روسری سیاه

هیلا صدیقی
جمعه ۱۹ فروردين ۱٣۹۰ – ۸ آوريل ۲۰۱۱
ترس نشسته در دلم
غم، زده درنگاه من
سهم من اززنانگی
روسری سیاه من

راز دلم نهان شده
پشت سر حجاب من
غرق گناهم تو بیا
باز بشو،
نقاب من
روسری سیاه من
سهم من ازستاره ها
دورزحل نشسته ای،
در گذر شراره ها
تیر نگاه هرزه ها،
حکم خلاصی که گرفت
نوبت حبس توومن،
زیرگره ها شل وسفت
روسری سیاه من ،
بخواب روی شانه ام
خمیده پشت من بیا،
بدون پشتــــوانه ام
نقش سپید غصه ها
زده به تار موی من
پود سیاه شو بیا
بباف، آب روی من
نجابت شرقی من
قفل تنیــــده روی لب
برآفتاب صورتم
نشسته سایه های شب
سهم من از زنانگی
روسری سیاه من
بپیچ دور گــــردنم
ببنـــــــد راه آه من
ترس نشسته در دلم
غم زده درنگاه من
سهم من اززنانگی
روسری سیاه من