عدم آمادگي

– رسيدن به نظام دموكراسي مستلزم شناخت و درك مفاهيم آن و نيز نشاندادن ظرفيت و انظباط اجتماعي است . واقعيت اين است كه ما هنوز فرهنگ دموكراسي را بدرستي نمي شناسيم . قدرت سالاري و دين سالاري درطول تاريخ ملت را در تاريكي جهل نگاه داشته . و تا وقتی جهل ما به آگاهی بدل نشود و فرهنگ زورآزمائي به مردمسالاري تغيير نكند به جائي نخواهيم رسيد و اين اوضاع يك شبه تغيير نخواهد كرد . از ميان برداشتن يك رهبر وآوردن رهبري ديگر چاره كار نيست . بارها چهره و لباس استبداد عوض شد و رنگ و بوي آن تغيير كرد . لاكن پيشرفتي حاصل نيآمد . اوضاع كلي تغيير نكرد . مسائل اجتماعي حل نشد و فساد و بي عدالتي همچنان پاي برجاي بماند . اگر به فرض نظام فعلی هم برود استبدادی ديگر جای آن خواهد گرفت . اي بسا مخوف تر . چرا كه هنوز فرهنگ دموكراسي را يادنگرفته ايم . ابتدا بايد جامعه به بلوغ فكري برسد . فرهنگ دموكراسي را بشناسد . . براي مردم روشن شود فرهنگ دموكراسي چيست ؟ فاكتورهاي آن كدام است ؟ بايد بدانند در نظام دموكراسي همگان داراي حقوقي برابرند و درچارچوب قانون آزادي عمل دارند . بايد جامعه ظرفيت و قابليت آن را پيدا كند كه به حقوق ديگران احترام بگذارد . و مشكلات خود را از راه قانون حل و فصل نمايد . دموكراسي را كساني مي توانند درك و ايجاد كنند كه بدانند همه چيز را نمي دانند . دموكراسي خواهان مي دانند برخي از كارها وابسته به تصادف است و همه چيز از پيش معلوم نيست . دموكراسي براين فرض استوار است كه هيچ فرضيه و قانوني مطلق و مقدس نيست . بلكه تصور و تجربه آدميان است . وقتي تصورات و تجربه ها جمع شوند . چيزي نزديك به حقيقت بدست مي آيد . اما ارزش آن بيش از فرضيه منفرد است .