درباره لیبرالیسم سرمایه‌سالارانه-۱۰

«جهانی‌سازی» محیط زیست

محیط‌زیست دو حوزه عمده را در برمی‌گیرد که عبارتند از مصرف ذخائر کانی به ‌مثابه درون‌داده1 و فشار بر طبیعت به مثابه برون‌داده،2 زیرا افزایش سرسام‌آور جمعیت جهان که تا چند سال دیگر به مرز 7 میلیارد خواهد رسید و پیش‌رفت‌های فنی به آن‌چنان تراکمی رسیده‌ است که زمینه را برای مصرف تمامی ذخائر طبیعی هموار ساخته است.

به‌طور مثال هم‌اینک بیش‌تر از مقدار چوبی که سالانه روئیده می‌شود، چوب در صنایع و سوخت مصرف می‌شود و یک محاسبه ساده آشکار خواهد ساخت که اگر در بر همین پاشنه بچرخد، طی چند دهه آینده تمامی جنگل‌های جهان نابود خواهند شد، روندی که هم‌زمان موجب دگرگونی بنیادی آب و هوا در سراسر کُره زمین خواهد گشت. بنابراین برای آن که از درجه شتاب مصرف مطلق ذخائر طبیعی کاسته شود، باید از یک‌سو روند تولید را متحول ساخت تا بتوان با مصرف کم‌ترِ مواد طبیعی کالاهای با کیفیت بهتری تولید کرد و از سوی دیگر باید سبک زندگی را با واقعییت کمبود مواد کانی و طبیعی منطبق ساخت. برای تحقق این هدف باید از یک‌سو از ازدیاد بی‌رویه جمعیت جهان جلوگیری نمود و از سوی دیگر با درهم‌پیوستگی اقتصادهای ملی و پیدایش اقتصاد جهانی از تولید چندباره و هرز رفتن انرژی، مواد کانی و طبیعی ممانعت کرد.
اما از آن‌جا که درجه تکامل فنی کشورهای مختلف جهان ناهم‌گون است، در رابطه با مصرف نسبی ذخائر طبیعی می‌توان میان کشورهای صنعتی پیش‌رفته، کشورهای در حال توسعه و کشورهای عقب‌مانده تفاوت‌های چشم‌گیری را مشاهده کرد. در حال حاضر فقط 20 % از جمعیت جهان در کشورهای صنعتی زندگی می‌کنند، اما این کشورها 80 % از ذخائر کانی و طبیعی جهان را مصرف می‌نمایند. در عوض با انکشاف شیوه تولید سرمایه‌داری در کشورهای در حال توسعه هم‌چون چین، هند، برزیل، ترکیه و … مصرف انرژی این کشورها به‌شدت بالا رفته است. در عوض مصرف ذخائر کانی در کشورهای در حال توسعه و عقب‌مانده بسیار اندک است، زیرا در این کشورها صنعت مدرن هنوز به‌وجود نیامده و خانگی نگشته است. به‌عبارت دیگر، ساختار تولید در بیش‌تر این کشورها هنوز در دوران پیشاسرمایه‌داری قرار دارد.
اما گازهای سمی و گاز کربنیک که توسط صنایع و وسائل نقلیه تولید می‌شوند و موجب افزایش گرمای دما و آلودگی جّو زمین گشته‌اند، اینک به مشکلی جهانی بدل شده‌اند. همان‌طور که دیدیم 80 % این گازها در کشورهای صنعتی تولید، اما در سراسر جهان پخش می‌شوند و اتمسفر جهان را آلوده می‌سازند.
در این رابطه نیز حکومت‌های کشورهای صنعتی از سیاستی منفعت‌طلبانه پیروی می‌کنند. تا زمانی که این کشورها از افزایش گازهای سمی و گل‌خانه‌ای و آلودگی هوا صدمه‌ای نمی‌دیدند، برای حکومت‌های‌شان سرنوشت ملت‌های دیگر اهمیتی نداشت. به‌طور مثال، بنا بر بررسی‌های کارشناسانه ثابت شده است که تولید گازهای سمی و کربنیک که در دو سده گذشته توسط صنایع و وسائل نقلیه کشورهای صنعتی در اروپا تولید شدند، در نتیجه وزش باد به شمال افریقا انتقال یافتند و در آن قاره موجب افزایش گرمای هوا و دو برابر شدن سطح مناطق کویری صحرای افریقا گشتند. تا زمانی که افریقائیان باید تاوان روند صنعتی شدن اروپائیان را می‌پرداختند، دولت‌های اروپائی درباره گرم شدن دمای کُره زمین سخنی نمی‌گفتند. اما اینک که با انکشاف روند صنعتی در چین، هند، برزیل و برخی دیگر از کشورهای در حال توسعه به حجم گازهای گل‌خانه‌ای به‌شدت افزوده شده و افزایش گرمای هوا در این کشورها می‌تواند موجب کاهش تولید کشاورزی گردد، آن‌ها کنترل تولید گاز کربنیک و دیگر گازهای سمی را به مشکلی جهانی تبدیل کرده‌اند و می‌خواهند در رابطه با سازمان ملل متحد همه کشورهای جهان را به پیروی از سیاست واحدی وادار سازند. آن‌ها در عین حال می‌خواهند از این فرصت بهره گیرند و آهنگ صنعتی شدن کشورهای در حال توسعه و کم‌توسعه را کُند کنند تا بتوانند موقعیت برتر خود در تولید کالاهای صنعتی در جهان را حفظ نمایند.
در هر حال فشار مطلق بر طبیعت زائیده مصرف مطلق ذخائر کانی، پیش-‌رفت‌های چشم‌گیر فنی و افزایش خارق‌العاده جمعیت جهان است. همان‌طور که دیدیم، این عوامل به تدریج بر طبیعت و به‌ویژه بر جّو کره زمین تأثیراتی ویرانگر می‌نهد که نتایج آن می‌تواند برای تمامی بشریت خطرناک و «بی‌بازگشت» باشد. به‌طور مثال در نتیجه بالارفتن دمای هوا، یخ‌های قطب شمال در حال ذوب شدنند و این امر می‌تواند موجب بالارفتن سطح آب دریاها تا چند متر گردد، یعنی بخش بزرگی از مناطق ساحلی سراسر کشورها به زیر آب خواهد رفت. به‌طور مثال، اگر سطح آب دریاها فقط یک متر بالا رود، 15 % از کشور بنگلادژ توسط دریا بلعیده خواهد شد و تقریبأ 25 میلیون از ساکنین این کشور محیط زیست خود را از دست خواهند داد. به‌همین دلیل نیز برخی از پژوهش‌گران در این رابطه از پیدایش «جامعه پُر خطر جهانی» سخن می‌گویند. بنا بر این باور، مدرنیته که با خردگرائی و دولت سکولار دمکراتیک تحقق یافت، به نقطه عطف خود رسیده است، زیرا به‌خاطر مصرف بی‌رویه ذخائر کانی و طبیعی، جوامع صنعتی در حال تبدیل شدن به «جوامع صنعتی پُر خطر» هستند، چون که هر چه روند تولید پیچیده‌تر گردد، به‌همان نسبت نیز موجب آلودگی بیش‌تر طبیعت و محیط زیست انسانی می‌شود. امروز 15 % از مردم جهان که در جوامع صنعتی می‌زیند، 80 % آلودگی محیط‌زیست جهانی را تولید می‌کنند. در نتیجه، همان‌گونه که مدرنیته سبب شد تا جامعه کشاورزی به‌تدریج متلاشی شود و بر خرابه آن جامعه صنعتی به‌وجود آید، با پیدایش وضعیت کنونی، جامعه صنعتی در روند تبدیل شدن به «جامعه صنعتی پُر خطر جهانی» است. در کشورهای صنعتی که مدرنیته را بازتاب می‌دهند، تولید صنعتی دائمأ با خطراتی هم‌راه گشته است که دارای تأثیراتی جهانی‌اند، هم‌چون آلوده‌سازی هوا از طریق افزایش گازهائی که موجب افزایش گرمای دمای زمین می‌گردند و زباله‌هائی که نمی‌توان آن‌ها را در درازمدت جائی انبار کرد، بدون آن که موجب آلودگی آب‌های زیر زمینی و دمای هوا نشوند.3 خلاصه آن که برای برون رفت از این بن‌بست و غلبه بر مشکلاتی که جامعه صنعتی برای بشریت به‌وجود آورده است، باید از «جامعه صنعتی پُر خطر جهانی» فراتر رفت و این ممکن نیست، مگر در جهان نظم نوینی به‌وجود آید.
در رابطه با فشارهای نسبی بر طبیعت، پرسش اصلی آن است که کدام دولت‌ها چه چیز و چه مقدار تولید می‌کنند و سهم آن‌ها در آلوده ساختن آب و هوای جهانی که موجب ویرانی محیط‌زیست جهانی می‌گردد، چه اندازه است؟ هم‌چنین باید به این پرسش پاسخ داد که چه کسانی قربانیان اصلی این ویرانگری هستند؟ زیرا پژوهش‌ها نشان می‌دهند که 80 % زباله‌هائی که آب و هوا و محیط زیست را آلوده می‌سازند، در کشورهای صنعتی تولید می‌شوند، اما قربانیان اصلی تولید صنعتی نه ساکنین کشورهای صنعتی، بلکه در درجه نخست مردمی هستند که در کشورهای کم‌توسعه زندگی می‌کنند. امروز میلیون‌ها تُن زباله‌های تولید صنعتی به کشورهای کم‌توسعه و عقب ‌مانده آسیائی، افریقائی و آمریکای جنوبی صادر می‌شوند و در آن‌جا موجب آلودگی آب، هوا و بیماری مردمانی می‌گردند که مجبورند با آن زباله‌ها زندگی کنند و به‌خاطر فقر و تنگ‌دستی از توانائی پرداخت هزینه پزشک و دارو نیز محرومند.
هم‌چنین بیش‌ترین انرژی فسیلی به صورت بنزین و گازوئیل توسط اتومبیل‌های شخصی و کامیون‌ها در کشورهای صنعتی مصرف می‌شود. برای نمونه در آلمان در سال 2004 روی هم 49648043 اتومبیل وجود داشت، یعنی از هر 1000 تن آلمانی 610 تن دارای اتومبیل بودند. اما در چین که در حال حاضر از بیش‌ترین رشد اقتصادی در جهان برخوردار است، از هر 1000 تن فقط 40 تن دارای اتومبیل هستند. هم‌چنین مقدار کیلومتری که یک آلمانی در روز می‌پیماید، معادل 25 کیلومتر است، در حالی که هر چینی فقط 5 کیلومتر در روز اتومبیل می‌پیماید. به‌این ترتیب می‌بینیم که در آلمان در محاسبه با هر فرد، 15 بار بیش‌تر از چین اتومبیل وجود دارد و هر آلمانی 5 بار بیش‌تر از یک چینی راه می‌پیماید، یعنی درصد آلوده‌سازی هوا میان آلمان و چین پانزده به یک است. و هرگاه این دو فاکتور را با هم محاسبه کنیم، در آن صورت هر آلمانی 75 بار بیش‌تر از یک چینی با مصرف بنزین و گازوئیل اتمسفر کره زمین را به گازهای سمی و گل‌خانه‌ای آلوده می‌سازد.
هم‌چنین، از آن‌جا که 80 درصد فرآورده‌های صنعتی جهان در کشورهای صنعتی تولید می‌شوند، باز این کشورها در آلوده ساختن محیط زیست دست بالا را دارند. تولید کشاورزی در کشورهای صنعتی از فن‌آوری پیش‌رفته‌ای برخوردار است و امروز ثابت شده است که بخش بزرگی از 600 میلیون تُن گاز متان4 که سالانه در جهان تولید و موجب آلودگی اتمسفر کره زمین می‌شود، توسط دام‌ها و به ویژه گاوهائی تولید می‌شود که در کشورهای صنعتی پرورش داده می‌شوند.
در عین حال، از آن‌جا که در کشورهای عقب‌مانده و کم توسعه تکنولوژی مدرن وجود ندارد، راندمان مصرف انرژی و فرآورده‌ای که تولید می‌شود، در مقایسه با کشورهای صنعتی منفی است. در این کشورها مردم فقیر و تهی‌دست از یک‌سو برای تأمین سوخت خانگی و از سوی دیگر در رابطه با افزایش سطح زمین زیر کشت برای تأمین مواد غذائی جمعیتی که بی‌رویه در حال رشد است، درختان جنگل‌ها را می‌بُرند و بی‌آن که خود خواسته باشند، به‌تخریب جنگل‌ها و وخیم‌تر ‌ساختن وضعیت محیط زیست خود می‌پردازند.
دیدیم که آلودگی محیط زیست و به ‌ویژه آلودگی اتمسفر در آغاز تأثیری منطقه‌ای دارد. یکی از این تأثیرات گسترش سرزمین‌های کویری در کشورهائی است که دارای کویرند. بنا بر پژوهش‌های سازمان ملل متحد سالانه 12 میلیون هکتار زمین‌های قابل استعداد کشاورزی در این کشورها به کویر تبدیل می‌شود، یعنی سالانه 120 هزار کیلومتر مربع به وسعت کویرها افزوده می‌شود.
مشکل دیگر «چال اُزون» است که برای نخستین بار 1970 در فضای قطب جنوب و از 1992 در فضای قطب شمال کشف شد. برخی از دانشمندان وجود این چال‌ها را متأثر از نور خورشید می‌دانند، یعنی به‌خاطر انفجارهائی که در خورشید رخ می‌دهند ، اشعه‌هائی به زمین می‌رسند که موجب پیدایش این چال‌ها می‌گردند. اما برخی دیگر از دانشمندان دریافتند که با افزایش حجم گاز کلروفلوروکربن5 در فضا چال اُزون نیز در اتمسفر بزرگ‌تر شده است. با ایجاد «چال اُزون» اتمسفر زمین خاصیت فیلتر کردن اشعه نور خورشید را از دست می‌دهد و اشعه‌هائی که سرطان-‌زایند، می‌توانند بر زمین بتابند و موجب بیماری و نابودی نه فقط انسان‌ها، بلکه همه موجودات زنده گردند. در حال حاضر فقط برخی از کشورهای جهان از این اشعه‌ها صدمه می‌بینند. اما این وضعیتی موقتی است و اگر مصرف گاز کلروفلوروکربن کاهش نیابد، هر روز به تعداد کشورهائی که از «چال اُزون» صدمه خواهند دید، بیش‌تر خواهد شد.6
با توجه به آن‌چه در شرف تکوین است، بسیاری از دانشمندان و سیاستمداران از تحقق «فاجعه اقلیمی»7 در آینده‌ای نزدیک سخن می‌گویند، زیرا افزایش گرمای زمین دیگر قابل انکار نیست. از یک‌سو برف‌ها و یخ‌هائی که بر روی قله‌‌ها و در دره‌های کوه‌ها تل‌انبار شده‌اند و از سوی دیگر یخ‌های قطب شمال و جنوب در حال ذوب شدنند و مرزهای اقلیم‌های هوائی را در سراسر جهان سیّال ساخته‌اند. بنا بر مدل‌هائی که در رابطه با تولید و مصرف گازهای گلخانه‌ای محاسبه شده‌اند، هوای کره زمین می‌تواند تا سال 2100 میلادی به‌طور متوسط بین 3 تا 6 درجه گرم‌تر شود، امری که می‌تواند موجب افزایش سطح آب دریاها، سیل‌ها، کویری شدن بخش عمده‌ای از سطح زمین و … گردد.
با توجه به این وضعیت باید گفت که در برابر مشکلات زیست‌محیطی جهان فقط می‌توان عکس‌العملی جهانی نشان داد. در حال حاضر کشورهای پیش‌رفته صنعتی در مقایسه با کشورهای در حال توسعه و عقب‌مانده از استانداردهای حفظ محیط ‌زیست بهتری برخوردارند، زیرا ثروتی که در این کشورها انباشته شده و هر ساله بدان نیز افزوده می‌شود، به دولت‌های این جوامع امکان تبدیل چنین استانداردهائی به قانون را می‌دهد. اما با صنعتی‌شدن کشورهای در حال توسعه و عقب‌مانده، اگر جهان بخواهد هم‌چنان در چنبره بحران‌های محیط ‌زیست گرفتار نماند، باید چنین استانداردهائی در این کشورها نیز پیاده شوند. به‌طور مثال همه دولت‌هائی که می‌خواهند به عضویت اتحادیه اروپا درآیند، باید متعهد شوند که استانداردهای محیط‌زیستی این اتحادیه را در کشور خود پیاده خواهند کرد.
در عین حال می‌دانیم که شیوه‌های تولید پیش‌رفته می‌توانند در روند تولید با بهره‌گیری از ذخائر کانی کم‌تری فرآورده‌هائی با کیفیت بسیار بالاتری تولید کنند. به‌طور مثال، در آغاز سده پیش یک ترانزیستور که در یک رادیو و یا یک تلویزیون جاسازی می‌شد، به اندازه رادیوهای کوچک کنونی بود، در حالی که ترانزیستورهای کنونی که در دستگاه‌های الکترونیکی به‌کار گرفته می‌شوند، از نظر حجم و وزن از یک نخود نیز کوچک‌ترند. به همین‌گونه حجم نخستین رایانه‌ها با توانائی بسیار اندک برابر با یک اتاق سه در چهار متر بود. اما اینک رایانه‌ها با حجم اندکی، یعنی مصرف مواد کانی بسیار کم‌تری از کاربرد خارق‌العاده‌ای برخوردارند. بنابراین کارخانه‌هائی که با مصرف مواد کانی کم‌تری فرآورده‌هائی با کیفیت بالا تولید می‌کنند، در بازار رقابت جهانی می‌توانند با هزینه کم‌تر تولید کنند و در نتیجه سود بیش‌تری به‌دست آورند. به‌همین دلیل نیز بسیاری از صنایع کشورهای در حال توسعه و کم‌توسعه از استعداد رقابت با صنایع کشورهای پیش‌رفته محرومند. هم‌چنین امروز اتومبیل‌هائی تولید می‌شوند که برای پیمودن 100 کیلومتر به 3 لیتر بنزین و یا گازوئیل نیازمندند، یعنی با به‌کاربرد فن‌آوری‌های مدرن می‌توان از کمیت مصرف منابع و ذخائر طبیعی به‌گونه‌ای چشم‌گیر کاست.
با توجه به این وضعیت، یعنی جهانی شدن بغرنجی‌های محیط زیست و با توجه به سازمان‌های غیردولتی که اینک در عرصه جهانی می‌کوشند با ایجاد خودآگاهی در افکار عمومی جهانی از آلودگی بیش‌تر محیط زیست جلوگیرند، می‌توان به این نتیجه رسید که دولت‌های پیش‌رفته کشورهای صنعتی برای آرامش افکار عمومی مردم خود در پی ایجاد سیستمی جهانی برای مقابله با خطرهای ناشی از آلودگی محیط زیستند. در این رابطه می‌توان به تشکیلات محیط زیست سازمان ملل متحد اشاره کرد.
با این حال جهانی‌سازی همه ابعاد زندگی مردم جهان را در بر نگرفته است و بلکه آن‌چه به عنوان جهانی‌سازی عرضه می‌شود، امکان انتقال آزاد سرمایه از یک کشور به کشور دیگری است. در عوض دیگر حوزه‌های زندگی هم‌چنان در حوزه ملی باقی مانده‌اند. به‌طور مثال، کشورهای پیش‌رفته سرمایه‌داری و به ویژه کشورهای عضو گروه هشت8 از طریق عدم صدور روادید می‌کوشند از سفر مردم کشورهای در حال توسعه و کم‌توسعه به سرزمین‌های خود به‌شدت بکاهند. در عین حال آن‌ها با ایجاد دیوارهای گمرکی می‌کوشند بازارهای خود را به‌روی کالاهای کشاورزی این رده از کشورها ببندند و حتی با پرداخت سوبسیدهای کلان به کشاورزان خود آن‌ها را قادر می‌سازند فرآورده‌های کشاورزی مازاد خود را در بازار جهانی پائین‌تر از هزینه‌ تولید این فرآورده‌ها در کشورهای در حال توسعه و کم‌توسعه بفروشند. به این ترتیب کشورهای صنعتی یگانه امکان کشورهای کم‌توسعه را برای دستیابی به ارز از بین می‌برند و به‌جای آن که به پیش‌رفت این کشورها یاری رسانند، آن‌ها را فقیرتر و بیش‌تر از گذشته به‌خود وابسته می‌سازند. هم‌چنین در حوزه آموزش و پرورش هیچ‌گونه عنصر جهانی‌سازی مشاهده نمی‌شود، در کشورهای پیش‌رفته سطح آموزش و پرورش هم‌چنان بالا است و در عوض در بسیاری از کشورهای کم‌توسعه چون خانواده‌های فقیر توان تأمین هزینه تحصیل فرزندان خود را ندارند، کودکان‌شان بی‌سواد می‌مانند و نمی‌توانند خود و کشور خویش را از چنبره فقر و عقب‌ماندگی برهانند.
ادامه دارد
msalehi@t-online.de
www.manouchehr-salehi.de
1Input
2Output
3Ulrich Beck: “Risikogesellschaft: Auf dem Weg in eine andere Moderne“, Suhrkamp, Frankfurt a.M. 1986, Seiten 13-14
4Methan
5Fluorchlorkohlenwasserstoff
6Eike Roth: “Globale Umweltprobleme – Ursachen und Lösungsansätze“, Friedmann Verlag, München 2004
7Klimakatastrophe