پرده برداشتن از جنایتهای هولناک قتلهای زنجیره ای زندانیان زن در زندان گوهردشت کرج

منبع: فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
ضمیمه: سرگذشت زندگی هدیه

قتلهای زنجیره ای که از سال 1384 آغاز شده است و همچنان ادامه دارد. گفته می شود که آخرین آن زندانی بنام هدیه مویدی بوده است.تا به حال نام 9 زن زندانی که بطرز فجیع در بند 7 زنان زندان گوهردشت به قتل رسیده اند محرز شده است.

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،در سالهای اخیر قتلهای زنجیره ای زنان زندانی که به شکل فجیعی در بند زنان، زندان گوهردشت کرج روی داده را افشا می کند. یکی از هولناکترین جنایتها علیه زنان زندانی بی دفاع در زندان گوهردشت کرج که تا به حال باعث گرفتن جان چندین زن زندانی شده است را بر ملا می کند. دستور دهندگان و مجریان آن برای پوشاندن جنایتهای خود در جواز دفن قربانیان علت مرگ را خودکشی و یا نرسیدن مواد مخدر ذکر می کنند.

قتلهای زنجیره ای که از سال 1384 آغاز شده است و همچنان ادامه دارد. گفته می شود که آخرین آن زندانی بنام هدیه مویدی بوده است.تا به حال نام 9 زن زندانی که بطرز فجیع در بند 7 زنان زندان گوهردشت به قتل رسیده اند محرز شده است. ولی گفته می شود که تعداد زنان به قتل رسیده بیش از آماری است که ما آن را در دست داریم.همچنین چندین شاهد وجود دارد که در صورت ضمانت امنیت جانی آنها حاضر هستند جزائیات و نام تعدادی از دست اندرکاران قتلهای زنجیره ای را در یک کمیته تحقیق مسقل و بین المللی افشا و بر آن شهادت دهند.

زنان زندانی که سنین آنها بین 22 تا 30 سال می باشد. به اتهام مصرف مواد مخدر و بد حجابی دستگیر می شوند. آنها را بیش از یک ماه در سلولهای انفرادی با شرایط بسیار سخت قرار داده می شوند.زنان زندانی برای رهایی یافتن از این شرایط هر آنچه را که بازجویان از آنها می خواهند به آن تن می دهند. بازجویان زنان را با تهدید و وعده دادن وادار به اعترافات غیر واقعی مسائل غیر اخلاقی می کنند. پس از گرفتن اعترافات از زنان جوان، علیه آنها پرونده سازی می کنند و پرونده را به دادگاه می فرستند وآنها را به احکام سنگین محکوم می کنند . زنان بی دفاع و بی نام ونشان که محکوم به زندان شده اند به عنوان بردگان جنسی خود بکار می برند و بطور مستمر مورد تجاوز جنسی قرار می دهند و روح و جسم آنها را نابود می کنند .در صورت مقاومت و دفاع از خود آنها را به سالن 21 بند7 زنان که دارای شرایط بسیار سختی است انتقال می دهند.

هنگامی که این زنان جوان به بند منتقل می شوند توسط چند فرد که تحت نام روانپزشک در بند زنان هستند به زنان زندانی قرصهای روان گردان و اعتیاد آور تحت عنوان آرام بخش تجویز می کنند و به مرور دوسرینگ این داروها را افزایش می دهند تا به این قرصها اعتیاد پیدا کنند.

در سالنهای مختلف بند زنان باندهای مافیایی تشکیل شده که برای توزیع مواد مخدر و سرکوب و قتل زنان معترض بکار برده می شوند و برای از بین بردن آثار جرم خود بعد از مدتی خود آنها را هم به قتل می رسانند.

قتلهای زنجیره ای در بند 7 زنان زندان گوهردشت کرج از سال 1384 آغاز شده است. ابتدا این قتلها در خود سالن و در مقابل چشمان سایر زندانیان صورت می گرفت. ولی بعد از آن هر وقت قصد داشتند که زن زندانی را به قتل برسانند از سالن 21 بند7 زنان زندان گوهردشت به سلولهای انفرادی منتقل می کنند و در آنجا با شیوۀ فجیعی به قتل می رسانند.علت مرگ را خودکشی و یا نرسیدن مواد مخدر در پرونده آنها ذکر می کنند.

یکی از زنان جوانی که به قتل رسیده مهناز اکبر تهرانی است.او به سلول انفرادی با دست بند و پا بند منتقل می شود و در آن سلول به دار آویخته می شود و بیش از 12 ساعت آویزان بوده است.

نام تعدادی از زنان زندانی که در قتلهای زنجیره ای بند7 زنان زندان گوهردشت به قتل رسیده اند به قرار زیر می باشد:1 . مهناز اکبر تهرانی تاریخ قتل سال 1388 / 2 .هدیه مویدی تاریخ قتل سال 1388 /3. شیرین ذوقی فتوت تاریخ قتل سال 1388 / 4 . کاترین صفا کرمانشاهی تاریخ قتل سال 1384 / 5-مینا ملکی تاریخ قتل سال 1384 / 6- فرشته رجب زاده تاریخ قتل سال 1384 / 7 – آرزو عبدی تاریخ قتل 1384/8- هانیه هادیان تاریخ قتل نامشخص / 9 – فرشته فامیل و تاریخ قتل متعاقبا اعلام خواهد شد

نام تعدادی از دستور دهندگان و مجریان قتل های زنجیره ای در زندان گوهردشت کرج به قرار زیر می باشد: رئیس بند 7 زنان زندان گوهردشت پاسداری به نام سیمین جلیلوند می باشد . قتلهای زنجیره ای توسط باندهای که تحت نظارت او عمل می کنند صورت می گیرد.رئیس بند زنان سیمین جلیلوند برای زهر چشم گرفتن از زندانیا زن بعد از هر قتل زنان معترض را به دفتر خود احضار می کند و به آنها گوشزد می کند که قربانی خودکشی نکرده بلکه ما او را کشتیم. دستور دهنده تعدادی از قتلهای زنجیره ای اولیه توسط رئیس قبلی بند بنام مریم خادم شریفی ( با نام مستعار مریم محمدی) صورت گرفته است.

علی حاج کاظم رئیس زندان، علی محمدی معاون زندان،رضا ترابی رئیس بازپرسی زندان ،خادم رئیس قبلی بند1 (به قزل حصار منتقل شده است) ،کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات در قتلهای زنجیره ای زندان مستقیما نقش دارند.

شرایط بند زنان در تمامی زندانهای ایران قرون وسطائی و غیر انسانی است . فشارها و اذیت وآذارها علیه زنان زندانی چندین برابر فشارهایی است که بر علیه مردان زندانی وارد می شود.علاوه بر فشارهای غیر انسانی که بر آنها وارد می کنند همانند بردگان جنسی با آنها رفتار می کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، جنایت فجیع قتلهای زنجیره ای در زندان گوهدشت کرج را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه زنان سازمان ملل و سایر سازمانهای مدافع حقوق زنان برای نجات جان زنان زندانی خواستار تشکیل یک هیئت تحقیق بین المللی است تا از زندانهای که زنان در آن زندانی هستند بازدید نمایند و به جنایتهای که بصورت مستمر و سیستماتیک علیه آنها بکار برده می شود رسیدگی کنند.

سرگذشت هديه مويدي:
پرونده هديه مويدي كه در سن 14 سالكي به اتهام رابطه نامشروع و استفاده از اسكناس مجعول ومتعاقب آن مشاركت در قتل عمدي در زندان رجايي شهر كرج، بازداشت گرديد جهت رسيدگي به اتهام قتل عمد به شعبه 80 دادگاه كيفري استان ارجاع گرديد.
هديه مويدي متولد 12/5/1369 مي باشد زمانيكه هديده دو سال بيشتر نداشت مادر و پدرش به دليل اختلافات خانوادگي از يكديگر جدا شدند وي به دليل بروز اختلاف با نامادريش، مدتي خانه را رها كرد و نزد يكي از دوستانش بود چرا كه نمي توانست محلي جهت ادامه زندگي در اجتماع يابد و پشتيباني نيز نداشت.
در تاريخ 12/5/1383 هديه با دوستش به منزل، يكي ديگر از دوستانشان رفت كه با شكايت شخصي به نام علي، مامورين كلانتري آنها را دستگير و از مالك منزل مقداري اسكناس مجعول، مشروب و ماهوره كشف مي كنند با تشكيل پرونده، همگي با دستور ريئس كلانتري راهي دادسراي وي‍ژه ارشاد مي شود هديه منكر تمام اتهامات منتسبه مي شود ولي با اين وجود عليه ايشان قرار مجرميت و كيفر خواست تنظيم و به جاي آنكه بازپرس شعبه پرونده را براي رسيدگي به دادسراي اطفال ارجاع و اگر اتهامي منتسب به وي بود به كانون اصلاح و تربيت اعزام كند پرونده را براي رسيدگي و صدور حكم به شعبه 1089 دادگاه عمومي تهران مستقر در داسراي ويژه ارشاد فرستاده و هديه را نيز به زندان اوين معرفي مي نمايد.
فرستادن هديه به زندان اوين بر مشكلات وي افزود به جاي انكه دستگاه قضايي طبق فلسفه مجازات بر فرض انتساب اتهام يا جرمي به متهم، محلي را جهت تنبيه و تربيت اين فرد بي گناه در نظر گيرد زندان اوين را كه محل نگهداري بزرگسالان است انتخاب مي كند. هديه سختيهاي فراواني را در اين زندان تحمل نمود او مجبور بود با افراد شرور و سابقه دار در يك بند زندگي را سپري كند. فشارهاي روحي و رواني به وي به گونه اي بود كه طاقت ماندن در زندان را نداشت و روزانه از قرص هاي خواب آور و مسكن استفاده مي نمود تا لحظات پر درد و رنجش احساس نشود. پس از مدت كوتاهي هديه را به زندان رجايي شهر كرج منتقل نمودند زنداني كه محل نگهدار افراد سابقه دار، محكومين به اعدام و حبسهاي طويل المدت است.
او چهارده سال بيشتر نداشت كه عدالت او را به اين محل مخوف و وحشتناك هدايت كرد. درزندان رجايي شهر با افرادي به مراتب شرور تر از زندان اوين هم بند بود. در زندان چون مواد مخدر به وفور يافت مي شد براي تسكين آلام و دردهاي خود از مواد مخدر استعمال مي نمود در حالي كه زندان محل تربيت و تعليم بايد باشد ولي براي وي قبرستاني بود با توهمات تخيلي وحشتاك كه نمي توانست تحمل كند. جالب اينكه انسانهاي بزرگسال و قوي طاقت ماندن در زندان – آنهم زنداني مثل رجايي شهر را ندارند – چه رسد به اين دختر بچه بي پناه كه هيچ كس حتي جامعه و قوه قضاييه پشتيبانش نبود. او در چنين شرايط حق داشت عصبي باشد حق داشت رواني باشد و حق داشت حتي از مواد مخدر براي تسكين دردهايش استفاده كند.
زندان به جاي آنكه وي را انساني سالم ساخته و به جامعه بازگرداند وي را مجرمي ديگر ساخته بود او حقش بود در كانون اصلاح و تربيت با كودكان ديگر هم اطاق شده و به كارآموزي و تحصيل بپردازند ولي دستگاه قضايي اين حق را از وي گرفته بود. مي گوييم پدرو ومادر وي انسانهايي مسئول نبودند جامعه چرا وي را به بيراهه زندگي كشاند. مي گوييم پدر و مادر هديه، وي را مورد آزار و اذيت قرار مي دادند پس دستگاه قضايي چرا وي را شكنجه كرد (درحالي كه مي بايست به كانون اصلاح و تربيت رود به زندان بزرگسالان اعزام شد)
سختيها و شدايد هديه به اينجا ختم نمي شود او در شب مورخ 11/3/1384 به همراه چهار نفر از هم سلوليهايش جهت تنبيه به انفرادي انداخته مي شود دو نفر از اين چهار نفر رئيس بند بوده و از خلق و خوي خشني برخوردار بوده و سوابق متعدد كيفري داشته اند. هانيه يكي از پنج زنداني وارد شده به انفرادي، فردي خطرناك و زورگو بوده كه بيشتر زندانيان از وي مي ترسيدند و اگر خواسته هاي وي مهيا نمي شد هر گونه آزور و اذيتي از طرف هانيه مي شدند به هر حال در آن شب وحشتناك هانيه با دختري به نام فرشته درگير شده و به شدت او را مورد ضرب و جرح قرار داده و وي را به قتل مي رساند. پس از اين ماجرا هديه نيز به اتهام مشاركت در قتل عمد زندان نشين مي شود.
پرونده هديه پس از سه سال ماندن در دادسرا، با صدور قرار مجرميت و كيفر خواست به شعبه 80 دادگاه كيفري استان مستقر در دادگستري كرج ارسال و قرار است به زودي محاكمه شود.
هديه مستحق زندان نيست او مدت چهار سال است كه در بدترين شرايط زندگي را سپري مي كند. حقوق او در هيچ محكمه اي رعايت نشد و ظلم بسياري بر وي روا گرديد.
اخيرا با اطلاع از اين موضوع وكالت اين دختر مظلوم را پذيرفته و سعي خواهم نمود در حد توانم از حقوق وي دفاع نمايم. ولي سئوال من از مسئولين اين است كه چه كسي ظلم روا شده بر وي را جبران خواهد كرد؟ چه كسي كودكي و عمر از دست رفته را به وي باز خواهد گرداند؟ چه كسي سلامت بهداشت رواني و روحي وي را تضمين خواهد كرد؟ چه كسي تظلمات به وي را جبران خواهد كرد؟ چه كسي بر وي مهرباني خواهد كرد؟ و چه كسي آينده اي روشن براي او ترسيم خواد كرد؟ مسلما كساني كه دانسته يا نادانسته، وي را به اين روز سياه انداخته اند در روز قيامت در پيشگاه خداوند منان پاسخ اعمال خود را خواهند داد… باشد كه خداوند همه ما را به راه راست و كردگاري هدايت كند.