیان، رضا کعبی، رئوف کعبی، سیامک کلهر، رسول کمال، حمید کوثری، علی کهربایی، آزاده کیان، جان گرنی، هوشنگ گلاب‌دژ (امید)، ابراهیم گلستان، حسن گلشاهی، سهیلا گلشاهی، منوچهر گلشن، باربد گلشیری، جمشید گلمکانی، ناصر گیلانی، محمد‌علی ماکنعلی، عزیز ماملی، عفت ماهباز، مهناز متین، علی متین‌دفتری، مریم متین‌دفتری، هدایت متین‌دفتری، شهرزاد مجاب، مجید مجالی، بهار مجدزاده، پروین محسنی، راحله محسنی، آذر محلوجیان، منوچهر مختاری، سیروس مددی، مصطفی مدنی، باقر مرتضوی، محمد مروّج، نادر مزکی، سهیلا مسافر، بنفشه مسعودی، فریبا مسعودی، حسین مشفق، ایرج مصداقی، مهران مصطفوی، فریدون معزی‌مقدم، منوچهر مقصود‌نیا، بهروز معظمی، ژیلا معظمی، رضا معقول، محمود معمار‌نژاد، امیر معیری، سوسن معینی، هایده مغیثی، مجتبی مفیدی، حسن مکارمی، ابراهیم مکی، سیروس ملکوتی، امیر ممبینی، علیرضا مناف‌زاده، محمد منتظری، کریم منیری، ذبیح موسوی، مسعود مولازاده، فرشته مولوی، باقر مؤمنی، سیامک مؤید‌زاده، رضا مهاجر، ناصر مهاجر، فریبرز مهران‌ادیب، فرید مهران‌ادیب، اردشیر مهرداد، جهان‌نور مهر‌بخش، ساسان مهری، نعمت میرزازاده (م.آزرم)،  انور میرستاری، اشرف میرهاشمی، عباس میلانی، حسن نادری، حجت نارنجی، رضا ناصحی، ناهید ناظمی، نوشزاد ناظمی، شیدا نبوی، احمد نجاتی، جمیله ندایی، علی ندیمی، نیلوفر ندیمی، محسن نژاد، اصغر نصرتی، فرهاد نعمانی، مجید نفیسی، شهین نوائی، داوود نوائیان، حمید نوذری، پرویز نویدی، داریوش نویدی، بهمن نیرومند، ایرج نیّری، حمیلا نیسگیللی، احمد نیک‌آذر، محمدرضا نیکفر، مرتضی نیکی، منوچهر واثق‌نوری، احد واحدی، شیدان وثیق، شاداب وجدی، شمسی ورزنده، اسماعیل وفا‌یغمائی، پروین وفایی‌زاده، مهرداد وهابی، جاوید یحیی‌زاده، حسین یحیایی، بابک یحیوی، پرویز یعقوبی، محسن یلفانی، فاطمه یوری، پروین یوسف‌پور، مهدی یوسفی، جمعی از فارغ‌التحصیلان دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه تهران در دهۀ چهل و پنجاه شمسی، مقیم ایران.      




 به مناسبت جشن اول مه، روز جهانی کارگر

 

اعلامیه مشترک

سه سارمان جمهوری‌خواه، دموکرات و لائیک

به مناسبت روز جهانی اول مه

کارگران و زحمتکشان ایران یک بار دیگر روز اول ماه مه، روز جهانی کار و کارگر در شرایطی فرا میرسد که جنبش زن، زندگی، آزادی تمامیت جمهوری اسلامی را به مخاطره انداخته و شما همواره در هولناک‌ترین رژیم استبدادی و دینی کشورمان زیر سلطه هستید و برای به دست آوردن حقوق حقه خود مبارزه می‌کنید. مبارزاتی بی‌امان با جانفشانی‌های فراوان، در کارخانه‌ها، در صنایع بزرگ و کوچک، در ادارات و در خیابان‌ها برای رهایی از استثماری که هر روز بیش از پیش شما و خانواده شما را تحت فشار قرار می دهد. 

رفاه زندگانی، بیمه‌های اجتماعی، حقوق بیکاری، حق بازنشستگی، حق اجرای آزادانه وظیفه ها و مسئولیت ها در محل کار، حق مشارکت در تصمیم گیری‌ها درکارخانه‌هایی – که شما با عرق جبین و در شرایط بسیار سخت آنها را می‌گردانید – توسط رژیم نکبت‌بار جمهوری اسلامی و عوامل آنان، چه در سپاه و چه در ادارات و کارخانه‌های بزرگ دولتی و خصوصی وابسته به مافیای جمهوری اسلامی زیر پا گذاشته میشود. این اجحاف‌ها  تا جایی  پیش می رود که دستمزدهای شما نه تنها به طور عادلانه تعیین نمی‌گردد و با توجه به بحران های اقتصادی که تمامی کشور را فرا گرفته است به روز نمی شود، و با معیار‌های قوانین بین المللی مطابقت ندارد، بلکه در پرداخت حقوق ماهانه شما نیز اهمال و سستی وجود دارد و پرداخت آن غالبا به تعویق می افتاد. 

در ۴۴ سال گذشته شدیدتر از دوران پهلوی‌ها بسیاری از کارگران مبارز و زحمتکش مانند سایر اقشار جامعه به ناحق در بی دادگاههای جمهوری اسلامی محاکمه شده‌اند و به زندانها  افتاده‌اند. شما امروز نیز علیرغم همه مشکلات بدون‌وقفه به مبارزه شرافتمندانه‌تان برای حقوق انسانی ادامه می‌دهید به‌طوری که این روزها مردمان آزاد‌اندیش جهان شاهد هستند که بسیاری از کارخانجات و صنایع به ویژه کارگران نفت و ذوب آهن و پتروشیمی در اعتصاب به سر می برند. 

ما امیدواریم دامنه اعتصابات شما گسترش یافته، به اعتراضات و تظاهرات خیابانی تبدیل شده، در همبستگی با سایر اقشار و اصناف و مردمان ایران یک قیام سراسری به وجود آورده و ضربه  مهلکی بر این رژیم خونخوار و ضد بشری وارد کند. 

ما باور داریم که شما باید از هم اکنون با تشکیل و گسترش فعالیت های سندیکاهای مستقل و آزاد خود نمایندگان‌تان را برای مشارکت در امر کشورداری برگزینید و منتظر نمانید که تکنوکرات ها، مانند گذشته با ترفند های همیشگی خود دست شما را از امور کشورداری کوتاه کنند. به باور ما حضور نمایندگان کارگران و زحمتکشان در ارکان تصمیم گیری کشور از همان ابتدای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی امری انکار ناپذیر است.

“اندیشکده آگاهی و شناخت”، “جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک ایران” و “حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران” – همسازی ملی جمهوری خواهان – که هرسه برای دموکراسی و جدائی دین و دولت و رواداری اندیشه های عقیدتی و فلسفی تلاش میکنند روز اول ماه می را به شما شادباش گفته و از مبارزات شما پشتیبانی میکنند.

اول ماه مه 2023

اندیشکده آگاهی و شناخت؛

جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک ایران؛

حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران  -همسازی ملی جمهوری خواهان دموکرات و لائیک؛ 




ناصر پاکدامن درگذشت

1311 – 1402

 

ناصر پاکدامن روز یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ (۲۳ آوریل 2023) در پاریس درگذشت. او علاوه بر نقش و فعالیت برجسته‌اش در جنبش روشنفکری، فرهنگی و آزادیخواهی تاریخ معاصر  ایران، طی سالیانی دراز یکی از همراهان ما در جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و‌ لائیک ایران و از مؤسسین آن بود.

جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک ایران ضایعه‌ی درگذشت این نویسنده فرهیخته و روشنفکر آزادیخواه را به خانواده‌ و دوستان او و به جامعه‌ی فرهنگی و روشنفکری ایران و همه‌ی آزادی‌خواهان تسلیت می‌گوید.

 نام و یاد ناصر پاکدامن همیشه گرامی باد!

 

———————————

اطلاعیه کانون نویسندگان ایران

ناصر پاکدامن درگذشت

ناصر پاکدامن (۱۳۱۱-۱۴۰۲) نویسنده، اقتصاددان، ادیب، پژوهنده و عضو برجسته‌ی کانون نویسندگان ایران، در تبعید درگذشت. او در ایران اقتصاد خواند، برای تکمیل تحصیلات خود به فرانسه رفت و سال ۱۳۴۶ به ایران بازگشت. سپس در دانشکده‌ی اقتصاد دانشگاه تهران به تدریس پرداخت و تا سال ۱۳۶۰ هم‌چنان به تدریس ادامه داد تا در همان‌سال مانند صدها استاد برجسته و آزادی‌خواه دیگر مشمول اخراج‌های استبداد دینی نوظهور شد و به‌سبب فعالیت در «سازمان ملی دانشگاهیان»، که در شکل‌دادن به اعتراض‌های دانشجویان و استادان به بی‌رسمی‌ها و سرکوب‌های حکومت تازه به‌قدرت‌رسیده نقشی بس پررنگ داشت، و نیز عضویت و فعالیت در کانون نویسندگان ایران ناگزیر مخفیانه به تبعیدی ناخواسته تن داد. پاکدامن در سراسر سال‌های فعالیت خود در کانون نویسندگان ایران همواره بر خط آزادی‌خواهی کانون و ناوابستگی به قدرت پا می‌فشرد.

پاکدامن در تبعید نیز هیچ‌گاه دست از فعالیت‌های فرهنگی و آزادی‌خواهانه‌ی خود باز نداشت و همراه با محسن یلفانی، دیگر عضو کانون نویسندگان ایران، در سال ۱۳۶۵ نشریه وزین «چشم‌انداز» را بنیاد نهاد که جمعی از برجسته‌ترین نویسندگان با آن همکاری داشتند. «چشم‌انداز» تا ۱۳۸۵ به عمر پر بار خود ادامه داد و در این مدت ۲۳ شماره از این گاه‌نامه منتشر شد. افزون بر آن، پاکدامن در دوران تبعید کتاب مهم «قتل کسروی» و «نامه‌های صادق هدایت به حسن شهید نورایی» را نیز به چاپ رساند.

کانون نویسندگان ایران ضایعه‌ی درگذشت این دانشی‌مرد برجسته، یار صدیق کانون نویسندگان ایران، را به خانواده‌ و جامعه‌ی فرهنگی مستقل کشور و همه‌ی آزادی‌خواهان تسلیت می‌گوید.

یاد دکتر ناصر پاکدامن گرامی و یادگارانش پایدار

کانون نویسندگان ایران
۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
Sun 23 04 2023




جمهوری غیر متمرکز – فدرالیسم در ایران

 

دعوت به میزگرد سیاسی و بحث آزاد

مبارزات مردم کشور ما علیه حکومت نا مشروع  و سرکوبگر جمهوری اسلامی هر روز ابعاد گسترده تری پیدا می کند. جهموری اسلامی ناتوان از حل کوچکترین مشکل کشور، تنها راه حل بقای خود را سرکوب و فشار بیشترمی بیند. مجموع شرایط بین المللی و داخلی حاکی ازسقوط این نظام دینی و ضد انسانی است. یکی از دغدغه های مهم امروز اپوزیسیون، جامعه سیاسی و روشنفکری ما، نوع نظام و ساختار سیاسی اینده کشوردر پسا جمهوری اسلامی است. برخی دولت متمرکز را عامل استبداد در ایران و راه حل را یک نظام غیر متمرکز می دانند. برخی نیزاز یک سو با توجه به تنوع فرهنگی، زبانی وملی/قومی در ایران واز سوی دگر بی عدالتی و سرکوب مضاعف درمناطق مختلف کشور، راه حل را یک نظام فدراتیو می دانند.

در این راه ما با برگزارى جلسات بحث و گفتگو، سعى در روشن شدن زواياى گوناگون اين موضوع حساس و مهم اينده كشورمان خواهيم كرد. لذا شما را به شرکت در این میزگرد وبحث آزاد دعوت می كنيم.

 

موضوع :

(جمهوری غیر متمرکز – فدرالیسم در ایران)

 

اغاز گران بحث:

– دکتر پیمان  جواهر حقیقی، جامعه شناش و فعال سیاسی

پیمان جواهر حقیقی در ابتدا به تعریف دولت فدرالیسم می پردازد و توضیح می دهد این نوع از دولت، شکلی مناسب و امکان پذیری برای فردای کشورمان ایران است و سپس به چگونگی ساختار دولت فدرال می پردازد.

 – کیومرث صابغی، فعال سیاسی و از همراهان ʺجنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران”

کیومرث صابغی به تفاوت‌های بین دولت غیرمتمرکز و فدرال می‌پردازد و اینکه آیا فدرالیسم سیستم مناسبی برای کشور متنوعی مانند ایران است یا خیر. ایشان دو نوع فدرالیسم را بررسی می کنند. تقسیمات جغرافیایی/استانی و زبانی-ملی/قومی. ایشان درباره تفاوت‌های این دو نوع فدرالیسم، مانند حق زندگی بدون محدودیت در هر منطقه، الزامات شهروندی، و توانایی احزاب ملی برای تلاش‌های انتخاباتی بحث می‌کنند. در آخر ایشان همچنین بررسی می کنند که کدام حوزه ها باید تحت اختیارات دولت فدرال مرکزی قرار گیرند، مانند روابط خارجی، برنامه ریزی اقتصادی، سیاست های مالی، مالکیت معادن و منابع، نظارت بر انتخابات، دادگاه ها و ارتش.

  – یونس شاملی، فعال سیاسی و عضو ʺحزب دموکرات آذربایجان”

یونس شاملی درباره فدرالیسم در ایران بحث می کند و با تأکید بر اهمیت دموکراسی و حقوق برابر برای شهروندان، علیه حکومت تک قومی/ملی استدلال می کند. او پیشنهاد می کند که سیستم فدرال آینده در ایران باید بر پایه فدرالیسم ایالتی و با استفاده از ساختار طبیعی ایالت های موجود در تاریخ ایران باشد. در حالی که سیستم استانی فعلی ممکن است به طور موقت در دوره انتقال استفاده شود، ساختار آینده باید بر اساس فدرالیسم ایالتی باشد. ساختار فعلی استانی باید تا حد امکان در ساختار فدرالیسم ایالتی آینده حفظ شود تا ساختار فدرالیستی برای دولت های ایالتی حفظ شود.

 

زمان:

جمعه  ۱۴ اپریل از ساعت ۱۹:٠٠ به وقت اروپای مرکزی

 برابر با ۲۵  فروردین از ساعت ۲۰:۳۰ به وقت تهران

محل برگزاری: تالار زوم، جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران

https://us02web.zoom.us/j/84298030825?pwd=VkdtUnFJVEQzQU9iM2NLUW90bmtWdz09

Meeting-ID: 842 9803 0825

Kenncode: 082036

 




نوروز 1402 بر مردم آزادی‌خواه ایران مبارک