منشور جدائی دین و دولت در ایران

… و از آنجا که آماج آزادیخواهی مردم ایران برچیدن بساط ولایت فقیه و استبداد مذهبی در همۀ اشکال آن در ایران است؛

پیشنهاد میشود که ج.ج.د.ل.ا. پیشقدم شوند و با دعوت از همۀ نیروهای جمهوریخواه، که جدائی دین و دولت را شرط برقراری و پایداری دموکراسی و کثرت گرائی در ایران آینده میدانند، از راه همفکری با یکدیگر و گشودن باب بحث و گفت و شنود در این باره، دست به تدوین منشور جدائی دین و دولت در ایران بزنند…

منشور جدائی دین و دولت در ایران

از آنجا که تنش دیرپا میان قدرت سیاسی و دستگاه دینی در ایران از جمله معضلات عمدۀ اجتماعی و سیاسی آیندۀ کشور به شمار می رود؛

از آنجا که سیطرۀ بیش از سه دهه استبداد دینی، ابعاد تازه و بیسابقه ای بر این تنش تاریخی افزوده است؛

از آنجا که گفتار ایده ئو لوژیک مسلط و انحصارطلب، بر تبعیض مذهبی و جنسی استوار است و می کوشد به هر وسیله ای این تبعیض را در همۀ عرصه های زندگی اجتماعی نهادینه کند؛

از آنجا که تجربۀ مصیبت بار حکومت مذهبی پس از انقلاب و بن بست های آشکار آن در ادارۀ کشور، ناسازگاری ذاتی آنرا با ایدۀ جمهوری و دموکراسی بیش از پیش عیان ساخته است؛

و نیز با توجه به تحولات فکری که شکست این تجربه در میان اندیشمندان دینی به وجود آورده است و زمینۀ مناظره ای تاریخی میان دین باوران و نیروهای لائیک و سکولار را فراهم آورده است؛

و از آنجا که آماج آزادیخواهی مردم ایران برچیدن بساط ولایت فقیه و استبداد مذهبی در همۀ اشکال آن در ایران است؛

پیشنهاد می شود که ج.ج.د.ل.ا. پیشقدم شود و با دعوت از همۀ نیروهای جمهوریخواه، که جدائی دین و دولت را شرط برقراری و پایداری دموکراسی و کثرت گرائی در ایران آینده می دانند، از راه همفکری با یکدیگر و گشودن باب بحث و گفت و شنود در این باره، دست به تدوین منشور جدائی دین و دولت در ایران بزنند.

این منشور از یکسو جایگاه تأملات و هم اندیشی نیروها و صاحبنظران لائیک و سکولار است در بارۀ آمیزش دین و قدرت سیاسی در ایران در عرصۀ نظری و ضرورت واگشائی این پرسش در پی چیرگی اصحاب دین بر ایران و از سوی دیگر پیمانی است میان آزادیخواهان برای پی ریختن فردائی دیگر، فردای همزیستی دگراندیشان و دگر باوران باهم.

شهرام قنبری

Â




بیانیه گردهمآئی سراسری سوم جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک ایران

بیانیه سیاسی

20-21 سپتامبر 2008  30-31 شهریور 1387

سومین گردهمآئی سراسری جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لائیک ایران که در روزهای 20 و 21 سپتامبر 2008 (30و31 شهریور 1387) در شهر بروکسل برگزار گردید در راستا و تداوم سند سیاسی مصوب نخستین گردهمآئی سراسری پاریس، 3 تا 5 سپتامبر 2004 برابر 13 تا 15 شهریور 1383، و قطعنامه سیاسی مصوب دومین گردهمآئی سراسری در هانور، 24 تا 26 فوریه 2006 برابر 5 تا 7 اسفند 1385، اعلام میدارد :

1- رژیم جمهوری اسلامی ایران اصلاح ناپذیر است. نظام خودکامه دینی حاکم بر ایران در ذات خود و از بنیاد تمامیت خواه، انحصارجو و تبعیض گر است. اختناق و سرکوب، زبان طبیعی و ابزار اصلی دوام حیات او در صحنه سیاسی است.

هرگونه تحول بنیادین به سوی آزادی و عدالت در کشور ما در گرو برچیده شدن تمامیت نظام جمهوری اسلامی است. اساس و جوهر این تحول، گذار به دموکراسی و نیروی اصلی آن جنبش های مقاومت مردم و نافرمانی مدنی است

رژیم سیاسی مطلوبِ ما جمهوری است. ما در راه برقراری آن، که به باور ما مناسب ترین نظام برای تحقق دموکراسی است، تلاش و مبارزه میکنیم. نظامی برآمده از رأی آزاد و همگانی شهروندان و متجلی در مجلس منتخب مردم. ما خواهان جدائی دین و مسلک (ایده ئولوژی) از دولت و قدرت سیاسی، برقراری عدالت اجتماعی و آزادیهای بنیادین، رعایت حقوق بشر و پاسداری از استقلال و یکپارچگی کشور هستیم.

نوع نظام آینده و قانون اساسی آنرا مجلس موسسان منتخب همه مردم تعیین کرده، در شرایط آزادی کامل به همه پرسی خواهد گذاشت

2- در پی دلسردی و یاس مردم از عملکرد هشت ساله اصلاح طلبان و به مدد بسیج پادگانی بدنه نظامی رژیم و ترفندهای شورای نگهبان در رأی گیری و رأی سازی انتخابات دوره نهم، احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری اسلامی دست یافت. اصلاح طلبان که پیش از آن بر متن یک جنبش فراگیر اجتماعی علیه اختناق و انحصارطلبی به قدرت رسیده بودند، نتوانستند به نیازها و انتظارات مردم و وعده های خود جامه عمل بپوشند. همه جا در برابر احکام ولی فقیه و تجاوز به آزادیها و حقوق اساسی مردم واپس نشستند و در لحظات حساس مصالح نظام را به منافع ملّت ترجیح دادند.

3- دولت و مجلس اسلامی جدید با حضور چشمگیر و بیسابقه عناصر نظامی و امنیتی، نمودار دیگری از تحولی تازه در رژیم ولایت فقیه و وزن و نقش فزاینده نظامیان در عرصه سیاست و تصمیم گیریهای کلان آینده است. دولت نهم با چنین ترکیبی از آغاز زمامداری، دشمنی خود را با دست آوردها و نمادهای جامعه مدنی آشکار کرد و به برچیدن و سرکوبی آنها پرداخت؛ خشونت و ارعاب و اتهام و زندان را به حربه اصلی خویش برای فرو نشاندن خواستهای صنفی، فرهنگی و اجتماعی کارگران، آموزگاران و حقوق بگیران، زنان، جوانان، دانشجویان، اهل قلم و کوشندگانِ پیشبردِ آزادی و حقوق بشر بدل کرد و با تحمیل قهرآمیز ظواهر شرعی به هنجارها و عرصه های زندگی اجتماعی مردم، بیهوده تلاش کرده و می کند تا شکستِ ایدئولوژیک نزدیک به سی سال حکومت یکه تاز مذهبی را که به عیان در چهره نسل برآمده از انقلاب، در مقاومت زنان و جوانان و در جوشش های فرهنگی می بیند بپوشاند و جبران کند.

4- آزادی، وحشتِ بزرگِ نسل تازه دینمدارانِ به قدرت رسیده است. با وجود خشونت و قهر گسترده و فزاینده کارگزاران دولت کنونی در برابر جنبشهای شهروندی، شاهد رشد و بلوغ مقاومت مدنی هستیم.

زنان که مظهر تبعیض جنسی در عمق اندیشه و ذهنیت تاریک اندیشان مذهبی هستند و در همه عرصه های زندگی اجتماعی، خانوادگی و خصوصی از رفتارها، سنت ها و قوانین ننگین و تبعیض آمیز در رنجند، عمق فاجعه استبداد اسلامی را بر ملا میکنند. آنان در این سالها با خلاقییت تحسین انگیزی در برابر فشارها و تبعیض های روزافزون حکومت مذهبی مقاومت کرده اند. کارزار ” کمپین یک میلیون امضا” از جمله نمونه های بارز این کوشش جمعی و مشترک است که با تشخیص هوشیارانه نیازها و ضرورت های کنونی و ابداع روشهای نو در بسیج و سازماندهی ظرفییت ها توانست به جنبشی فراگیر بدل شود.

جنبش دانشجوئی با وجود فراز و نشیب های درونی گاه دشوار، همواره در این سالها سنگر مقاومتی بوده است در برابر استبداد دینی و سلطه جوئی انحصارطلبان. گرچه خصومت حکومت اسلامی با دانشگاه و دانشگاهیان پیشینه ای به قدمت جمهوری اسلامی دارد، اما سرکوب و فشار و آزار مداوم در این دوره نسبت به دانشجویان و استادان ابعادی تازه یافته است. از ویژگی های جنبش دانشجوئی در این دوره شکلگیری هویت های مستقل و اعلام علنی گرایشهای سیاسی نوین پاره ای از تشکلهای دانشجوئی است: دریچه های تازه ای که میتواند باب گفت و شنودهای سازنده ای در میان نسل جوان و آگاه امروز ایران بگشاید.

دولت احمدی نژاد که با شعار فریبنده عدالت خواهی به میدان رقابتهای انتخاباتی آمده بود، سخت ترین برخوردها و رفتارها را نسبت به کارگران و در خواستهای برحق آنان در پیش گرفت. کارگران که زیر بار تورم و گرانی روزافزون به جان آمده اند، خواهان رفع ناامنی شغلی، پرداخت به موقع حقوق و دستمزد خویش، تشکیل سندیکاهای مستقل و تغییر قوانین ناعادلانه کار هستند.

مبارزه برحق اقوام تحت ستم ایرانی برای رفع تبعیض ها و نابرابری ها و در راه احراز حقوق دموکراتیک، آزادی های فرهنگی و توزیع عادلانه ثروت های ملّی همه جا با یورش بیرحمانه نظامیان و ماموران امنیتی رژیم روبرو بوده است. ایران سرزمین تاریخی و مشترک اقوام گوناگون است. همه ایرانیان باید بتوانند از آزادی کامل در راه پاسداری و شکوفائی فرهنگ و زبان مادری خود بهره- مند باشند و از حق تصمیم گیری و مشارکت در اداره امور محلی و منطقه ای برخوردار گردند. گرچه سیاست نظامیگری و سرکوب ها نتوانسته از تداوم این مبارزات جلوگیری کند ولی زمینه ای برای رشد گرایشهای افراطی قومی پدید آورده است. تمایلات افراطی که از سوی کارگزاران برخی دولت های همجوار و پاره ای قدرت های جهانی نیز به آنها دامن زده میشود، مبارزه متّحد مردم برای دموکراسی و آزادی را به بیراهه میکشاند و میتواند در آینده یکپارچگی کشور را به مخاطره اندازد. به باور ما حفظ یکپارچگی ایران در نظامی دموکراتیک در گرو رفع ستم قومی است.

جمهوری اسلامی هیچگاه براستی حضور و وجود ادیان و مذاهب دیگر را تاب نیاورده است. حتی اهل کتاب و سُنّیان و فرقه های درون اسلام و اهل تصوف نیز از بدرفتاری ها و خشونت های دستگاه دینی حاکم در امان نبوده اند. دشمنی دیرین روحانیت شیعه و مسلمانان متعصب با بهائیان بار دیگر زندگی و جان شماری از آنان را به مخاطره انداخته است.

جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک خود را یار و همراه جنبش های مقاومت و اعتراض مدنی و برابری خواهی در درون کشور میداند.

5- اقتصاد نابسامان ایران بیش از پیش وابسته به درآمد نفت و دچار تورمی بیسابقه است. شمار مردمی که به طور روزمره گرفتار نا امنی شغلی، بیکاری و فقر هستند فزونی گرفته و شکاف میان فقر و ثروت ژرفتر از گذشته شده است. دولت نهم، با وجود درآمد سرشار و نامنتظره نفت، با پیش گرفتن سیاست های اقتصادی فاجعه بار، ظرفیت ها و ساختارهای تولیدی کشور را به محاق تعطیل و ویرانی کشانده است. با برچیدن سازمانها و ارگانهای نظارت بر اقتصاد، برداشت های بی حساب از ذخایر ارزی و تزریق آن به اقتصاد کشور به تورم و گرانی و واردات سیل آسای کالاهای مصرفی دامن زده و بازار دلالی و رباخواری را بیش از گذشته رونق بخشیده است.

شاهرگ های حیاتی و پرسود اقتصادی و منابع طبیعی کشور همچنان در دست شبکه های خویشاوندی سرکردگان حاکمیت، کارگزاران اطلاعاتی و سرداران سپاه پاسداران و بنیاد مستضعفان و موسسات پوششی و اقتصادی وابسته به آنان مانده است : سفره گشاده ای میان حلقه محارم و پنهان از چشم مردم.

6- جمهوری اسلامی در بیرون از مرزهای ایران تشنج آفرین، مداخله گر و جنگ افروز است. تلاش مخفیانه رژیم برای دستیابی به سلاح هسته ای و اصرار وی به غنی سازی اورانیوم، بحران وخیمی در روابط بین- المللی ایران پدید آورده و افزون بر گسترش تحریم های اقتصادی، کشور را به لبه پرتگاه یک تهاجم نظامی کشانده است که پیآمدهای آن میتواند برای مردم ایران فاجعه بار باشد. دست یافتن چنین نظامی به سلاح هسته ای مخاطرات عظیم و هولناک در پی خواهد داشت و از جمله به مسابقه تسلیح اتمی در منطقه می انجامد. گسترش سلاحهای هسته ای تهدیدی دائمی برای صلح جهان خواهد بود. ما برای تحکیم صلح و جهانی عاری از نظامیگری و به ویژه عاری از سلاحهای هسته ای مبارزه میکنیم. از همین رو از پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای و لزوم همکاری کامل ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی حمایت میکنیم و افزون بر آن خواهان خلع سلاح هسته ای کشورهای خاورمیانه هستیم. رژیم اسلامی از آغاز افشای فعالیت های پنهان اتمی و کشف اسناد گوناگون آن، افکار عمومی داخلی و جهانی را بر سر دو راهی سوخت هسته ای یا سلاح هسته ای به بازی گرفته است. تولید انرژی هسته ای در کشوری چون ایران که دارای ذخایر عظیم و غنی انرژی فسیلی و صاحب اقلیمی مساعد از بابت انرژی های جایگزین و باز تولیدشونده است به هیچ روی ضرورتی ندارد. ما خواستار توقف غنی سازی اورانیوم در ایران که از انگیزه های اصلی بحران کنونی است میباشیم و نیز با هرگونه تهاجم نظامی خارجی به کشور خود مخالف هستیم. با تحریم های گسترده اقتصادی که آثار زیانبار آن به زندگی و معیشت مردم لطمه میزند موافق نیستیم و فقط از آندسته از تحریم های تسلیحاتی و دیپلماتیک پشتیبانی میکنیم که از تصویب سازمان ملل بگذرند و سیاست های نظامیگرانه رژیم را هدف قرار دهند و از دستیابی آن به سلاح هسته ای جلوگیری کنند، مانند: فروش ابزار و تجهیزات نظامی و انتقال فن آوری هسته ای، مسدود کردن حساب های سران رژیم در خارج. ما همچنین خواهان افزایش فشار سیاسی بر رژیم از جانب دولتها به ویژه در زمینه رعایت همه جانبه حقوق بشر در ایران و تعقیب قضائی سران نظام و آمران و عاملان کشتار و جنایت در جمهوری اسلامی از جانب مجامع بین المللی صالح هستیم.

7- رژیم ولایت فقیه در ماههای آینده تدارک دور دیگری از بسیج توده ای و رأی سازی برای مشروعیت بخشیدن به خود در پیش دارد. هیچ نشانه تغییری در “نظام انتخاباتی” ویژه جمهوری اسلامی با شورای نگهبان و بدنه نظامی گوش به فرمانش به چشم نمیخورد.

8- خاورمیانه با جنگهای خانگی و حضور اشغالگران نظامی از کانونهای بحران و تنش جهان است. جمهوری اسلامی با یاری رساندن به تاریک اندیش ترین و افراطی ترین گروه های اسلامی، با صدور اسلام سیاسی و یهودستیزی، از موانع صلح و از حامیان ترور و خشونت در منطقه میباشد. حل عادلانه مساله فلسطین ضامن صلح پایدار در خاورمیانه است. رعایت و اجرای قطعنامه ها و مصوبات سازمان ملل متحد و شورای امنیت در این زمینه گامی ضروری برای گشودن چشم انداز صلح است.

9- جهان فردا از آغاز دوران دیگری با کانونهای تصمیم گیری تازه و از برآمدن قدرتهای جدیدی خبر میدهد که آرایش کنونی ائتلافها و کشاکشهای اقتصادی و سیاسی را بهم خواهد ریخت. اما جهانی که اکنون در آن زندگی میکنیم با بحرانهای گوناگونی دست به گریبان است. گرسنگی، این بزرگترین و خاموشترین سلاح کشتار جمعی بدل به سرنوشت محتوم بخشی از ساکنان زمین شده است. گرسنگی نه تقدیر که محصول نظم موجود جهان است، نظمی که بر بیعدالتی، خشونت ساختاری و ویرانگری محیط زیست استوار است. ما خواستار جهانی عاری از فقر، خشونت و جنگ، بیعدالتی و تخریب و آلودگی محیط زیست هستیم.

10- کارنامه جمهوری اسلامی ایران در دولت احمدی نژاد را میتوان در سه محور اصلی خلاصه کرد : تشدید بحران در روابط بین المللی و انزوای ایران در صحنه جهانی، افزایش فقر و فشار اقتصادی بر مردم و شدت گرفتن سرکوب سیاسی و اجتماعی.

جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک برآنست که برای مقابله با سیاست های جمهوری اسلامی در هر سه زمینه و ایستادگی در برابر سیاست های جنگ طلبانه دولت بوش و نومحافظه کاران در آمریکا، که گاه نقشه تجزیه ایران را در سر میپرورند، نیازمند سازماندهی کارزاری گسترده در دفاع از جنبش های اجتماعی و آزادی های سیاسی و مدنی در کشور، مبارزه برای تأمین عدالت اجتماعی و علیه سیاست های جنگ افروزانه از هر دو سو در راستای صلح و جلب حمایت بین المللی در دفاع از حقوق بشر در ایران هستیم. برپائی چنین کارزاری در گرو همیاری هر چه گسترده تر کلیه نیروهای طرفدار صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی و همبستگی عمیق تر جنبش های اعتراضی و مطالباتی مبارزان داخل و خارج کشور با یکدیگر است. به باور ما خواست گذار به دموکراسی در ایران نه با امید بستن به تحول نظام از درون و نه با چشم داشتن به حمله نظامی از بیرون، بلکه از راه این رویکرد سوم است که تحقق مییابد. ما برای هموار کردن این راه میکوشیم.




قطعنامه دومين گردهمايی سراسری جمهوريخواهان دمکرات ولاييک ايران درباره بحران هسته اى

قطعنامه دومين گردهمايی سراسری جمهوريخواهان دمکرات ولاييک ايران درباره بحران هسته اى

پس از تشکيل کابينه نظامی امنيتی احمدی نژاد، سياستهای ماجراجويانه و بحرانزای رژيم جمهوری اسلامی در عرصه بين المللی و تشديد فشار و اختناق سياسی و فرهنگی در زمينه داخلی، وضعيت بس خطير و نگران کننده ای را برای آينده ايران پديد آورده است.

مساله انرژی هسته ای و غنی سازی اورانيوم، که در دوره خاتمی نيز در کانون بحران در روابط بين المللی رژيم جمهوری اسلامی قرار داشت، در نتيجه سياست های دولت جديد ابعاد تازه ای پيدا کرد.

از سرگيری غنی سازی اورانيوم، تلاش پنهانی برای دستيابی به سلاح اتمی، توام با سياست تنش زای جمهوری اسلامی، ايران را به تقابل خطرناکی با جامعه بين المللی کشانده است که پيامدهای آن ميتواند برای مردم ايران فاجعه بار باشد.

ما جمهوريخواهان دمکرات و لاييک، سياست هسته ای بحرانزای رژيم جمهوری اسلامی را محکوم ميکنيم و اعلام ميداريم:

۱- گسترش سلاحهای هسته ای صلح جهان را به مخاطره می افکند. ما برای تحکيم صلح و جهانی عاری از نظامی گری و بويژه عاری از سلاحهای هسته ای مبارزه می کنيم. در اين راستا ما از پيوستن به پيمان منع گسترش سلاحهای هسته ای و همکاری کامل با آژانس بين المللی انرژی اتمی وابسته به سازمان ملل حمايت می کنيم. و افزون بر آن خواهان خلع سلاح هسته ای کشورهای خاورميانه ميباشيم.

۲-توليد انرژی هسته ای برای ايران که به لحاظ انرژی فسيلی و انرژی باز توليد شونده در طبيعت غنی ميباشد، به هيچ وجه ضروری نيست.

سياست های غيرشفاف و تلاش پنهانی رژيم جمهوری اسلامی برای دستيابی به سلاح اتمی ايران را به تقابل با جامعه جهانی کشانده و بحران خطرناکی را بوجود آورده است. غنی سازی اورانيوم که از علل اصلی اين بحران ميباشد، بايد متوقف شود.

۳- توليد و استفاده از انرژی هسته ای صرف نظر از هزينه های عظيم و به صرفه نبودن آن از نظر اقتصادی برای مردم ايران، لطمات جبران ناپذيری برای محيط زيست بدنبال دارد. از آنجاييکه رژيم جمهوری اسلامی ايران در چرخه غنی سازی اورانيوم قادر به حفظ سلامت محيط زيست و جان مردم در برابر خطرات ناشی و از آن جمله تشعشعات راديواکتيو، نميباشد.ورود به اين چرخه، زندگی مردم و نسلهای آينده را به خطر می اندازد.

۴- ما مخالف دخالت و حمله نظامی احتمالی به ايران حتی در صورت تاييد سازمان ملل و سياست بديل سازی قدرت های بزرگ ميباشيم و حق مردم ايران ميدانيم که سرنوشت خود را خود تعيين نمايد.




قطعنامه دومين گردهمايی سراسر ی جمهوريخواهان دمکرات ولاييک ايران

قطعنامه دومين گردهمايی سراسر ی جمهوريخواهان دمکرات ولاييک ايران

(هانوفر اسفند ماه ۱۳۸۴)

درباره سرکوب و دستگيری کارگران و کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

ما شرکت کنندگان در دومين گردهمايی جمهوريخواهان دمکرات و لاييک ايران ضمن محکوم کردن سرکوب ودستگيری کارگران و کارکنان شرکت واحد اتوبوس رانی و تجاوز نيروهای انتظامی و امنيتی حکومت ضد مردمی جمهوری اسلامی به حريم زندگی و خانواده کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و ضرب و شتم و آزار زنان و کودکان بی گناه آنان خواهان حقوق مسلم سنديکايی و آزاديهای کارگری زير ميباشيم:

۱- حق تشکيل سنديکاهای مستقل کارگری و آزادی فعاليت آنها

۲- رفع هر گونه ممانعت از کارگران در استفاده از حقوق مسلم خود و پذيرش قراردادهای دسته جمعی

۳- آزادی بی قيد و شرط فعالان سنديکای کارگران و کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی از جمله دبير سنديکا آقای منصور اسانلو و بازگرداندن همه کارگران آزاد شده به کار و تامين خسارت ها و حقوق از دست رفته آنان.




قطعنامه دومين گردهمايی سراسری جمهوريخواهان دمکرات ولائيك

اعمال خشونت خانگی هرگز امری خصوصی محسوب نميشود

قطعنامه دومين گردهمايی سراسری جمهوريخواهان دمکرات ولائيك

مبارزه با جمهوری اسلامی تنها مبارزه با افرادی که بر مسند قدرت تکيه کرده اند و حاميان ايشان نيست. يکی از وجوه اصلی اين مبارزه، مبارزه بر عليه فرهنگ و سنت هايی است که هر روزه به وسيله حکومت گران در رسانه ها و در کل جامعه تبليغ و ترويج ميشود. آنها کوشش ميکنند که سنت های کهن و قرون وسطايی را در ميان مردم رواج داده و ماندگار کنند تا بر چنين ويرانه ی فرهنگی حيات خود را تداوم بخشند.

ناباوری به برابر حقوقی جنسيتی و پايمال کردن حقوق انسانی زنان در حوزه های خصوصی (خانواده) و عمومی (جامعه) يکی از نمودهای مشخص اين فرهنگ عقب مانده است.

عدالت خواهی و برابری طلبی نميتواند و نبايد تنها به صورت صوری و در حد شعار باقی بماند و بايد آن را در روابط روزمره مان و در همه عرصه های زندگی چه خصوصی و چه عمومی نهادينه کنيم.

اعمال خشونت به همسر و فرزندان در ميان آزاديخواهان در عمل ناقض اصولی است که ما برای آن مبارزه ميکنيم.اين مسئله نبايد امری خصوصی شمرده شود و ما آزاديخواهان نبايد در مورد آن سکوت کنيم. اين رويه ی ديگر همان سکه ی قدرتمداران در ايران است که مسئله داخلی ايران از جمله سرکوبگری شهروندان را امری خصوصی معرفی ميکند و از قبول دخالت سازمانهای جهانی و مدافعانی حقوق بشر سر باز ميزند.

ما جمهوريخوانان دمکرات و لائيک بر عليه هر گونه خشونت و تجاوز به حقوق ديگران ايستادگی ميکنيم.

ما خشونت خانگی و اعمال و تحمل آن را محکوم ميکنم.




سند سیاسی گردهمآیی سراسری اول

 

 

سند سیاسی مصوب گردهمآیی سراسری اول

جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک ایزان

١٣- ١٥ شهريور ١٣٨٣ (٣- ٥ سپتامبر ٢٠٠٤)

در اجرای پيشنهاد مصوب نشست دومين روز گردهمايی سراسری جمهوريخواهان دموكرات و لائيك، جلسه‌ای با حضور كليه‌ی اعضای كميسيون يازده نفره در ساعت ۳۰/۸ روز يكشنبه پنجم سپتامبر تشكيل شد. به اين عده خانمها زهره ارشادی و جميله ندائی به پيشنهاد هيئت رئيسه افزوده شدند. آقای فريدون احمدی نيز با موافقت هيئت رئيسه در جمع حضور داشتند.

كميسيون به دليل تنگی وقت و فوريت امر نه تنها موفق به تدوين دقيق برخی از نكات مورد افتراق نگرديد بلكه نتوانست برخی ديگر از نكات اشتراك را نيز در سند منظور كرده و برای تصويب به نشست ارائه دهد. يكی ازين نكات توافق نظر عموم اعضای كميسيون بر ذكر و آوردن “حق حاكميت ملى” در متن سند است، چرا كه به ‌باور عموم اعضای كميسيون مفهوم “حق حاكميت مردم” و “حق حاكميت ملى” در اساس به نكته‌ی واحدی دلالت دارند: قدرت منبعث از اراده‌ی مردم است يعنی از اراده‌ی عموم شهروندان سراسر ايران.

دفاع و حراست از استقلال و تماميت ارضی ايران در برابر دخالت و مداخله‌جوئی و تجاوز خارجی موضوع تفاهم نظر ديگری ميان جملگی اعضای كميسيون بود كه برين نظر هم بودند كه تكيه برين مفاهيم نبايد بتواند بهانه‌ای گردد برای خدشه‌دار ساختن اصل بنيادين برابری كامل شهروندان اعم از بلوچ و ترك و تركمن و عرب و فارس و كرد و لر و…، و يا دستاويزی شود برای اعمال و توجيه سركوب و خفقان آنها و يا برای پوشش كشيدن بر انواع سياستهای برتری‌طلبانه‌ی حكومتی و فرصت دادن به سوء‌استفاده‌های متداول قدرتهای حاكم درين زمينه.

كميسيون بر آن بود كه در ادامه‌ی كار خود به تدقيق و تصريح بيشتر اين نكات بپردازد؛ امری كه در اثر ضيق وقت ناممكن گرديد.

با توجه به اينكه ديدگاههای مورد افتراق برای ارائه به جلسه‌ی عمومی در فرصتی تنگ و همراه با عجله تدوين و تحرير شد، برخی از پيشنهاددهندگان نحوه‌ی ارائه‌ی ديدگاههای خود را رسا و روشن و رضايتبخش نمی‌ديدند. اين دوستان، پس از پايان گردهمائی تدوين روشنتری از ديدگاههای خود را در اختيار كميسيون قرار دادند. تدوين دوم آن وجه اختلافهائی كه در متن زير با نشانه‌ی تك ستاره (*) و دو ستاره (**) و سه ستاره (***) مشخص شده، در پايان عرضه می‌شود تا بيان نظرگاهها با دقت و صراحت بيشتری صورت گرفته باشد و محل ابهام و ناروشنی نباشد.

مذاكره و گفت و گو برای تدوين متن يگانه‌ای شامل وجوه مشترك و وجوه افتراق اصلی ميان مواضع مورد بحث تا ساعت دو بعدازظهر ادامه يافت. متن زير حاصل اين مباحث را ارائه می‌دهد. 

 

الف. وجوه مشترك:

 در كشور ما ايران، تنها با برچيدن جمهوری اسلامی و مبارزه برای استقرار يك جمهوری مبتنی بر انتخابات آزاد، همگانی با رأی مخفی برابر و مستقيم همه‌ی شهروندان، راه گذار به جمهوری، دموكراسی و تحقق آزاديها و حقوق مصرح در زير هموار می‌شود:

– دفاع از استقلال كشور و حق حاكميت مردم ايران و مخالفت با هرگونه مداخله‌ی خارجی در حق حاكميت مردم و در تعيين سرنوشت كشور.

– پايبندی به اصل بنيادين آزاديهای فردی (از جمله آزادی پوشش).

– تعهد به حقوق و آزاديهای مصرح در اعلاميه‌ی جهانی حقوق بشر [دسامبر ۱۹۴۸- آذر ۱۳۲۷] و در ميثاقهای پيوست آن [ميثاق بين‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دسامبر ۱۹۶۶ – آذر ۱۳۴۵ و ميثاق بين‌المللی حقوق مدنی و سياسی، دسامبر ۱۹۶۶ – آذر ۱۳۴۵]

تأمين آزادی اديان، اعتقادات، وجدان، انديشه، بيان، قلم، سنديكا، تشكل، اجتماعات، تظاهرات و اعتصاب.

– برابری حقوقی تمامی افراد جامعه مستقل از جنسيت، زبان، قوميت، اعتقاد، مسلك و شيوه‌ی زندگی.

– لغو مجازات اعدام و لغو هرگونه شكنجه و مجازات مغاير با شئون و حيثيت انسانی.

– جدايی دولت از دين و مسلك (ايدئولوژی). نبود دين رسمی.

– لغو هرگونه تبعيض جنسی و پيوستن به كنوانسيون بين‌المللی رفع كليه‌ی اشكال تبعيض نسبت به زنان (۱۸دسامبر ۱۹۷۹ – ۲۸ آذر ۱۳۵۸).

– ايجاد امكانات برای دستيابی به برابری زنان و مردان در همه‌ی عرصه‌های زندگی اجتماعی از جمله در نهادهای سياسی، اجرايی و قانونگذاری به شيوه‌های گوناگون خاصه سهميه‌بندی.

– تأمين حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بنيادين كه شرط لازم شهروندی برابر است (امنيت، معاش، مسكن، بهداشت، آموزش و كار). تحقق اين حقوق منوط است به ايجاد شرايط لازم برای بهره‌برداری برابر تمام شهروندان از امكانات مادی و معنوی كشور.

– سازمانيابی قدرت سياسی و دستگاه اداری با رعايت اصل تمركززدائی و تكيه بر توسعه‌ی دموكراسی محلی. در هر محل و منطقه، تصميم‌گيری در امور محلی و منطقه‌ای می‌بايست به نهادهای منتخب ساكنان (انجمنها، شوراها، و…) سپرده شود.

 

راهبردهای سياسی:

۱- خواست ما اين است كه اين نظام بيدادگر به شيوه‌ی مسالمت‌آميز برچيده شود؛ هرچند كه كارنامه‌ی خشونت‌بار آن از وجود چنين ظرفيتی حكايت نمی‌كند. ما از شكلهای گوناگون جنبشهای اعتراضی مردم عليه بيدادگری و ستم حمايت می‌كنيم و برين باوريم كه در نهايت، شكل گذار را قدرت حاكم به جنبش مردم تحميل می‌كند. قيام عليه جباريت حق مردم است.

۲- فراخواندن مجلس مؤسسان را لازمه‌ی گذار دموكراتيك به نظام جمهوری جانشين می‌دانيم. مجلس مؤسسان منتخب همه‌ی مردم است و بر مبنای انتخابات آزاد و با رأی مخفی و همگانی و در شرايط آزادی كامل مطبوعات، رسانه‌های گروهی، احزاب و سازمانهای سياسی تشكيل می‌شود. مجلس مؤسسان نوع نظام جمهوری آينده را تعيين می‌كند و قانون اساسی آن را تدوين می‌كند و به همه‌پرسی عمومی می‌گذارد.

 

وجوه افتراق:

الف –

با توجه به اينكه كليه‌ی حاضران بر نكات زير توافق دارند كه ايران كشوری است با قوميتهای مختلف كه همزيستی آنها در طی تاريخ همواره از تبعيضات و نابرابريها و ستمگريهای گوناگون آسيب ديده است؛ و با توجه به اينكه از ميان برداشتن نابرابريها و تبعيضات از لوازم حياتی شكلگيری دموكراسی در ايران است و با اذعان به اينكه وابستگی به يك قوميت معين نبايد به هيچ وجه مبنای امتياز و يا موجب محروميت در هيچ حوزه‌ای از واقعيت اجتماعی باشد، همه‌ی ايرانيان بايد به زبان مادری خود سخن بگويند، بنويسند و بخوانند و آموزش ببينند و همه از آزادی كامل برای حفظ و شكوفايی فرهنگ خود برخوردار باشند و از حق تصميم‌گيری و مشاركت در اداره‌ی امور محلی و منطقه‌ای بهره مند بمانند. تحقق چنين شرايطی برای همبستگی مردم ايران جنبه‌ی حياتی دارد.

با توجه به اين نكات مورد توافق همگانی است كه وجوه افتراق زير مشاهده شد:

۱. در ايران اقوام و مليتهای مختلفی وجود دارد و تأمين حق آنها در تعيين سرنوشت خود لازمه‌ی‌شكلگيری دموكراسی و برابری همه‌ی شهروندان ايرانی است و تحقق اراده‌ی مشترك آنها در تعيين شكل همزيستی مسالمت‌آميز از طريق فدراليسم و مشاركت فعال در اداره‌ی امور محلی و منطقه‌ای صورت می‌گيرد[*].

 

۲. حقوق مليتها و قومها

– به رسميت شناختن تنوع قومی و ملی در ايران.

– به رسميت شناختن حقوق همه‌ی قومها و مليتهای ساكن ايران و تحقق اراده‌ی مشترك آنها در تعيين شكل همزيستی مسالمت آميز از طريق فدراليسم، خودمختاری، انجمنهای ايالتی و ولايتی و…

– التزام به از ميان برداشتن موانع پيشرفت قومها و مليتهای ايرانی.

– حل مسئله‌ی ملی به شيوه‌ی دموكراتيك و بدون توسل به زور و خشونت.

– حفظ و پاسداری سرزمين مشترك و همبستگی ملی ايرانيان در گرو پايبندی به اصول فوق است.

ب –

با توجه به توافق عمومی درباره‌ی نظام جمهوری، وجوه افتراق زير در مورد شكل و مضمون جمهوری ايران مشاهده شد:

۱. به باور ما جمهوری پارلمانی مبتنی بر تفكيك قوای مجريه، مقننه و قضائيه و همراه با انتخابی بودن سران كشور و پلوراليسم سياسی مناسب‌ترين شكل حكومت است. 

۲. به باور ما جمهوری غير متمركز پارلمانی متكی بر تفكيك قوا مناسب‌ترين شكل حكومت است؛ نظامی كه در آن مجلس نمايندگان مردم، قوه‌ی مجريه را تعيين می كند و بر آن نظارت می‌كند؛ قوه‌ی قضائيه بر پايه‌ی قوانين دموكراتيك و حقوق بشر سازمان می‌يابد و در تعيين جهت‌گيريهای سياسی مهم مابين دو دوره‌ی نمايندگی به همه‌پرسی عمومی مراجعه می‌گردد.

۳. به باور ما جمهوری لائيك و دموكراتيك مناسب‌ترين شكل حكومت است. نظامی كه در چهارچوب پلوراليسم سياسی و با مشاركت همه‌ی شهروندان می بايد شكل گيرد و اداره شود. اقتدارات اين جمهوری از اراده‌ی مردمان نشأ‌ت گرفته و تمام تصميم‌گيرندگان آن، منتخب مردم هستند(**).

 

ج-

گفت و گو و بحث درباره‌ی حقوق بشر و جمهوری در ايران به تدوين صورتبندی مذكور در بالا انجاميد ضمن اينكه يكی از اعضای كميسيون با پذيرفتن همه‌ی اشتراكات، لازم ديد كه نظر متفاوت خود را چنين اعلام كند كه به عقيده‌ی وی، به جای اينكه به مجموع اعلاميه‌ی حقوق بشر استناد شود می‌بايست به موادی كه مورد توافق همه ماست استناد شود و از همين رو تأكيد می‌كرد كه “ضمن تأكيد بر تمام آزاديها و حقوق مصرح در اعلاميه‌ی جهانی حقوق بشر، مخالف حق مالكيت خصوصی به عنوان يكی از اصول حقوق انسانی است”(***).

در طی ماههای آينده مسائل مورد افتراق موضوع بحث و گفتگوهای روشنگرانه قرار خواهد گرفت تا حصول به توافقهای عمومی‌تری را ممكن سازد.

 * درباره‌ی مسئله‌ی ملی:

در ايران مليتهای مختلفی زندگی می‌كنند كه دستيابی آنان به حق تعيين سرنوشت خودشان لازمه‌ی حياتی اتحاد داوطلبانه‌ی اين مليتها و شكلگيری دموكراسی پايدار در اين كشور است.

همزيستی داوطلبانه، دموكراتيك و مسالمت‌آميز مليتهای مختلف ايران از طريق فدراليسم و امكان تصميم‌گيری افراد هر محل و منطقه در اداره‌ی امور زندگی خودشان می‌تواند معنا پيدا كند.

با توجه به اينكه بدون رسيدن به فصل مشتركی روشن درباره‌ی مسئله‌ی ملی، اين جنبش نمی‌تواند دامنه‌ی گسترده و مؤثری پيدا كند لازم است دوره‌ی معينی برای روشن شدن امكان يا عدم امكان دستيابی به چنين فصل مشتركی تعيين شود. 

** درباره‌ی دموكراسی:

با توجه به اينكه هدف اعلام شده‌ی اين تجمع به وجود آوردن جنبش گسترده‌ای است با شركت طيفهای مختلف هواداران جمهوری و دموكراسی؛ و با وجود اينكه تأكيد بر شكل معينی از جمهوری ناقض چنين هدفی خواهد بود، و در مقابل اصرار طرفداران جمهوری پارلمانی مبتنی بر تفكيك قوا بر تصريح نوع جمهوری مطلوبشان در سند پايه، لازم می‌دانيم يادآوری كنيم كه ما خواهان جمهوری لائيكِ مبتنی بر پلوراليسم و دموكراسی مشاركتی هستيم كه بتواند:

اولاً نظارت و حسابرسی كامل نمايندگان منتخب مردم بر كل ساختار قدرت و نيز حسابرسی مردم بر نمايندگانشان را تأمين كند؛

ثانياً با پذيرش حق مداخله‌ی مستقيم مردم در بعضی سطوح تصميم‌گيريهای سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، مشاركت فعال همه‌ی شهروندان در حيات سياسی جامعه را امكانپذير سازد؛

ثالثاً با ايجاد شرايط دموكراتيك لازم برای الغای نابرابريهای اقتصادی و طبقاتی، امكان اعمال حق شهروندی برابر برای همه‌ی افراد مردم را فراهم سازد.

*** درباره‌ی حقوق بشر

به جای تأكيد بر اعلاميه‌ی جهانی حقوق بشر، تك تك آزاديهای بنيادی شمرده شوند. لازم به يادآوری است كه ضمن تأكيد بر تمامی آزاديها و حقوق مصرح در اعلاميه‌ی جهانی حقوق بشر، با هر نوع تقدس بخشيدن به مالكيت خصوصی مخالفيم و آن را مانع رسيدن به آزادی و برابری افراد انسانی می‌دانيم و بنابرين ماده‌ی ۱۷اعلاميه جهانى حقوق بشر را قبول نداريم.