از اعتراضات مردم در لردگان حمایت می کنیم

هفته گذشته مردم روستای چنارمحمودی، به دلیل شیوع ویروس اچ آی وی در میان روستاییان، در مقابل فرمانداری شهر لردگان گرد آمدند و به مقامات محلی جمهوری اسلامی اعتراض کردند. این اعتراضات با واکنش های سرکوب گرایانه رژیم روبرو شد. اقبال عباسی، استاندار چهارمحال و بختیاری، به طور غیرمسئولانه خود مردم را علت شیوع ویروس اچ آی وی اعلام کرد و در مطبوعات عنوان نمود که معتادان تزریقی و افرادی با روابط جنسی نامطلوب، سبب شیوع این ویروس در این روستا بوده اند. معترضین به خشم آمده از رفتار غیرمسئولانه مقامات محلی و رفتار وحشیانه نیروهای امنیتی، دفتر امام جمعه شهرستان لردگان را آتش زدند و تابلوی فرمانداری این شهرستان را نیز پایین کشیدند. خشونت نیروهای امنیتی با شلیک گاز اشک‌آور و ضرب و شتم مردم، به مصدوم و مجروح شدن تعدادی از معترضین انجامید.

چهار دهه سیاست های واپسگرایانه و ضد مردمی جمهوری اسلامی بیش از همه مردم تهی دست در مناطق روستایی ایران را در معرض تنگدستی و بی عدالتی قرار داده است.

خروش اعتراضات مردم روستای چنار محمودی جدا از رفتارهای غیرمسئولانه مدیران محلی که زمینه اعتراضات عمومی را فراهم آورد، ناشی از سیاست ها ی سودجویانه نظام جمهوری اسلامی در همه ابعاد زندگی مردم و فساد گسترده و همه گیر نهادها و زیر مجموعه های آن است.

در عین حال این اعتراضات به نوعی بازتاب زندگی فلاکت بار  مردم و بویژه روستاییان زجر کشیده کشور نیزهست.

تظاهرات اعتراضی شهرهای دیگر در حمایت از مردم چنارمحمودی، از سویی نشانه همبستگی مردم و از سویی دیگر وجود شرایطی برای گسترش اعتراضات در سطح کشور است.

“همبستگی برای آزادی و برابری در ایران” ضمن دلجویی از مصدومان و مجروحان این اعتراضات، از عصیان مردم ستم کشیده در لردگان حمایت می کند و تلاش می کند صدای اعتراض مردم ایران در سراسر جهان باشد.

رژیم جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط است، خشونت و سرکوب علیه  مردم، تلاشی مذبوحانه بر ادامه استبداد است.

ما بر این باوریم که جمهوری اسلامی از هیچ گونه حقانیت سیاسی در ایران برخوردار نیست و باید به زباله دان تاریخ برود.

“همبستگی برای آزادی و برابری در ايران” *

18 مهرماه 1398 – 10 اکتبر 2019

*- احزاب و سازمانهای تشکيل دهنده : اتحاد دمکراتيک آذربايجان – بيرليک، جنبش جمهوريخوهان دموکرات و لائيک ايران، حزب تضامن دمکراتيک اهواز، حزب دمکرات کردستان ايران، حزب دمکرات کردستان، حزب کومه له کردستان ايران، حزب مردم بلوچستان، سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، شورای موقت سوسياليستهای چپ ايران، کومه له زحمتکشان کردستان




به مناسبت چهلمين سالروز جانباختن کاک فواد مصطفی سلطانی

پيام “همبستگی برای آزادی و برابری در ايران”

جنبش وسيع و مردمی در سراسر ايران عليه نظام مستبد سلطنتی، فروپاشی آن را رقم زد. اما بختکی دیگر به جای آن بر جامعه چنگ انداخت و ديری نپائيد که کليه شريان های حياتی جامعه را در برگرفت و سياهی و تباهی، جنايت و کشتار را بر سراسر کشور حاکم ساخت.

بعضی از احزاب، کانون ها، نهاد ها و مناطق ایران، از همان اوان، به نحوی از انحا بوی تعفن خشونت عريان را حس کردند. آنان با تمام توان خود، در دفاع از اهداف جنبش های مردمی و برای مقابله با استبداد دينی، مقاومت و مبارزه را سازمان دادند. بدین جهت این نیروها جزء اولين اهداف سرکوب نظام تازه به قدرت رسيده جمهوری اسلامی قرار گرفتند.

کردستان يکی از اين مناطق بود که با بهره گيری از عوامل متعدد، از جمله سابقه تاريخی جنبش های ملی ـ دمکراتيک، مسلحانه و انقلابی در دهه های پيشين، سازمانيافتگی نسبی جامعه سياسی با افکار مترقی جدایی دولت و دین و خواسته برابری زن و مرد، به مکانی تبديل شد که به درستی “سنگر آزادگان” نام گرفت. اعتماد توده مردم به اين مجموعه، جنبشی را به وجود آورد که تا کنون نيز ادامه دارد. در ميان اين مجموعه، کسان زیادی بودند که به خاطر مقاومت در زندان، رفتار و کردار انسانی و تلاش برای محرومترين و تهيدست ترين اقشار جامعه، بی آنکه دیدگاه‌ها و گرایشان فکری و حزبی آنان مورد پرسش مردم قرار گیرند، به زودی در دل توده ها جای گرفتند.

کاک فواد مصطفی سلطانی، از جمله اين چهره‌های ماندگار است. مقاومت او در زندان های شاه، فعاليت و تلاش خستگی ناپذيرش در ميان جوانان و مردم، پس از آزادی از زندان و مشارکت وی در هدايت جنبش همگانی تا سرنگونی استبداد سلطنتی زبانزد توده ها و مبارزان کردستان بوده و می باشد. تلاش فراوان برای گرد هم آوری آن دسته از نيروهای سياسی که دارای تشکيلاتی نبودند، تشکيل “اتحاديه کشاورزان”، ایجاد شورای شهر مريوان و گفتگو با نمايندگان حکومتی و دیگر کنش های سياسی در کارنامه درخشان فواد و در تاریخ معاصر کردستان ایران، برای همیشه ثبت است. کوشش ها، تیزبینی سیاسی متانت و بردباری و عشق به توده ها، وی را در زمره شخصيت های دور انديش و سیاستمدار و محبوب جامعه قرار داده است.

کوچ تاريخی مردم مريوان و ابتکارات سياسی برای جلوگيری از يورش نيروهای رژيم به شهر و مردم بی‌دفاع، با نام زنده ياد کاک فواد عجين گشته است. حرکتی که بر خواسته های جنبش مقاومت در کردستان پای می فشرد و به حق شجاعانه و در عین حال پر مسئوليت بود.

اين حرکت سياسی نه تنها نشان از درايت و مصلحت انديشی کاک فواد داشت، بلکه بيانگر اين واقعيت است که متکی به مردم بودن و حفظ حمايت و همراهی آن ها با اعتماد به نفس کامل به خود در عمل سياسی، از جمله عواملی هستند که کسانی چون کاک فواد را در جامعه برجسته می کنند. بی دليل نيست که او برای مردم کردستان و بسياری ديگر يکی از رهبران جنبش مقاومت خلق کرد محسوب می شود.

خمينی در بيست و هشتم مردادماه 1358 فرمان جهاد داد و يورش همه جانبه به کردستان آغاز شد. متاسفانه چند روز بعد، در نهم شهريور ماه، کاک فواد در نزديکی روستای “بسطام” در محور مريوان ـ بانه آماج گلوله های ارتجاع قرار گرفت و به همراه يکی ديگر از فعالان سياسی جان باخت.

عمرکوتاه کاک فواد بدان گونه بود که گوئی همواره در کنار مردم زيسته و برای آنها بوده است. تلاش چند ماهه بعد از انقلاب ثمره داد و بی گمان نقش وی در پاگيری جنبش در کردستان ماندگار است. کاک فواد از بنيانگذران “کو مه له” محسوب می شود. چهار تن از ديگر برادران کاک فواد قبل و پس از جانباختن وی نيز قربانی جنايت و توحش جمهوری اسلامی شده و به جوخه های اعدام سپرده شدند.

ما ضمن تجديد خاطره و عهد با خانواده بزرگ مصطفی سلطانی، با همه جريانات، نهادها و کسانی که به نحوی خود را ادامه دهنده راه کاک فواد می دانند، بار دگر در مقابل مبارزات و تلاش های خستگی ناپذير کاک فواد ادای احترام می کنيم.

در شرايط حساس کنونی، جای کاک فواد ها خالی است. اما رهروان و همراهان او می بايست به وظيفه تاريخی خود برای تحقق اهداف مبارزاتی مشترک عمل نموده و تلاش های خود را در امر همکاری مشترک عليه نظام جمهوری اسلامی ايران، چندین برابر کنند.

سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی ايران!

 

“همبستگی برای آزادی و برابری در ايران” *

شهريورماه 1398 – سپتامبر 2019

*- احزاب و سازمانهای تشکيل دهنده : کومه له زحمتکشان کردستان، شورای موقت سوسياليستهای چپ ايران، سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، حزب مردم بلوچستان، حزب کومه له کردستان ايران، حزب دمکرات کردستان، حزب دمکرات کردستان ايران، حزب تضامن دمکراتيک اهواز، جنبش جمهوريخوهان دموکرات و لائيک ايران، اتحاد دمکراتيک آذربايجان – بيرليک

 




طرح “بسندگی زبان فارسی” 

حذف هویت ملیتهای ایرانی با حذف زبان مادری

اعلامیه‌ی “همبستگی برای آزادی و برابری در ایران

سرپرست معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، رضوان حکیم زاده، روز چهارشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۸ اعلام کرد که وزارت آموزش و پرورش با توجه به “تاکید رهبری به یادگیری زبان فارسی” و به منظور “اجرای عدالت آموزشی” و “جلوگیری از زدن برچسب دیرآموز به دانش‌آموزان مناطق دوزبانه” برای ايران، در صدد اجرای طرح “بسندگی زبان فارسی” در بخشهائی از ایران است که زبان مادری کودکان، فارسی نیست. بر اساس این طرح به گفته رضوان حکیم زاده قرار است استانداردهای آمادگی “بسندگی زبان فارسی” در قالب طرح سنجش نوآموزان احصا شود تا آنها قبل از ورود به دبستان، غربالگری شده و افرادی که با زبان فارسی آشنایی ندارند، خدمت هدفمند دریافت کنند. بدیگر سخن کودکانی که زبان مادریشان فارسی نیست، پیش از ورود به مدرسه باید یک آزمون زبان فارسی دهند و در صورت موفقیت در این آزمون میتوانند به کلاس درس راه یابند. البته فعلا در مورد این که اگر کودکی در آزمون موفق نبود چه خواهند کرد، طرح مشخصی ارائه نشده است و تنها وعده خدمات جبرانی داده شده است.

دولت روحانی ادعا می کند که با این طرح، میکوشد تا از مشکلات آموزشی این کودکان بکاهد اما در اصل، حکومت تلاش میکند تا با تحمیل زبان فارسی به کودکان خردسال پیش دبستانی غیرفارسی زبان، اولا زبان فارسی را از زبان رسمی به زبان اجباری تبدیل کند و با ادامه این سیاست فاشیستی از جمله هویت ملیتهای ایران را به تدریج از بین برده و سیاست یک دولت مرکزی، یک مذهب و یک زبان که از زمان قدرت گیری حکومت پهلوی تا به امروز ادامه داشته است، را در ابعاد وسيعتر، به مردمان و جامعه ما حقنه کند.

جمهوری اسلامی ایران، از بدو روی کار آمدنش، سیاستهای حکومت شاهنشاهی پهلوی در قبال ملیت‌های غيرفارسی زبان ایران را به خشن ترین وجهی ادامه داده و در چهل سال گذشته، با توسل به نیروی سرکوب و نقض حقوق ملی این بخش از مردمان کشور، خواسته های حق طلبانه آنان را ندیده گرفته است. و هر روز نیز با طرح و برنامه جدید و با ابلاغ بخشنامه، بر دامنه ستم مضاعف و نقض خشن‌تر حقوق ابتدایی شهروندی و بشری آنان میافزاید.

در پی سخنان معاون آموزش وپرورش موج اعتراض وسیعی در مخالفت با این طرح فاشیستی به راه افتاد و دولت برای آرام کردن اوضاع اعلام کرد که این طرح هنوز به مرحله اجرا نرسیده است ولی بر طبق گزارشات خبرگزاری ها علیرغم ادعای دولت، در برخی از مناطق مليتها این طرح به اجرا درآمده است همچنين خودداری ثبت نام کودکانی که  در آزمون “بسندگی فارسی” موفق  نبوده اند، در بعضی از اين شهرستانها گزارش شده است.

کنوانسیون حقوق کودک به روشنی در باب اهمیت پیشرفت‌ کامل‌ شخصیت‌، استعدادها و توانائیهای‌ ذهنی‌ و جسمی‌ کودکان‌ سخن میگوید. اما پاشنه دولت جمهوری اسلامی ایران همچنان بر بنیاد سیاستهای تبعیض آمیز قرون وسطائی، بنيادگرايانه و فاشیستی میچرخد و روزگار سیاهتری را برای جامعه ما و به ويژه اکثريت کودکان در ایران فراهم می سازد. حمید رضا بابایی وزیر آموزش و پرورش چند سال پیش هم گفته بود “70 درصد دانش‌آموزان در سراسر کشور، دو زبانه (شما بخوانید غیرفارسی زبان) اند”. در آن دوره نیز وزارت آموزش وپرورش بجای تدارک تحصیل کودکان به زبان مادری همچنان برنامه حقنه کردن زبان فارسی را برای این کودکان مورد توجه قرار داده بود.

کودکی که تا هفت سالگی در خانواده و ميان خويشاوندان، در محیط زندگی، محله و شهر به زبان ديگری غير فارسی سخن میگوید، بسیار طبیعی است که با ورود به مدرسه، زبان شفاهی آموخته در بطن خانواده و یا شهر و روستای خود را با آموختن کتبی آن زبان دنبال کند. اینجا سخن از درصد عظيمی از کودکان مدارس ایران است. نادیده گرفتن زبان مادری کودکان در آغاز تحصیل و نبود آموزش کتبی به زبان مادری آنها، اعمال خشونت علیه کودکان و تجاوز آشکار به ذهن و فکر در حال رشد و تعالی آنهاست.

استدلالهای منطقی، علمی، فرهنگی و انسانگرایانه در این رابطه در گوشهای رژیم جمهوری اسلامی کارگر نیست. فاشیسم دینی، خشونت و سیاستهای تبعیض آمیز حاکم در وزارتخانه های جمهوری اسلامی در فکر تعرض بیشتر به فکر و اندیشه کودک برای دور ساختن وی از هویت ملی، زبانی و فرهنگی اوست.

در طول چهل سال گذشته تلاشهای رژیم برای حل مسئله ملی در ایران از طریق نیروی نظامی و زور وسرکوب به جائی نرسیده است و اکنون حکومت با طرحهائی این چنین میکوشد تا صورت مسئله را پاک کند. این طرح اما به مرحله پیش دبستانی محدود نمیشود و فکر بیمار حاکمان دخالت از گهواره را در نظر دارد.

به گزارش ایسنا، رضوان حکیم زاده درنشست خبری، اجرای سنجش سلامت جسمانی وآمادگی تحصیلی نوآموزان (در) بدوِ ورود به دبستان اظهار کرد : “امیدواریم سنجش را، به جایِ بدوِ ورود به دبستان، دوسال قبل دبستان انجام دهیم”. وی افزود : “اکنون سنجش به صورت اختیاری برای ۵ ساله ها وبه طورمحدود برای ۴ ساله‌ها نیز انجام می‌شود، اما اگربتوانیم سنجش را دوسال عقب ببریم امکان مداخلات بهتری فراهم می‌شود، البته لازمه آن، این است که دوره پیش دبستانی را هم دوسال قبل از کلاس اول داشته باشیم”. به دیگر سخن حکومت تصمیم دارد تا با اجرای این طرح از زمان زبان باز کردن کودکانی که زبان مادری آنها غیر فارسی است، در آموزش زبان آنها مداخله کرده و در واقع بصورت خزنده وارد زندگی تربیتی کودکان غیرفارسی زبان شوند. این طرح در واقع بنیان خانواده های مليتهای مختلف ایران را مد نظر دارد و دور نیست اگر گفته شود که اینگونه میخواهند صورت مسئله “مسئله ملی” در ایران را پاک کنند.

چنانچه این طرح پیاده شود، “بسندگی زبان فارسی” هم به برنامه غربالگری در پیش‌دبستانی افزوده خواهد شد و از آن به بعد با “نابسندگی” و عدم کفایت زبان فارسی کودکان غیرفارسی‌زبان، به مثابه یک ناتوانی و مانند مواردی همچون کم‌بینایی، کم‌شنوایی  یا یک اختلال یادگیری برخورد خواهد شد.

امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا که بشکل فدراتیو اداره می شوند مسئله حفظ زبانهای مردمان یک سرزمین به عنوان يک گنجينه و ميراث فرهنگی، از اولویت بالایی برخوردار است و تمامی سازمانهای فرهنگی و حقوق بشری و همچنين سازمان ملل متحد (یونسکو) نه تنها بر حفظ زبانها تأکید دارند بلکه تلاش بر این است که امکانات هرچه بیشتری از طرف دولت‌ها در اختیار این مردمان قرار گیرد، گرایش به همسان سازی و حذف زبانها، گویشها و فرهنگها در واقع تلاشی است برای حذف هویت مردمان ایران و حقنه کردن آمریت و استبداد دولت جمهوری اسلامی بر سراسر ایران. ما بر این باوریم که آموزش زبانهای مادری (چند زبانی) باید جزء بنیاد آموزشی در ایران بوده و همچنین بعنوان امکان آموزشی داوطلبانه در مناطق فارسی زبان در برنامه های آموزشی دبستانی تا دانشگاهی تدارک دیده و اجرا شود، چرا که زبان، پل ارتباط  میان فرهنگ ها و ملیت های گوناگون و امکانی برای تحقق برابرحقوقی فرهنگی است.

“همبستگی برای آزادی و برابری در ایران” طرح بنيادگرايانه، فاشیستی، ستمگرانه و کودک آزار “بسندگی زبان فارسی” برای کودکان غیرفارسی زبان را به شدت محکوم می کند. “همبستگی برای آزادی و برابری در ايران” ضمن تاکید بر جایگاه زبان فارسی به عنوان زبان مشترک و ارتباطی بین تمامی مردمان ايران، بر لزوم و ضرورت آموزش به زبانهای مادری تاکید داشته و آن را حق طبيعی میلیونها کودکی میداند که  زبان مادریشان فارسی نیست. نبود آموزش به زبان مادری تنها یک حق پایمال شده میلیونها کودک وآزار آنان نیست، بلکه همزمان، اجبارآنان است به آینده‌ ای ناموفق‌تر و فرودست‌تر به نسبت کودکان فارسی زبان  ودرهمانحال تشدید ستمگری بر تمامی مليتهای ایران است.

حق تحصیل به زبان مادری یک حق دموکراتیک است که همچون بسیاری دیگر از حقوق دموکراتیک مردم ایران از سوی حکومت اسلامی زیرپا گذاشته شده است. ما از همه اشخاص، جریانات و نهادهای ترقیخواه مدافع حقوق بشر دعوت میکنیم تا با اعتراض علیه این طرح فاشیستی و ستمگرانه، رژیم را به عقب نشینی وادارند.

ایران از آن تمامی مردمان و ملیت های آن است و تنها با حقوق برابر آنها و تکیه بر صلح و همزيستی دموکراتيک میان آنها میتواند به کاروان دموکراتیسم و ترقی در جهان بپیوندد.

سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی ايران!

“همبستگی برای آزادی و برابری در ايران” *

23 مردادماه 1398 – 14 اوت 2019

*- احزاب و سازمانهای تشکيل دهنده : اتحاد دمکراتيک آذربايجان – بيرليک، جنبش جمهوريخوهان دموکرات و لائيک ايران، حزب تضامن دمکراتيک اهواز، حزب دمکرات کردستان ايران، حزب دمکرات کردستان، حزب کومه له کردستان ايران، حزب مردم بلوچستان، سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، شورای موقت سوسياليستهای چپ ايران، کومه له زحمتکشان کردستان




 توپ باران مناطق مرزی کردستان توسط جمهوری اسلامی را  محکوم می کنیم

طبق اخبار رسیده، حملات توپخانه ای وسیعی همراه با پروازهای پهباد و هلی کوپتر، روز چهارشنبه (دیروز) علیه مناطق مرزی کردستان صورت گرفت که امروز هم همچنان ادامه داشت.

این حملات، بخشهای متعددی در شمال و شمال مرکزی منطقه را هدف قرار داده که طی آن علاوه بر ضرر و زیان فراوان محیط زیستی و نابودی مزرعه و مراتع، متاسفانه موجب کشته شدن دو نفر از اهالی منطقه و زخمی شدن تعدادی ديگر شده است. دو تن از پیشمرگان کومه له زحمتکشان کردستان هم زخمی شده اند که حال یکی از آنان وخیم گزارش شده است.

واقعیت این است که رژیم ھر بار بە بھانە حضور نیروھای اپوزیسیون کرد در کردستان ایران، مناطق مرزی و خاک اقلیم کردستان عراق را نیز مورد ھدف قرار میدھد و باعث خسارتهای جانی و مالی جبران ناپذيری بە مردم این مناطق میشود .

این حملات و تهاجم با هر بهانه ای صورت گرفته باشد نشان از عدم پایبندی واحترام رژیم جمهوری اسلامی به حداقل موازین بین المللی در رابطه با همسایگان خود بوده و تجاوز و تعرض به مناطق آنان را به امری عادی تبدیل نموده است. تهديدات فرماندهی “قرارگاه رمضان”، خطر ادامه و تشديد حملات به اين مناطق را افزايش داده است. این اقدامات نمونه های آشکاری از تعرضات تحریک آمیز برای پیشبرد مقاصد جنگ طلبانه و ضدانسانی رژيم غاصب حاکم بر ايران می باشد.

ما این اقدام تجاوزکارانه را قویا محکوم می کنیم و ضمن همدردی با خانواده قربانیان آن و آرزوی بهبودی سریع برای  زخمی شدگان اين حملات، از همه نیروها انتظار داریم که با محکوم نمودن این جنایات، چهره ضد مردمی رژیم را هرچه بیشتر افشا کنند. باشد که دست توانای مردم و جنبش عادلانه و دموکراتيک آنها، با سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران، این مانع صلح و آزادی و دموکراسی را از سر راه خود و منطقه بردارد.

“همبستگی برای آزادی و برابری در ايران” *

20 تيرماه 1398 – 11 ژوئيه 2019

*- احزاب و سازمانهای تشکيل دهنده : کومه له زحمتکشان کردستان، شورای موقت سوسياليستهای چپ ايران، سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، حزب مردم بلوچستان، حزب کومه له کردستان ايران، حزب دمکرات کردستان، حزب دمکرات کردستان ايران، حزب تضامن دمکراتيک اهواز، جنبش جمهوريخوهان دموکرات و لائيک ايران، اتحاد دمکراتيک آذربايجان – بيرليک




از تحصن سراسری فرهنگیان حمایت و پشتیبانی می کنیم

 

همبستگی برای آزادی و برابری در ایران

 

 

 

 

شورای‌ هماهنگی‌ تشکل‌های ‌صنفی فرهنگیان ایران با صدور فراخوانی در تاریخ  دوشنبه 6 اسفند، از معلمان سراسر کشور درخواست کرده است  در روزهای ۱۲، ۱۳ و ۱۴ اسفند ماه ۹۷ در دفتر مدارس تحصن نموده و از حضور در کلاس‌های درس خود داری نمایند.

فراخوان اخیر شورای‌ هماهنگی‌ تشکل‌های ‌صنفی فرهنگیان ایران، در ادامه حرکتهای اعتراضی فرهنگیان شاغل و بازنشسته  و بویژه  تحصن های مهر و آبان سال جاری  که با شرکت وسیع فرهنگیان صورت گرفت، صادر شده است.

فرهنگیان در طی سال‌های اخیر و به شیوه‌های گوناگون ضمن ابراز نا رضایتی از سیستم آموزشی در کشور ، به وضعیت  ناهنجار شغلی، پایین بودن دستمزد و حقوق فرهنگیان شاغل و بازنشسته، اعتراض کرده اند.

پاسخ حکومت اسلامی در ایران اما به این خواسته‌های برحق،  در اکثر موارد، حمله به تجمعات، ضرب و شتم، اخراج از کار، بازداشت و زندانی کردن معلمان بوده است . هم از این رو، اولین خواسته در فراخوان به تحصن در روزهای  ۱۲، ۱۳ و ۱۴ اسفند ماه ۹۷ ” آزادی فعالان صنفی فرهنگی و بسته شدن همه پرونده ها در این زمینه ” می باشد.

فرهنگیان با وقوف کامل بر حقوق  مدنی خود، داشتن تشکل‌های آزاد صنفی را به عنوان دومین خواسته  مطرح کرده اند. از جمله خواسته های دیگر، اختصاص بودجه کافی و متناسب به آموزش و پرورش و توقف سیاست‌ پولی سازی مدارس،  همسان سازی حقوق بازنشستگان فرهنگی با شاغلان و ارتقای آن به بالاتر ازحد خط فقر  و لغو قرار داد با بیمه ناکار آمد،  می باشند.

“همبستگی برای آزادی و برابری در ایران”، ضمن پشتیبانی قاطعانه از تحصن فرهنگیان، اقشار مختلف مردم وبویژه دانش‌آموزان و دانشجویان را به حمایت از آنان فرا خوانده و همزمان می‌کوشد صدای اعتراض حق‌طلبانه‌شان را هرچه رساتر منعکس نماید.

 

همبستگی برای آزادی و برابری در ایران

9 اسفند ماه 1397 – 28 فوريه 2019




اطلاعيه آغاز فعاليت « همبستگی برای آزادی و برابری در ايران »

چهل سال از به قدرت رسيدن جمهوری اسلامی در ايران می‌گذرد، که در اين مدت حاصلی جز جنايت، سرکوب، کشتار و اعدام، غارت‌گری و تشدید فقر روز افزون برای مردم نداشته است۔ درچنين شرايطى، شاهد اعتراضات توده‌های مردم برای رفع تبعيض، آزادی و عدالت اجتماعی، دراشکال مبارزات برابرى‌طلبانه مليت‌های مختلف ايران، جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات مدنى کارگران، زنان، دانشجويان، کشاورزان، فرھنگيان، حفظ محيط زيست، بیکاران و تھيدستان مي‌باشيم.

تعميق بحرانهای چندگانه درتار و پود جامعه از يکسو، و تشديد تنش و تخاصم در مناسبات  منطقه‌اى وبين المللى و تحريم‌های ناشی از آن از سوى ديگر، جمهوری اسلامی ايران را ناتوان‌تر از ھميشه و درسراشيب فروپاشى  قرار داده است.

درچنين وضعيتى، ادامه حاکميت اين رژيم جز زيان و مصائب بيشترى برای مردم ندارد۔ از اين رو هم‌راهی و اشتراک مساعی همه نيروهای جمهوري‌خواه دموکرات برای پشتيبانی از مبارزات مردم در جھت مقابله با جمھورى اسلامى درايران ، بيش از هرزمان ديگری، ضرورى است.

با درک اين واقعيت، ما احزاب و سازمان‌های امضاکننده تفاهم نامه 25 آبان 1397 – 16 نوامبر 2018، همکاری رسمی خود را با نام زير آغاز می کنيم :

همبستگی برای آزادی و برابری در ايران

 بنا به تفاهم نامه مورد توافق، ما مشترکا برای سرنگونی جمهوری اسلامی وجایگزینی آن با یک نظام برخاسته از آراء مردم  بر مبناى جمهوریت، دموکراسی، جدائی دین و دولت و فدرالیسمى که تأمين حقوق برابر ملی – دموکراتیک ملیت‌ها و اقوام ساکن ایران باشد، مبارزه می کنيم.

 ما از مبارزات آزادي‌خواهانه و حق طلبانه مردمان ايران و جنبش‌های مدنی و اجتماعی جاری، قاطعانه حمايت می‌کنيم. ما مصمم هستیم با تاکید برمنافع و حقوق مردم کشورمان و پایان بخشیدن به ستم‌ها و تبعیضات موجود و تامين برابر حقوقی، ایران فدرال، آزاد، آباد، دموکراتيک، یکپارچه ومتحد آینده را باهم بسازیم.

ما خواهان صلح ومخالف سیاست‌ھاى مداخله جويانه وجنگ افروزانە جمھوری اسلامی ايران در منطقه و جھان ھستيم۔

ایران آیندە، ضمن احترام متقابل و رعايت حسن ھم‌جوارى، بە حق حاکمیت کشورھا احترام مي‌گذارد۔  ما اعلام ميداريم که جمھورى اسلامى ايران بايد به مداخلات خود در امور کشورھاى ھمسايه و ماجراجويى ھايش در سطح منطقه پايان داده و بى قيد و شرط، نيروھايش را از تمامى کشورھاى منطقه خارج نمايد۔       

“ھمبستگی برای آزادی و برابری در ایران”، ازحمایت افکار عمومى جھان، نيروھاى مترقى و نھادھای بین المللی از مبارزات مردم برای استقرار دمکراسی در ايران استقبال می‌کند و مخالف دخالت دولت‌ھاى خارجی در امور داخلی ایران می‌باشد.

ما تشکيل “همبستگی برای آزادی و برابری در ايران” را گامی مفيد و ضروری در جهت اتحاد گسترده نيروها و جريانات جمهوري‌خواه دموکرات ايران می دانيم و به همين دليل نيز دست همکاری مان را به سوی همه‌ی نھادھا، سازمان‌ها، احزاب، شخصيت‌ها و فعالان سياسی و اجتماعی دموکرات، آزاديخواه و مدافع حقوق بشر، دراز کرده و آمادگی خود را برای همکاری در چارچوب فوق اعلام می کنيم.

 

همبستگی برای آزادی و برابری در ايران

4 اسفند 1397 – 23 فوريه 2019

(احزاب و سازمانهای تشکيل دهنده : اتحاد دمکراتيک آذربايجان – بيرليک، جنبش جمهوري‌خوهان دموکرات و لائيک ايران، حزب تضامن دمکراتيک اهواز، حزب دمکرات کردستان ايران، حزب دمکرات کردستان، حزب کومه له کردستان ايران، حزب مردم بلوچستان، سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، شورای موقت سوسياليست‌های چپ ايران، کومه له زحمتکشان کردستان)