هفتم آذر ۱۳۸۸ برابر با بيست و هشتم نوامبر ۲۰۰۹

یورش نیروهای سرکوبگر با گاز اشک آور بسوی مادران عزادار
بنابه گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،مادران عزادار علیرغم حضور تعدادی از نیروهای سرکوبگر و پرتاب گاز اشک آور و برخورهای توهین آمیز و غیر انسانی ، تجمع اعتراضی خود را از میدان آب نمای پارک لاله به خیابانهای تهران کشاندند و در حین راه پیمائی شروع به خانواندن سرود ای ایران و یار دبستانی نمودند.
مادران عزادار از ساعت 17:00 در پارک حضور داشتند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شد . ساعت 17:15 دقیقه اقدام به راه پیمائی به دور میدان آب نما نمودند که با برخورد وحشیانه نیروهای ولی فقیه مواجه شدند و از ادامه راه پیمائی آنهادر پارک ممانعت گردیدد.ولی مادران قهرمان و دختران جوان شرکت کننده در این حرکت اعتراضی ،راه پیمائی خود را از پارک لاله بسوی خیابان کارگر و 16 آذر و بلوار گشاورز به مسافت طولانی ادامه دادند.
مادران و دختران جوان راه پیمائی خود را به خیابانهای تهران کشاندند. آنها با روشن کردن شمع و خواندن سرود ای ایران و یاردبستانی در خیابانها به اعتراضات خود ادامه دادند. ماشینها با مشاهدۀ راه پیمائی اعتراضی مادران به حمایت از آنها اقدام به بوق زدند می کردند و تعدادی از عابرین پیاده به حرکت اعتراضی مادران پیوستند.
تعداد مادران و دختران جوانی که در راه پیمائی امروز شرکت داشتند به بیش از 150 نفر تخمین زده می شد.
نیروهای سرکوبگر انتظامی و لباس شخصی حوالی ساعت 17:45 دقیقه برای متفرق کردن مادران اقدام به پرتاب گاز اشگ آور نمودند که تعدادی از مادران دچار ناراحتی تنفسی شدند. ولی مادران قهرمان با خواندن سرود به اعتراضات خود ادامه دادند و به اعمال سرکوبگران توجهی نکردند. رفتار نیروهای سرکوبگر با مادران و دختران جوان توهین آمیز و وحشیانه بود . این راه پیمائی تا حوالی ساعت 18:00 ادامه داشت.
…………………………………………….
پاره كردن بنر خامنه اي در ماهشهر
مردم خشمگين ماهشهر بنر ولي فقيه نظام را در بلوار طالقانى و نزديك به اداره دادگسترى ماهشهر پاره كردند .
اين بنر پاره شده با شعار مرگ بر خامنهاى دو روز به همان صورت باقى مانده بود كه روز سوم آذرماه مقامهاي حكومتي متوجه شده و هراسان اقدام به جمع‌آورى آن كردند.
…………………………………………….
ايجاد نظام برده داري در شركت ايران خودرو
يكي از كارگران ايران خودرو با سابقه 20 سال كار به خبرنگار ما گفت : ”در شرکت ایران خودرو که یکی از بزرگترین شرکت های خودروسازی خاورمیانه است نظام برده داری حاکم شده است و کارگران هیچ مدافع و نماینده ای ندارند و به هر بهانه ای کارگران را با ضرب و شتم و دستبند در محوطه شرکت بازداشت و به اتهامهای واهی با اینگونه پرونده ها به کلانتری و زندان و دادسرا تحویل می دهند.
با اتهام هایی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زننده نظم و اغتشاش در محوطه کارخانه حکمهای غیر قانونی برای این کارگران صادر می شود .
برای آزادی کارگر که محتاج روزمرگی خود می باشد جریمه نقدی بعد از طی سنوات زندان صادر می کنند.
کارگرانی که هزاران مشکل دارند و دستمزدشان کفاف یک زندگی ساده را هم نمی دهد چگونه باید جریمه پرداخت کنند؟
این حرکت ها باعث ایجاد رعب و وحشت بین کارگران می گردد تا هیچ کارگری بابت حقوق پایمال شده خود نتواند اظهار نظری کند .”
…………………………………………….
جانب داري اداره كاروضايع شدن حق كارگران شركت خصوصي آفتاب اكباتان
بنا به گفته كارگران شرکت خصوصی آفتاب اكباتان , اين شركت با 100 کارگر حدود یک میلیارد تومان از شهرداری دریافتی دارد. رانندگانی که با خودروهای حمل زباله کار می کنند قبل از این که به شرکت خصوصی واگذار شوند ماهیانه مبلغ 600 الی 800 هزارتومان دریافتی داشته اند و در موعد مقرر نیز بدون معوقه حقوق دریافت می کردند,که شامل حقوق و مزایا و اضافه کاری بوده است .
ساعات کار اين كارگران از 9 شب تا 9 صبح بوده و گاهی اوقات باید تا ساعت 12 ظهر حضور داشته باشند, اگر شغل سختِ آسيب رسان بودن آنها به سلامتي را به همراه ساعات کار و اضافه کاري و شب کاری محاسبه کنیم اين كارگران باید حداقل 2 یا 3 برابر این حقوق دریافت می کردند. اما از پنج ماه پیش کارفرما قرارداد کارگران را لغو کرده و بدون قرارداد به صورت پیمانکاری از کارگران کار می كشد . همچنين حقوق 800 هزار تومانی کارگران به 500 هزارتومان تقلیل پیدا کرده و حتی همین مبلغ اندک نیز به مدت چهار ماه است که به تعویق افتاده است.
این امر باعث شده که کارگران با مراجعه به اداره کار دادخواست های شکایت برای دریافت حقوق معوقه را به این اداره تحویل دهند اما مواردي همچون نفوذ مدير ورياست شركت و تطميع نفرات اداره باعث گرديده است كه به مشكلات اين كارگران رسيدگي نشده و حتي برخي از آنها براي حل اين مساله به سودرئيس شركت از كار اخراج گردند.
…………………………………………….
جنايت عليه بشريت: گزارشي از وضعيت فجيع زندانيان سنندجي در مواجه با آنفلونزا
1. ويروس آنفلوآنزاي نوع آ زندان سنندج را آلوده كرده است.
2. دو نفر از زندانيان سنندج به اسامي كمال احمدي و خسرو ايزدي بر اثر ابتلا به اين بيماري جان باخته اند.
3. رژيم اسلامي مرگ آنها را استفاده از مواد مخدر اعلام كرده است(معلوم نيست در زندانهاي رژيم مدعي اسلامي بودن و مبارزه با مواد مخدر چگونه دو انسان بر اثر استفاده از مواد مخدر جان مي دهند و مواد مخدر چگونه وارد زندان شده است!!!؟)
4. مسوولان زندان به دستور مقامات قضايي رژيم از انتقال زندانيان مبتلا ,به بيمارستان جلوگيري مي كنند.
5. يك پزشكيار به دستور بهداري زندان مقداري داروي تيپ در يكي از اتاقكهاي زندان دپو كرده و به مبتلايان با علايم باليني يكسان از همان دارو (داروي يكسان) تجويز مي كند.
6. مرگ تمام زندانيان زندان مركزي سنندج را تهديد مي كند.
7. پرسنل اداري و زندانبانان زندان مركزي سنندج در تمام ساعات روز از ماسكهاي ويژه نانو استفاده مي كنند.
سازمانهاي مدعي دفاع از حقوق بشر!سازمان بهداشت جهاني!سازمانهاي هلال احمر و صليب سرخ!سازمانهاي حمايت از حقوق اسرا،زندانيان سياسي! احزاب و گروههاي سياسي!مدافعان حقوق بشر!مردم سنندج!به ياري زندانيان دربند زندان مركزي سنندج بشتابيد.آنچه رژيم خون و جنون در رابطه با زندانيان زندان مركزي سنندج مرتكب شده و مي شود مصداق بارز جنايت عليه بشريت است.مرگ بر اثر ابتلا به آنفلوآنزاي نوعAجان زندانيان دربند سنندج را تهديد مي كند.
…………………………………………….
حركت اعتراضي دانشجويان دانشگاه هرمزگان
دانشجویان دانشگاه هرمزگان در اعتراض به دفن و تاسیس گنبد و بارگاهی به نام شهدای گمنام کلاس های خود را تعطیل کردند.
بالاخره پس از ماهها کش و قوس و اعتراضات و مقاومت های مختلف دانشجویان در برابر دفن اجسادی به عنوان شهید, مسولین دانشگاه در آستانه 16 آذر به طور ناگهانی و در مراسمی این کار را انجام دادند . اين امر موجب برانگیخته شدن مجدد اعتراضات دانشجویان این دانشگاه گردید. به همین دلیل دانشجویان از روز 5 شنبه و بمناسبت عید قربان کلاس های درس خود را تعطیل کرده اند و به شهر های خود بازگشته اند. قرار است تا پایان عید غدیر هیچکدام در کلاس ها حضور نیابند . برای جلوگیری از برخورد حراست و مسولین دانشگاه در این مدت دانشجویان در صحبت های خود از عبارت جشن عید تا عید استفاده می کردند که پس از انجام همه هماهنگی ها ناگهان روز 5 شنبه تصمیم خود را علنی اعلام کرده اند.
…………..
دانشجویان دانشگاه هرمزگان در اعتراض به دفن و تاسیس گنبد و بارگاهی به نام شهدای گمنام کلاس های خود را تعطیل کردند.
بالاخره پس از ماهها کش و قوس و اعتراضات و مقاومت های مختلف دانشجویان در برابر دفن اجسادی به عنوان شهید, مسولین دانشگاه در آستانه 16 آذر به طور ناگهانی و در مراسمی این کار را انجام دادند . اين امر موجب برانگیخته شدن مجدد اعتراضات دانشجویان این دانشگاه گردید. به همین دلیل دانشجویان از روز 5 شنبه و بمناسبت عید قربان کلاس های درس خود را تعطیل کرده اند و به شهر های خود بازگشته اند. قرار است تا پایان عید غدیر هیچکدام در کلاس ها حضور نیابند .
برای جلوگیری از برخورد حراست و مسولین دانشگاه در این مدت دانشجویان در صحبت های خود از عبارت جشن عید تا عید استفاده می کردند که پس از انجام همه هماهنگی ها ناگهان روز 5 شنبه تصمیم خود را علنی اعلام کرده اند.
…………………………………………….
اعتصاب غذاي يك زنداني كرد
کژال شیخ محمدی، فعال حقوق زنان، که حدود 52 روز پیش از این، از سوی نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران شهر مهاباد بازداشت شد، دست به اعتصاب غذا زد.
به گفته ی همسر نامبرده، کژال اعلام کرده است که بیش از 50 روز است در حالیکه مجروح می باشد، در بازداشت بسر می برد. وی همچنین افزود که از 25 روز پیش، مورد بازجویی قرار گرفته، این در حالی است که وضعیت وی هنوز مشخص نشده است. دادگاه و بازجویان زندان، بدون هیچ اتهامی وی را بازداشت کرده و هم اینک از آزاد نمودنش امتناع می ورزند.
طبق خبرهای رسیده، وضعیت جسمی کژال شیخ محمدی مساعد نیست و همه روزه بر وخامت جراحات وی افزوده می شود. این در حالی است که بازجویان دادگاه و زندان، به خواسته های وی توجه نکرده و هیچ اقدامی برای معالجه ی نامبرده انجام نمی دهند
…………………………………………….
جلسه دادگاه شش فعال فرهنگي و دانشجويي آذربايجاني در تبريز برگزار شد
جلسه رسيدگي به اتهامات حسن عبداللهي (معلم زبان و ادبيات ترکي آذربايجاني)، محبوب بوداقي (شاعر)، فراز زهتاب (فعال دانشجويي آذربايجان در دانشگاه تبريز)، حبيب آوريده، حسن آسيابي و محمدرضا هاشمي از فعالين فرهنگي آذربايجاني روز پنجشنبه ۲٨ آبان ٨٨ در شعبه دو دادگاه انقلاب تبريز به رياست قاضي دولت آبادي برگزار شد.
اين افراد تير ماه ٨٨ توسط اداره اطلاعات تبريزدستگير و پس از تحمل نزديک سه ماه بازداشت موقت به قيد وثيقه از زندان تبريز آزاد شده بودند.
اتهام اين فعالين تشکيل گروه جهت بر هم زدن امنيت ملي از طريق مديريت وبلاگي تحت عنوان “بابک ايتگين عسگرلري” و پخش اعلاميه دعوت مردم به تظاهرات در طي ساليان گذشته عنوان شده است و استنادات قاضي براي طرح اين اتهام شرکت تعدادي از متهمين در مراسم سالگر تولد بابک (قهرمان ملي آذربايجانيها) و اعترفاتي است که از يکي از متهمان پرونده تحت فشار اخذ شده است.
دادگاه اين فعالين به صورت غير علني برگزار شده ونقي محمودي، عباس جمالي و عظيم زاده وکلاي دادگستري در تبريز وکالت آنان را بر عهده داشته اند.
شايان ذکر است که فراز زهتاب فعال دانشجويي آذربايجان در دانشگاه تبريز پيش از اين نيز به اتهام مديريت وبلاگ جنبش دانشجويي آذربايجان – آذوح محاکمه و به يکسال حبس تعزيري و دو سال حبس تعليقي محکوم گرديده بود. اين فعال دانشجويي به تازگي در ۱۹ آبان ۸۸ پس از تحمل حکم حبس تعزيري با عفو مشروط از زندان آزاد شده است. ساوالان سسي
…………………………………………….
تلاش مسئولین کوی برای تغییر کاربری خوابگاهها به منظور کاهش توان اعتراضی دانشجویان
مسئولین حکومتی کوی تلاش برای تغییر کاربری کوی را مضاعف کرده اند, بعد از تظاهرات های گسترده ای که دانشجویان کوی در جریان حوادث بعد از انتخابات صورت دادند،سران حکومت و مزدوران آنها که خطر بالقوه دانشجویان را به شدت احساس می کردند ،سعی کردند با تجزیه کوی و متفرق کردن خوابگاهها در سطح شهر از پتانسیل بالای آن بکاهند و با کاهش جمعیت دانشجویان امکان کنترل بیشتر آنها را فراهم کنند. این سیاست از ابتدای سال تحصیلی در پیش گرفته شده و هنوز هم ادامه دارد این روزها زمزمه هایی مبنی بر تغییر کاربری خوابگاههای کوی شنیده می شود،البته هنوز معلوم نیست مسئولین کوی چه اقداماتي برای این منظور در دست كار دارندولی گفته می شود احتمال اینکه خوابگاهها به صورت متاهلی درآیند زیاد است،از چند هفته پیش تا کنون چند ساختمان از کوی که قبلا تخلیه شده بودند, شاهد تعمیراتی اساسی بوده اند نا برای شرایط جدید مهیا شوند.
متاهلی کردن خوابگاهها در کوی سیاستی است که جیره خواران حکومت می خواهنداز طریق آن پتانسیل اعتراضی دانشجویان در کوی را کاهش دهند, تصاویری که مشاهده می کنید مربوط به فعالیت کارگران برای تغییر کاربری برخی از ساختمان های کوی است.
…………………………………………….
گسترش شعار نويسي عليه خامنه اي در دبيرستان هاي بروجرد
در دبيرستانهاي شهرستان بروجرد, دانش اموزان بطور گسترده به شعارنويسي عليه سران حكومت وبخصوص شخص خامنه اي روي آورده اند . يكي از دانش آموزان دبيرستان پسرانه ي خميني به خبرنگار آژانس ايران خبر گفت : ”روي يكي از ديوارها نوشته بوديم سيدعلي بدبخت! خيلي صفا داشت, هركس ميديد خنده اش ميگرفت” .
در سطح شهر بروجرد نيز شعار نويسي عليه نظام گسترش چشمگيري پيدا كرده است . روي شعارها توسط مزدوران حكومتي با اسپري خط خطي ميشود .
…………………………………………….
نمایش پوسترهای 16 آذر بر روی کامپیوترهای سایت دانشکده ادبیات تهران و تعطیل کردن سایت از سوی مسئولین
روز چهارشنبه چهارم آذر ماه بر روی تمام کامپیوترهای سایت دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شعارهایی در رابطه با روز 16 آذر و دعوت دانشجویان برای شرکت در تظاهرات ضد استبدادی این روز به نمایش درآمد.
ظاهر شدن این پوستر تبلیغاتی باعث به هیجان کشیده شدن جو سایت شد و مسئولین سایت را به شدت نگران نمود و آنها را به چاره جویی برای حل مشکل واداشت؛ولی در پاک کردن شعار ها ناکام ماندند و به ناچار یک ساعت قبل از موعد مقرر یعنی در سایت 14 سایت را بستند و دانشجویان را به زور بیرون کردند.
این کار به شدت باعث عصبانیت و نارضایتی دانشجویان شد و نزدیک بود با مسئولین سایت درگیر شوند،که با وساطت عده ای دیگر ماجرا ختم گردید.
…………………………………………….
گشتهاي بازرسي ووحشيگري هاي مزدوران حكومتي درتهران
پنجشنبه 5 آذر 88تهران از ساعت 9 شب به حالت حكومت نظامي درآمد .
در میدان امام حسین ,میدان عشرت آباد, میدان انقلاب, میدان فاطمی ,3 راه تهرانپارس ,حکیمیه ,میدان رسالت ,میدان الغدیر و اکثر معابر تهران , بسيجيان مزدور و جيره خواران نظام با استقرار گشت های بازرسی در اکثر میادین تهران راه را بر خودروهای عبوری بسته بودند و برروي تمامي ترددات خودروها كنترل اعمال ميكردند.آنها رانندگان اتومبيل ها را درحالي كه همسر وفرزندانش دراتوموبيل نشسته بودند به طو ر كاملا زشت وزننده اي از خودروپياده ميكردند , دهانشان را ميبوييدند مبادا مشروبات الكلي مصرف كرده باشند !!با وحشيگري زيروبم اتومبيل ها را تفتيش ميكردند . اين حركات به جز نارضايتي و خشم مردم چيز ديگري نداشت .
…………………………………………….
تلاش مسئولین کوی برای تغییر کاربری خوابگاهها به منظور کاهش توان اعتراضی دانشجویان
مسئولین حکومتی کوی تلاش برای تغییر کاربری کوی را مضاعف کرده اند, بعد از تظاهرات های گسترده ای که دانشجویان کوی در جریان حوادث بعد از انتخابات صورت دادند،سران حکومت و مزدوران آنها که خطر بالقوه دانشجویان را به شدت احساس می کردند ،سعی کردند با تجزیه کوی و متفرق کردن خوابگاهها در سطح شهر از پتانسیل بالای آن بکاهند و با کاهش جمعیت
دانشجویان امکان کنترل بیشتر آنها را فراهم کنند.
این سیاست از ابتدای سال تحصیلی در پیش گرفته شده و هنوز هم ادامه دارد این روزها زمزمه هایی مبنی بر تغییر کاربری خوابگاههای کوی شنیده می شود،البته هنوز معلوم نیست مسئولین کوی چه اقداماتي برای این منظور در دست كار دارندولی گفته می شود احتمال اینکه خوابگاهها به صورت متاهلی درآیند زیاد است،از چند هفته پیش تا کنون چند ساختمان از کوی که قبلا تخلیه شده بودند, شاهد تعمیراتی اساسی بوده اند نا برای شرایط جدید مهیا شوند.
متاهلی کردن خوابگاهها در کوی سیاستی است که جیره خواران حکومت می خواهنداز طریق آن پتانسیل اعتراضی دانشجویان در کوی را کاهش دهند, تصاویری که مشاهده می کنید مربوط به فعالیت کارگران برای تغییر کاربری برخی از ساختمان های کوی است.
…………………………………………….
حبس و بازجویی از خبرنگار در بیمارستان!
به دنبال اعلام نارضایتی چندتن از همشهریان ساکن منطقه مهرآباد جنوبی در نحوه خدمات رسانی به بیماران صبح روز چهارشنبه خبرنگار سایت خبری بولتن که جهت تهیه گزارش و عکس به آن بیمارستان مراجعه نموده بود بیش از یک ساعت توسط عوامل حراست و مدیریت بیمارستان حبس و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفت.
این گزارش می افزاید علی رغم ارائه کارت شناسایی و احراز هویت خبرنگار توسط مسئولین حراست و مدیریت بیمارستان، باز هم خبرنگار بولتن (تازه این یک سایت اصولگرایان است) بیش از یک ساعت در یکی از اتاق‏های بیمارستان محبوس و تمامی تجهیزات عکاسی و خبری ایشان توقیف شده بود.
همچنین علی رغم پیگیری‏های مکرر خبرنگار بولتن مبنی بر دلایل بازجویی‏ها و بازپرسی‏ها که همراه با رفتارهای زشت و زننده بود، کارکنان و حراست بیمارستان سعی داشتند که اینگونه القا کنند؛ حضور خبرنگار بولتن در آن بیمارستان برای مقاصد دیگری بوده و دائما می‏پرسیدند شما از کجا و از چه کسانی دستور می‏گیرید؟ و در این بیمارستان به دنبال چه چیزی هستید و سوالاتی از این دست که شباهتی جز بازجویی و بازپرسی ندارد.
نکته حائز اهمیت اینجاست که مسئولین و مدیریت بیمارستان رضوی در پاسخ به اعتراض‏های خبرنگار بولتن نسبت به نحوه رفتارها و برخورد آن ها به تندی می گفتند “هر کسی و از هر جایی هستی باش، شما برای خودت خبرنگار هستی ولی برای ما متهم به حضور در این بیمارستان! و ما خودمان بلدیم با شما چه کار کنیم”.
ترس و وحشتی که بین مسئولین حراست و مدیریت بیمارستان از حضور یک خبرنگار بوجود آمده بود این سوال پیش می‏آید که چرا حقوق مردم در برخی بیمارستان‏ها پایمال می‏شود و مردم با مشکلات زیادی روبرو هستند ولی کسی رسیدگی نمی‏کند و حتی اجازه انعکاس هم یه رسانه‏ها نمی‏دهند. سوال دیگر این که ترس و وحشت از پاسخگویی به چه چیزی هست که از ارائه خدمات به رسانه طفره می‏روند؟ واهمه مسولین برای چیست؟
از مسئولین بخش بهداشت و درمان می‏خواهیم که در مورد وضعیت این بیمارستان و نحوه برخورد عوامل آن با یک خبرنگار را پیگیری کرده و ترتیب اثر دهند تا اهمیت خبرنگار برای انجام رسالت حرفه‏ای و کاری خود در جهت پوشش صحیح اخبار و گزارش‏ها حفظ شود.
…………………………………………….
آخرين خبرها از زندانيان: صدور سال‌ها حکم
خبرگزاري هرانا ـ حقوق زندانيان: در اين گزاري مي‌خوانيد: بي‌خبري از فرزان رئوفي و البرز زاهدي، اجراي حکم 15 ماه عباس جليليان، بازداشت دکتر فرامرز جوانرودي، انتقال محمد صديق کبودوند به بند 350، آزادي شاپور کاظمي و کاوه جوانمرد، آزار خانواده‌ي عاطفه نبوي و وضعيت بد و نامشخص حسين درخشان ,بي‌خبري از فرزان رئوفي و البرز زاهدي با گذشت بيش از يک هفته از زمان بازداشت دانشجويان ليبرال دانشگاه‌هاي تهران، از وضعيت فرزان رئوفي و البرز زاهدي دو تن از اين دانشجويان اطلاعي در دست نيست.
مهرداد بزرگ، سورنا هاشمي، فرزان رئوفي، احسان دولتشاه، عليرضا موسوي، سينا شکوهي و البرز زاهدي از اعضاي دانشجويان و دانش‌آموختگان ليبرال دانشگاه‌هاي ايران، در روز 28 بازداشت و به زندان اوين منتقل شده بودند. با گذشت يک هفته از بازداشت اين دو دانشجو هنوز با خانواده‌هاي خود تماسي نگرفته و از وضعيت آنان اطلاعي در دست نيست.
عباس جليليان براي تحمل 15 ماه حبس راهي زندان شد.
عباس جليليان، نويسنده و پژوهشگر کُرد اوايل هفته جاري براي گذراندن حکم 15 ماه حبس خود راهي زندان ديزل آباد کرمانشاه شد. اتهام اين نويسنده و پژوهشگر کُرد ‘شناسايي و جذب جاسوس و معرفي آن به كشور بيگانه’ عنوان شده است. اما عباس جليليان در تمامي مراحل بازجويي و طي جلسات دادگاه اتهام نسبت داده شده به خود را قوياً رد كرده و خواهان ارائه‌ي اسناد و مداركي در اثبات اين اتهام ساختگي شده بود.
عباس جليليان متخلص به ‘ئاكو’ از چهره‌هاي ادبي سرشناس كُرد و مؤلف آثاري چون فرهنگ باشوور، رمان رنگامه، مجموعه‌ي زرينه و سيمينه است. وي دي ماه سال گذشته در شهر اسلام آباد استان كرمانشاه توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و پس از دو ماه به قيد وثيقه‌ي 100 ميليون توماني آزاد شد.
بازداشت دکتر فرامرز جوانرودي
وز سه شنبه 26 آبان آقاي دکتر فرامرز جوانرودي از اعضاي هيات علمي دانشکده مکانيک دانشگاه علم و صنعت ايران در منزل شخصي خود توسط نيروهاي امنيتي دستگير شده و تا کنون اطلاع دقيقي از وضعيت ايشان و محل بازداشت ايشان در دست نيست. پيگيري هاي همسر آقاي دکتر جوانرودي از طريق دانشگاه و اعضاي صنف اساتيد دانشگاه، تاکنون بي نتيجه بوده است و ايشان موفق به ملاقات دکتر جوانرودي و حتي خبردار شدن از محل بازداشت ايشان نشده‌اند.
انتقال محمدصديق کبودوند به بند 350
محمد صديق کبودوند نيز به بند 350 زندان اوين منتقل شد. ”محمدصديق کبودوند“ رئيس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، و سر پرست خانواده کبودوند پس از انتقال به بند 3، 209 در زيرزمين بند 350 در وضعيت نامناسب بهداشتي و تحت فشار رواني قرار دارد. خانواده‌ي وي با صدور اطلاعيه‌يي از وضعيت جسمي وي ابراز نگراني کرده‌اند.
با وجود تحمل بيش از دو سال و نيم زندان، اين روزنامه‌نگار هم‌چنان از حق داشتن مرخصي محروم است و مسئولان زندان عليرغم نياز وي به درمان پزشکي خارج از زندان، از اعصاي مرخصي استعلاجي به وي خودداري مي‌کنند.
وضعيت بد حسين درخشان
حسين درخشان وبلاگ نويس زنداني که بيش از يکسال است از وضعيت او خبر موثقي در دست نيست در شرايط بسيار خطرناکي قرار دارد. وي که حداقل مدت 8 ماه را در انفرادي سپري کرده به علت فشارهاي روحي ناشي از بازجويي و شکنجه هاي مختلف دچار آسيب هاي جدي بدني بر اثر واکنشهاي غير ارادي شده است.
وي خواستار برگزاري هر چه سريع‌تر دادگاه خود و داشتن شرايط انساني‌تري شده است. حسين درخشان وبلاگ‌نويس 13 ماه است که زنداني است. 113 سال حکم زندان سايت خبر آنلاين خبر داده که احکام صادره عليه تنها 18 نفر از بيش از 80 نفري که دادگستري تهران از صدور حکم براي آنها خبر داده بيش از 113 سال است که فهرست آن چنين است: هدايت الله آقايي: 5 سال حبس قطعي/ بهزاد نبوي: 6 سال حبس تعزيري/احمد زيدآبادي: 6 سال حبس تعزيري، 5 سال تبعيد به گناباد، محروميت دائمي از فعاليت سياسي و اجتماعي/محمدعلي ابطحي: 6 سال حبس تعزيري/سعيد حجاريان: 5 سال حبس تعليقي/ محمد عطريانفر: 6 سال حبس تعزيري/علي تاجرنيا: 6 سال حبس تعزيري، 74 ضربه شلاق/سعيد شريعتي: 7 سال حبس تعزيري/عبدالله مومني: 8 سال حبس تعزيري/شهاب طباطبايي: 5 سال حبس تعزيري/کامبيز نوروزي: 2 سال حبس تعزيري و 76 ضربه شلاق/مسعود باستاني: 6 سال حبس تعزيري/کيان تاج‌بخش: 15 سال حبس تعزيري/حسين رسام: 4 سال حبس تعزيري/عاطفه نبوي: 4 سال حبس تعزيري/حسام سلامت: 4 سال حبس تعزيري/علي بهزاديان‌نژاد: 6 سال حبس تعزيري/علي‌رضا عاشوري: 6 سال حبس تعزيري/اميد لواساني :6 سال حبس تعزيري
آزار خانواده عاطفه نبوي
در طي روزهاي گذشته تعدادي از اعضاي خانواده نبوي به ستاد خبري وزارت اطلاعات سمنان، احضار شده‌اند و ساعت‌ها مورد بازجوئي و تهديد قرار گرفته‌اند. مامورين وزارت اطلاعات همچنين به تعدادي از منازل تابستاني خانواده‌ي نبوي در يکي از روستاهاي سمنان يورش بردند و آن‌جا را براي مدتي طولاني مورد بازرسي و ساکنين آن را مورد سوال و جواب قرار دادند، آنها هچنين چندين روز است که منازل خانواده نبوي در سمنان را زير‌نظر خود گرفته‌اند و به اذيت و آزار اين خانواده مي‌پردازند.
عاطفه نبوي، از فعالين دانشجوئي روز دوشنبه 2 آذر ماه در شعبه 12 دادگاه انقلاب توسط قاضي قمي به 4 سال زندان محکوم شد، وي بدليل سوابق سياسي خانوادگي خود به اين حکم غير‌انساني و بسيار سنگين محکوم شده است.
آزادي شاپور کاظمي و کاوه جوانمرد
شاهپور کاظمي بردار زهرا رهنود روز گذشته بعد از 5 ماه از زندان آزاد شد. اقدام عليه امنيت ملي، از جمله اتهامات کاظمي بود. روزنامه دولتي ايران و خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران، ايرنا، نيز برادر همسر ميرحسين موسوي را به ”هدايت آشوب‌هاي اخير“ متهم کرده بودند.
کاوه جوانمرد که در آبان ماه سال 85 توسط نيروهاي امنيتي در سنندج بازداشت و توسط دادگاه انقلاب اين شهر در دو پرونده جداگانه به اتهام محاربه به تحمل دو سال حبس در تبعيد در زندان مراغه و به اتهام اقدام عليه امنيت ملي به يک سال زندان محکوم شده بود، روز سي ام آبانماه سال جاري پس از اتمام دوران محکوميت خود از زندان آزاد شد. کاوه جوانمرد همکار هفته نامه توقيف شده کرفتو، دوران محکوميت سه ساله اش را در زندان شهرهاي سنندج ، مراغه و همدان سپري کرد.
…………………………………………….
يک جوان کرد ديگر در معرض خطر اعدام
دويچه وله : پس از اعدام احسان فتاحيان در زندان سنندج، فعالان حقوق بشر از احتمال اعدام يک نفر ديگر در اين شهر خبر مي‌دهند. اين بار خطر اعدام در کمين زن جواني به نام ‘زينب جلاليان’ نشسته است که اتهامي مشابه احسان فتاحيان دارد.
زينب جلاليان، زن جوان 27 ساله‌اي است که به اتهام همکاري مسلحانه با گروه پژاک، شاخه‌ي ايراني حزب کارگران کرد (پ.ک.ک)، در زندان سنندج به‌سر مي‌برد. به نقل از نزديکان جلاليان گفته شده که وي اين اتهام را نمي‌پذيرد و در سال‌هاي گذشته تنها با گروه پ.ک.ک آنهم بطور غيرمسلحانه همکاري مي‌کرده است.
خبر احتمال اعدام زينب جلاليان در حالي قوت گرفته که گفته مي‌شود اجراي احکام اعدام دو جوان ديگر کرد به نام‌هاي ‘شيرکو معارفي’ و ‘حبيب‌الله لطيفي’ با پادرمياني جلال طالباني، رئيس جمهورعراق لغو شده است.
جلال طالباني هفته گذشته سفري غيررسمي به ايران داشت. رسانه‌هاي ايران ضمن انتشار اين خبر، هدف سفر طالباني به تهران را ‘معالجات پزشكي’ عنوان کردند. گزارش شده که آقاي طالباني در ديدار و نامه‌نگاري‌هاي خود با مسئولان ايران، خواستار لغو اعدام اين دو جوان شده است.
محاکمه در دادگاه‌هاي غيرعلني
اعدام احسان فتاحيان واکنش گسترده‌اي را در ميان فعالان حقوق بشر و محافل سياسي ايران برانگيخت. به‌ويژه آنکه گفته مي‌شد که فتاحيان نخست به 10 سال زندان محکوم شده بود، اما در دادگاه تجديدنظر با افزودن اتهام ‘محاربه’، حکم وي را به اعدام تغيير داده‌اند؛ اقدامي که آشکارا خلاف قوانين جزايي ايران است.
خانواده‌ي احسان فتاحيان گفته‌اند گرچه احسان عضو گروه ‘کومله’ بوده، اما در هيج عمليات مسلحانه عليه جمهوري اسلامي شرکت نداشته است.
زينب جلاليان نيز سرنوشت مشابه احسان دارد. او نيز در دادگاه غيرعلني محاکمه و به اعدام محکوم شده است. بنابرگزارش‌ها، حکم اعدام زينب از سوي ديوان عالي کشور نيز تاييد شده است.
حقوقدانان و مدافعان حقوق بشر مي‌گويند محاکمه اين جوان‌ها در دادگاه‌هاي غيرعلني و بدون رعايت حقوق اساسي آنان صورت مي‌گيرد و اين خلاف ماده 168 قانون اساسي جمهوري اسلامي است که در رسيدگي به جرايم سياسي، دادگاه علني با حضور هيأت منصفه را الزامي مي‌داند.
علاوه‌براين به نظر حقوقدانان، ارتباط با گروه‌هاي مسلح و حتي داشتن قصد مجرمانه، بدون آنكه هنوز جرمي صورت گرفته باشد، مجوزي براي صدور حکم اعدام نيست.
بهانه‌اي براي اجراي خواسته‌هاي سياسي
”فدراسيون بين‌المللي جامعه‌هاي حقوق بشر“ و ”جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران“ دو سازمان مدافع حقوق بشر مي‌گويند: در ايران مجازات بسياري از جرم‌ها به اعدام منتهي مي‌شود که از اين ميان مي‌توان به ‘محاربه’ (دشمني با خدا) اشاره کرد.
به باور اين سازمان‌ها، اتهام محاربه گاهي به عنوان بهانه براي اجراي خواسته‌هاي سياسي دولتمردان جمهوري اسلامي، به ويژه در قبال کساني که به گروه‌هاي اقليت تعلق دارند، مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
ايران در حال حاضر از نظر شمار اعدام‌ها در جهان بعد از چين در جايگاه دوم قرار دارد. در سال 2008 بيش از346 نفر اعدام در ايران شدند. در سال جاري شمار اعدام‌ها بسيار بيش از اين تعداد است. بنا بر گزارشها از بعد از انتخابات رياست جمهوري در ايران در 12 ژوئن 2009 نزديک به 150 نفر اعدام شده‌اند.