مرورآماری براعتصابات واعتراضات کارگران ایران درسال ۱۳۹۰

kargaran 01تهیه و تدوین: امیرجواهری لنگرودی
همکاران : احمد راستی و مهرداد مهرپور محمدی

آنچه طی سال۹۰شاهدش بودیم؛ واحد های صنعتی درکنارواحد های تولیدی بطورمدام ورشکسته، تعطیل وتخریب شده، کارگران اخراج وبیکارمی گردند و صاحبان صنایع خصوصی شده با پول شویی های میلیاردی واختلاس های کلان وخواباندن دهها وصد ها پروژه پولساز، بدهکاری خود به بانکها راپرداخت نکرده وچرخه تولید را به ویرانی کشانده اند. کارگران کشورهمواره درصف دستمزدهای معوقه جا گرفته اند و نیروی بیکاران ازمرز۵ تا۶ میلیون باید فزونترباشد.

یادداشت:
کارجمعی ما با مضمون «مرورآماری براعتصابات واعتراضات کارگران ایران» طی دوسال۸۹ و۸۸* توانست نظرچندی ازفعالان وکنشگران به عرصه کارو کارگری را به خود جلب نماید ومشوق ما در پیگیری این کارباشد. تابه امروز، انتشار«روزشمارکارگری» که به امر روتین کار ما بدل شده، یک سطح ازمضمون کار ما و استخراج جداول آماری از روزشمار کارگری، عرصه دیگر فعالیت جمعی ما است.
درادامه این کاربالنسبه تامل برانگیز، همکاران چندی، یاری رسان من در استخراج آمارها و تدوین جداول آن بوده اند. چنانچه این همکاری ها نبود،این مهم میسرنمی شد. همچنین آقای مهرداد مهرپور محمدی ویراستاری این مجموعه را نیز متقبل گردید. بین وسیله سپاس و امتنان خالصانه ام را از این عزیزان اعلام می دارم.
ما درآینده نزدیکی، طی سندی جداگانه، موضوع حقوق های معوقه دو سال ۸۹ و۹۰ را نیز که از دل اخبار روزشمار کارگری این دو سال استخراج کرده ایم، در کنار موضوع بیکارسازی ها- که به آماده سازی آن مشغولیم- دراختیار صاحبنظران و علاقمندان مسائل کارگری خواهیم گذاشت. باشد که انجام این فعالیت ها، سهم کوچک ما را درراستای مقاومت وایستادگی نیروی رنج و کار جامعه در برابر اجحافات نیروی سرمایه، بدل به نقش موثرتری نماید.
همه شما را به نقد و وارسی این مجموعه کارهای جمعی مان فرا می خوانیم .
با احترام- امیرجواهری

سال۱۳۹۰، سال فلاکت بار گسترش فقر برای همه لایه های طبقه کارگرایران بوده است.

دربرآیند آنچه که مربوط به پایان سال ۱۳۹۰می گردد، سیاهه ای سراسر سیاه و تیره را دربرابرخود داریم که برآمد عمومی استناج روزشمارکارگری یکساله را رقم میزند. درایران ما با یک جمعیت پرشمارچند ده میلیونی خانوارکارگران روبروهستیم.هیچکس نمی تواند ازبیان آماری حدود یازده میلیون کارگرکه با خانواده‌هایشان حدود ۴۵ میلیون ایرانی را دریک جمعیت ۷۵ تامرز۸۰میلیونی تشکیل می‌دهند،شانه خالی کند. مسایل این ۴۵ میلیون جمعیت کارگری را نمی‌شود درجنبش اجتماعی سراسری نادیده گرفت. باید بطورعمقی به مسألهٔ کار، مسألهٔ معیشت، مسایل اقتصادی، صنفی واجتماعی، گذران زندگی سیاسی همه لایه های کارگری کشور نگریست.
آنچه طی سال۹۰شاهدش بودیم؛ واحد های صنعتی درکنارواحد های تولیدی بطورمدام ورشکسته، تعطیل وتخریب شده، کارگران اخراج وبیکارمی گردند و صاحبان صنایع خصوصی شده با پول شویی های میلیاردی واختلاس های کلان وخواباندن دهها وصد ها پروژه پولساز، بدهکاری خود به بانکها راپرداخت نکرده وچرخه تولید را به ویرانی کشانده اند. کارگران کشورهمواره درصف دستمزدهای معوقه جا گرفته اند و نیروی بیکاران ازمرز۵ تا۶ میلیون باید فزونترباشد.

درشرایطی که بسیاری ازواحد های صنعتی به انرژی ارزان عادت کرده اند وبا هدفمند سازی یارانه ها ازسال۹۰ به اینسو، راهی جزتعطیل شدن پیدانکردند، دولت به مثابه بزرگترین کارفرما، همواره ازخود سلب مسئولیت می نماید وبا واگذاری بخش های زیادی ازصنایع به بخش خودمانی سرمایه داری، تلاش دارد خصوصی سازی ها را مضمون بخشد. همواره این سئوال مطرح می گردد: دراقتصادی که ۸۵ درصد آن متکی بردرآمد نفت است، اصلاً خصوصی‌سازی یعنی چی؟ کجای چنین اقتصادی را می‌شود خصوصی کرد؟ میلیون‌ها انسانی که براثرخصوصی‌سازی به ‌زیرخط فقر رانده می‌شوند، تکلیف آنها چه می‌شود؟ این ها پرسش هایی است که همواره درجامعه ما برای به تخریب کشاندن معیشت کارگران وآنها رادرفشاروتنگنای گذران زندگی ومحتاج نگهداشتن، بی جواب مانده است. هرروززندگی کارگران وضعیت وخیم تری به خود می گیرد. صاحبان شرکت های تولیدی هم کارشان اینجا وآنجا ازرونق کافی برخوردارنیست. چرا که سیاست دولت انداختن فشارازخود بردوش تولید کنندگان،خاصه تولید کننده گان خرده پا است. این امرصاحبان پروژه های بلند مدت وقدرتمندی همچون سپاه پاسداران وآقا زاده ها را که مجاری قدرت را به راحتی می شناسند را شامل نمی گردد بلکه یقه آن بخش هایی ازصاحبان تولید می چسبد که واحد های آنان، قدرت رقابت دربرابر واردات بیرویه همان کالاها ی تولیدی روزانه را ندارند و به ناچارصدمه می بینند وکالاهایشان به ناگزیربه طورفاحشی دچارافزایش قیمت شده وبه ناگزیر با ورشکستگی روبرومی گردند.

در اخبارمطبوعات آمده است: «گزارش‌ها ازتعطیلی۱۲۰۰واحد تولیدی در سال۹۰ خبر می‌دهد، برآورد می‌شود درسال ۹۱ هم تعداد واحدهای تعطیل شده بیش ازاین باشد، درسال‌های ۸۹ و ۸۸ هم ۷۰۰ و۵۰۰واحد تولیدی تعطیل شده‌اند. آمارها ازمیانگین بیکاری سالانه۲۰۰ هزارکارگرهشت سال اخیرحکایت می‌کند.۳۰ماه حقوق معوقه، تعدیل ۲۰۰کارگر، بازخرید کارگران، شش‌ماه حقوق معوقه، تعدیل۷۰ ‌درصد نیروها، سه‌سال حقوق معوقه، ۲۰ماه حقوق معوقه ومزایا وعیدی سال ۸۶ تاکنون، بلاتکلیفی وبیکاری کارگران،ضعف مدیریت،بدهی به بانک‌ها، تامین اجتماعی،استفاده ازمرخصی اجباری و…، ازجمله نکاتی است که درهنگام ورق‌زدن لیست شرکت‌ها و واحدهای بحران‌دارسال ۹۱-۹۰ به چشم می‌خورد که خود مشتی است نمونه خروار…» (فاطمه جمال پور،روزنامه شرق،۱۱اردیبهشت۹۲) ویادرگزرش ها آمده است: درسال۹۱ما با ورشکستگی عظیم صنعت چای وتعطیلی بیش از۴۵ کارخانه چایسازی روبرو بوده ایم که – چرایی بحث آنرا به ارزیابی های بعدترمان – موکول می نماییم.
ما دراین وارسی آماری، استخراج جدول های آماری سال۱۳۹۰، را با همان شیوه استخراج جدول های سال پیش (۱۳۸۹) وبرپایه هرسه ماه یکبارباتمرکزحول: تنوع اشکال حرکت های اعتراضی کارگران بخش ها ی مختلف کشورشامل: (تظاهرات در برابر نهاد های رژیم- تحصن ها – راه بندان- تجمعات اعتراضی- اعتصاب و سایر اشکال…)، خواسته های کارگران شامل: (افزایش دستمزدها – جلوگیری ازاخراج ها – ممانعت ازتعطیلی کارخانه ها – برخورداری ازحق تشکل – اعتراض به قراردادهای موقت، بنگاه های کاریابی وهمچنین شرکت های پیمانکاری – اعتراض به واگذاری صنایع وکارخانه ها به بخش خصوصی – اعتراض به عدم افزایش حقوق ومزایا وغیره …) ،همچنین توجه به امراستخراج جدول های اخراج کارگران ازواحد های تولیدی – تعداد اخراج های واحد ها ،رکُود و تعطیلی کارخانه ها – نام رشته تولید – تعداد واحد ها- تعداد کارگران بیکارشده – حرکت ها حمایتی ازاعتراضات وتحرکات کارگری شامل: (نامه های کارگران داخل کشور به نهاد های بین المللی و بالعکس ازجانب نهادهای کارگری خارج ازکشور به محافل بین المللی درحمایت از کارگران داخل کشور،بازداشت ها- مرگ ومیر کارگران حین کار و سایر موارد…ازروزشمار کارگری سال مورد بررسی (۱۳۹۰) استخراج کرده ایم .

ذکرچند نکته درامراستخراج خبروارزیابی مادرتنظیم جدولهای آماری موجود مهم می نماید:
نکته اول این که؛ ما ازمیان چندین هزارخبرکه جنبه های گوناگون “گزارش”،”تحلیل”،”پیام”،” اطلاعیه های کارگری” ،”پیام های پشتیبانی های داخلی وبین المللی درحمایت ازمبارزات کارگران ایران” ،” گزارشات یاری های مالی” وغیره طی سال گذشته انتشاریافته که ما توانستیم به آن اخباردسترسی یابیم.
کارجمعی ما، همه آنها را در استخراج آماری جدولهایمان جا نداد. بلکه ازمیان بیش از ۴۴۹۸ خبر، ما در حدود بیش از سه( ۳۰۰۰)هزار خبر فیکس کارگری را عینا استخراج کردیم.

نکته دوم اینکه؛ مابه ازاء آمارهای جمع آوری شده برپایه روزشمار کارگری هرسه ماهه یکبار،- که طی سال گذشته به طور مداوم(توسط امیرجواهری) انتشاریافت*؛- لینک اخبار روزشمار کارگری عینا به اطلاع علاقمندان میرسد- ازمنابع خبرگزاری های رسمی کشوربه ویژه: ایلنا، ایسنا، مهر، فارس و یا مطبوعات حکومتی …، وحتی برخی سایت های گرایشات درون رژیم، و سایرمنابع مستقل کارگری درون وبرون کشور، درروزشمارکارگری جمع آوری شده مورد استخراج ما قرارگرفته است.

نکته سوم اینکه؛ بسیاری ازاخبارکارگری تنها به تحرکات کارگران درسطح منابع یاد شده مربوط نمی گردند. به عنوان مثال، اخبارکارگری کارگاه های صنوف ویا دارقالی درون خانه ها وزیرزمین ها وکارگاهها ی قالی بافی درمناطق قالی بافی کشور،کارخانگی زنان که درجایی ثبت نشده است ویا کارگاههای ۱۰ نفره و ۵ نفره وزیرآنها،که عمدتا در دولت محمد خاتمی از شمول قانون کارخارج شدند وحتی بخش های گسترده خدمات کشوری (هردوبخش دولتی وخصوصی شده )،یا مشاغل کاذب آن سطح ازکارگرانی که ازروستاها ی کشورکنده شده ودرحاشیه کلان شهرهای تهران،تبریز- اصفهان- مشهد – شیرازوسایراستان ها و ترمینال اتوبوس ها،راه آهن،بازارتهران،سطح خیابان ها ومراکزاستان ها وشهرهای نزدیک خود به کارمشغولند، یاکارفرساینده کودکان خیابانی کارکه بازبه مشاغل کاذب مشغولند وغیره …همه وهمه اجزای مهم اخبارکارگری کشورند که درروزشمارکارگری ما جای خاصی ندارد. باید با صراحت یادآور گردیم؛ متاسفانه روزشمارکارگری ما فاقد این مجموعه از اخبار مبارزات کارگری ایران اند واین بخش ها رابازتاب نمی دهند. مثلا برپایه گزارشات رسمی منتشره کارگران شاغل درکارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی- خدماتی بخش بزرگی ازطبقه کارگر کشور را تشکیل می دهند. با استناد به برآوردهای “خانه کارگر” جمهوری اسلامی، آمارکارگران شاغل درکارگاه های کوچک را ۷ میلیون نفراعلام داشت.(خبرگزاری دولتی کارایران –ایلنا ،آذرماه) ازسوی دیگر، وزارت صنایع جمهوری اسلامی، درآمارسال ۱۳۸۷خود، رسما تاکید می کند که بنگاه ها و واحدهای کوچک نزدیک به ۹۰ درصد صنایع تولیدی ایران را تشکیل داده و ۶۳ درصد اشتغال کشوردراختیاراین گونه واحدها وبنگاه هاست.ایضا خبرگزاری دولتی کارایران- ایلنا،دردی ماه سال گذشته،ازقول مسئولین “خانه کارگر” جمهوری اسلامی، گزارش داده بود که،« کارگران واحدهای تولیدی- صنعتی کوچک اجبارا باید تعهدی محضری را امضاء کنند که درصورت وقوع حادثه هنگام کارهیچ حقوقی را طلب نکنند.» همچنین خبرگزاری دولتی کارایران – ایلنا، اسفند ماه سال قبل، گزارش داد: «کارگاه هایی که کارگرانشان زیر۱۰نفرهستند ازشمول قانون کارخارج بوده وکارفرمایان با میزان حقوقی کمترازمصوبه شورای عالی کاردرمورد حداقل دستمزدها کارگران را استخدام می کنند. دراین کارگاه ها اغلب قراردادها موقت وسفید امضاء است».باتوجه به آمارهای ارائه شده بالا،می توان به اهمیت حمایت ازکارگران شاغل درکارگاه های کوچک و همچنین به نقش وتاثیرآنان درجنبش کارگری امروزکشورپی برد. از اینرو می توان گفت: تحرکات کارگران به مراتب وسیع تر و گسترده ترازاین مجموعه ایست که درروزشمارکارگری درتمامی سال ۱۳۹۰هرسه ماه یکبار فراهم آمده است.

چهارم اینکه؛ آمارجدول شده ما بر پایه اخبارروزشمار کارگری جمع آوری شده، دربرگیرنده همه اعتراضات و اعتصابات واجتماعات مطالباتی کارگران درسطح صنایع بزرگ وکارخانه های تولیدی یا واحد های خدماتی بزرگ راپوشش می دهد و فاقد اخبارمربوط به بخش های صنوف وکارگاههای سراسرکشوراست. همه انتظارما این خواهد بود که به پشتوانه توجه فعالان کارگری داخل بتوانیم به بخش وسیعتری ازاین اخبار دست یابیم وبتوانم آنها را در آینده فهرست نماییم .

برخی شاخص های اعلام شده برای سال ۱۳۹۰

نام گذاری سال:
چند سالی است که درنخستین روزسال، خامنه ای ازپس پرده نهان ظاهرمی گردد و برای جهت یابی سیاست های کلان رژیم اسلامی، کل سال را نام گذاری می نماید. نامگذاری سال۱۳۹۰نیز، در نخستین روز همان سال صورت گرفت و آن را سال “جهاد اقصادی” و” بهره وری نیروی کار” نام گذاشتند. بلافاصله بعد ازاین نام گذاری، این وآن به صحنه آمدند وازطبقه کارگرمایه گذاشتند تا برای خود در کنار رهبر جایی جستجو کنند. ازآن جمله است علیرضا محجوب که گفت: « …کارگران پیشانی جهاد اقتصادی هستند وچرخ این جهاد به دست آنان به گردش درخواهد آمد پس باید توجه داشت که هرتحولی دراقتصادکشورنیازمند داشتن توجه کافی به کارگران وحمایت ازآنان است. »عضو کمیسیون اجتماعی مجلس،ضمن بیان اینکه مجلس ازتمام ظرفیت‌های خود برای تحقق شعار جهاد اقتصادی درسال ۹۰استفاده‌می‌کند، گفت:«اساس تحول اقتصادی درکشورآن هم به شکل جهادی که منظورنظررهبر بزرگوار انقلاب است، نیازمند این است که دولت بیش تراز گذشته به دنبال کوچک کردن حجم خود وهمچنین پرهیز از هزینه‌های غیر ضروری باشد، زیرا جهاد اقتصادی نیازمند صرفه جویی درهزینه‌های جاری کشور و تزریق آنها به بخش صنعت و کشاورزی برای افزایش تولید است»(روزشمار کارگری به نقل از خبرگزاری دولتی کارایران– ایلنا،۶فروردین۹۰) معنای دیگراین نامگزاری نیزمی تواند این باشد که؛ حمله به زندگی زحمتکشان وآحاد میلیونی فقرومسکنت طی سال گسترش یابد وازآنجا که جزارزانی نیروی کارهرعامل دیگری درتامین “بهره وری نیروی کار” مستلزم برنامه ریزی درازمدت و صرف هزینه های سنگین و مشروط به کارکرد زنجیره ای ازعوامل تحقق ناپذیردیگراست،طرفه آنکه انگاری قراراست ازپس این شعار،شلاق بهره کشی واستثمار شدیدترازگذشته برگرده نیروی کارکشورفرود آید. کارگران درمبارزه علیه همه این عوامل فلاکت زاودرراس آنها رژیمی که پاسدارشرایط وحشیانه تربرده کشی وبی حقی اوست به تشکل مستقل کارگری وبه ظرف های سراسری تشکل مستقل خوداحتیاج دارد؛ اما رژیم که هرگونه تشکل مستقل کارگری وهرگونه مبارزه سازمانیافته مطالباتی مزد وحقوق بگیران را، مسیرخطرناکی برای خودمی بیند، فشاررابرفعالین کارگری شدت داده است. ازهمین رواست، همچنان درشرایط سال نود(۱۳۹۰)غلامرضا غلام حسینی، منصوراسانلو، مرتضی کمساری، ابراهیم مددی و رضا شهابی، چهارعضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه ، درحبس به سر می برند. درسیزدهم فرودین ماه، بیش از ۷۰ نفر در تبریز بازداشت شدند.

کمیته ی هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری روز یکشنبه ۱۱اردیبهشت۹۰ از بازداشت محمود صالحی از فعالین سرشناس کارگری خبر داد. به گزارش این کمیته، محمود صالحی ساعت یک و نیم بعد از ظهر توسط پنج نفر ازنیروهای اطلاعاتی دستگیرشده است. جدا ازاین طی سال منصوراسالو رابا قراروثیقه مشروط وبرای مدتی محدود آزاد می سازند ، سراغ شاهرخ زمانی میروند و اورا به زندان تبریزمی کشانند. بهنام ابراهیم زاده فعال حقوق کودکان خیابانی وعضوکمیته پیگیری-علی نجاتی چهره شناخته شده سندیکای کارگران هفت تپه– حسین مرادی یکی دیگرازفعالین کارگری وعضو کمیته هماهنگی درشهرسقزدستگیرشد.متعاقب آن تعدادی نیزبا سپردن وثیقه های سنگین آزاد شدند. رسول بداغی معلم شناخته شده همچنان درزندان است. خالد حسینی را زندان تعلیقی می دهند و پرونده پشت پرونده برای فعالین کارگری می بندند.- روزشمارکارگری این سال نمونه های فراوان دستگری ها و احضارها وزندان بردن ها را گزارش داده اشت- بعبارت دیگرسال۹۰، فشاربرحق معیشت وهستی زندگی کارگران به وسیع ترین شکل دیده شد ونتیجه این اعمال عهد بوقی،فرودآوردن شلاق بیکاری واخراج برگُرده کارگران وزحمتکشان بوده است.
نتیجه آن که تمامی سال ۹۰،برخلاف توجه به هرسطح از” افزایش بهره وری” و”جهاد اقتصادی” برای بالا بردن راندمان زندگی کارگران، چپاول واختلاس های میلیاردی وخانه خرابی مردم جا گیر”افزایش بهره وری” شد به جای جهاد اقتصادی، منافع ملی کشوررا چگونه به گند کشیدند وسال بعد (۹۱)،خامنه ای عنوان “تولید ملی، حمایت ازکاروسرمایه ایرانی” جایگزین “جهاد اقتصادی” کردودراین سال کارخانه های تولیدی اش یکی پس ازدیگری به جای شکوفایی سال” تولیدملی” روبه تعطیلی ومرگ نهاد.این همه نشان میده که نام گذاری های ازاین نوع هیچ گشایشی درکارنیروی رنج وزحمت جامعه مادربرابرچپاولگری سرمایه با خود داشته وندارد.

متعاقب این نام گذاری توسط خامنه ای،رئیس دولتش احمدی نژاد در دیدار با نیروهای وزارت اطلاعات گفته است :«امروزجمهوری اسلامی ایران درمسیرشکوفایی وصعود قراردارد. ما بایدازاین مقطع سرفرازانه عبورکنیم» باید پرسید: درشرایطی که تورم درهمین سال به بالای پنجاه درصدی رسید، چگونه می توان از”شکوفایی وصعود” روبه رشد نظام صحبت داشت و حقایق واقعی جامعه را وارونه تحویل مردم داد؟ این کشاکش ها در نظام و حدت یافتن دزدی ها ودارایی های عمومی آن حدی است که امروز کُوس رسوایی آن همه جا پیچیده است . می توان گفت : جمهوری اسلامی، حکومت دزدان و چپاولگران و اختلاس گران بی مهارآیت الله ها، آقازاده ها وسردمداران سپاه و دیگر نهاد ها و بنیاد های بیت رهبری و تولیت های آستان های امامان و امام زاده های ریز و درشت است. این را اسناد روزشمار کارگری به تناوب نشان داده است.

تحریم های امپریالیستی وعوارض آن برتعطیلی صنایع و کارگران:

درمقام مقایسه بین دوسال ۸۹ و۹۰ نسبت به سال های قبل تر، یک نکته غیرقابل کتمان است که ما در دور دوم تحریم های امپریالیستی باشکنندگی بیشتری درسطح جامعه روبروهستیم. روزگاری بحث تحریم، به مثابه صاعقه ای وبه نشانه برخورد تنبیهی ازسوی شورای امنیت دربرابرسیاست یک دنده گی احمدی نژاد برسرغنی ترسازی اورانیوم وبحران هسته ای واتمی او بود. این کشاکش دوسویه طی حکومت اوتا اینجا طول کشید وما با سطح وسیع تحریم های کشورهای سرمایه داری جهانی وامپریالیسم آمریکا بشکل قطعی دررابطه باایران روبروهستیم. یک نکته روشن است ازابتداء محاسبات تحریم گران،هنوزبرای ما کاملاروشن نبود، ولی آنچه که مشخص است برخی مواد اولیه ای که کارخانه ها را می تواند سرپا نگه دارند،قطعاو قطعادرلیست کالاهای تحریمی جا دارند واین آن نکته ای است که با نرسیدن کالاهای اساسی برای تولید چرخه کارخانه هاازیک سوتعطیلی تعدادی ازآنها را به دنبال داشت وازسوی دیگرمحرومیت، بیکاری ونارسایی های اساسی درسطح معیشت کارگران کارخانه های تعطیل شده پدید آورد وماهمچنان باتعطیلی تعداد زیادی ازکارخانه هاروبروهستیم . جدول های روزشمار کارگری سه ماه شماره های ۳-۷-۱۰-۱۳ درطی یکسال درسطوح مختلف بیانگرآماری سطحی ازتعطیلی صورت گرفته شده است.

تااینجا یک نکته دیگرهم روشن شد وآن اینکه ادامه وبسط تحریم ها به ندادن دانش واطلاعات فنی بویژه روی حوزه های صنایع پتروشیمی ونفتی وگازی ما اثرگذاشت وحرکت عمومی چرخه تولید دراین زمینه ها راکند کرد وای بسا خود این امردرمیان مدت یا بلند مدت برتولید نفت خام اثربگذارد وفعالیت گازرسانی را نیز با مشکل روبرو بسازد.

امروزبخش های ازلیست کالاهای تحریم شونده نیز در سطح اخبار روزشمار کارگری به نقل ازمطبوعات رژیم قید شده است. خود گستردگی اقلام کالاهای تحریمی توسط سرمایه داری جهانی،نقش واسطه های لابی اقتصادی را بازمی گذارد.هرچند با نا امن شده سرمایه گذاری ها بدلیل همین گسترش تحریم ها،انسدادهای مالی نیزافزایش می یابدودراین میان،حتی امکان چانی زنی های خریداران ایرانی را درپیش تجارکشورهای دیگرپایین می آورد ،ولی فروشندگان خارجی ازطریق واسطه ها ودلالان اقتصادی،باتسلط بیشتری برتحمیل قیمت های خود برخریداران ایرانی تاکید می ورزند.دراین گیرودار،ورود کالاهای اساسی مورد لزوم مردم مثل دارو- مواد بهداشتی وبرخی اقلام خوراکی،منسوجات وغیره … هرچند رابطه مستقیمی با مسائل هسته ای یا ساخت موشک های دوربُرد ویا غنی کردن اورانیوم نداشته وندارد. این امر اثر روانی تخریبی خود رابرمجموعه این داد ودهش ها وبرحیات اقتصادی کشورماتحمیل می کند. واین همه درحالیستکه هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درپایگاه اطلاع رسانی اش می نویسد : « … چند روز پیش مدیران صنایع غذایی پیش من آمده بودند که می‌گفتند: از ۱۲ هزارصنعت غذایی الان ۶ هزارش کار نمی‌کنند و کارشان را کنار گذاشتند. یا مواد ندارند و یا نمی‌توانند حقوق کارگرانشان را بدهند.» (به نقل از روزشمارکارگری فروردین۹۰)ویا رییس اتحادیه نانوایان سنتی تهران حسین نظری ازتعطیلی حدود ۳۰۰ واحد نان سنتی درشهر تهران خبرداد و گفت: «عوامل متعددی پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها دربروزچنین وضعیتی موثر بوده که افزایش نرخ حامل های انرژی یکی از آن موارد است. » (به نقل از روزشمارکارگری،اردیبهشت ۹۰)

هم اکنون با گذرازسال۸۹ به۹۰ما شاید تحریم کثرت اقلام توسط امپریالیسم آمریکاواتحادیه اروپا به ایران هستیم. باتوجه به ساختارمتناقض اقتصاد ایران، تاثیرات بجا مانده ازانعکاس تحریم ها و تلاش احتکارگران ازیک طرف ، وجود واسطه های کلان واربابان بازار- نه فقط حاجی بازاری ها – بلکه آقازاده های تازه بدوران رسیده وآیت الله های ریزودرشت شکرخوار- چایی خوار – برنج خوار- آهن خواروسپاه پاسداران صاحب اسکله ها وتعرفه های گمرکی وغیره …بشدت نونوارتر و فربه تر می گردند ولی ازطرف دیگراین امروسیله افزایش قیمت ها دربازار ایران شده، خانه خرابی های بازگسترده تری درسراسر کشور خاصه دربین محرومین و همه لایه های کارگران کشورشده و به سطح معیشت یکایک آنان، آسیب های جبران ناپذیری وارد ساخته و گذران زندگی آنان هرآن روبسوی تلاشی وگسست می برد وکارگران رادربرابراخراج های گسترده وبیکارسازی های فله ای به نوعی سکوت وتن دادن به وضعیت موجود روبرو می سازد.

گسترش تورم وافت تعیین دستمزد :

درسال ۱۳۹۰، گزارش بانک مرکزی که تا حدی آماررسانی دولت (عدالت پرور) را نمایندگی می کند دربرابر داده های اجتماعی موجود، پیرامون رشد تورم با هم خوانایی ندارند. دراواخرسال بانک مرکزی نرخ تورم درایران را ۳۱ درصد اعلام کرد. درحالیکه اقتصاد دانان مستقل این رقم را به مرزبالایی۵۰ درصد گزارش می کنند. آنچه به بهای بالای تورم می انجامد درتمامی سال یعنی ازابتداء اسفند ۹۰ تا ابتداء اسفند ۹۱ درگزارشات خبری ما منعکس است. مادرمرحله اول باافزایش بی سابقه بهای ارزروبروهستیم. همین امرباعث شد بهای کالاهای وارداتی به شدت بالا برود . اقتصاد ایران طی سال های اخیربه خصوص درمورد کالاهای مصرفی وحتی برخی کالاهای غذایی مانند گندم ،برنج ،چای و بلغورو…؛ با واردات پیوند تنگاتنگ پیدا کرده است. دراین میان وقتی قیمت کالاهای وارداتی بالا می رود، برروی قیمت کالاهای مصرفی برای خانوارها اثرفاحشی بجا می گذارد. بویژه آنگاه که در کشور ما به موازات ورود بی رویه کالاها، غیرازصدورنفت ازکشور ما به جهان سرمایه داری و یا خریداران کالا ها ی ما، هیچ پشتوانه اقتصادی دیگری نداشته ونداریم. و دیگر اینکه درمرحله دوم افزایش نرخ چاپ اسکناس بی پشتوانه یا افزایش نرخ عرضه پول درایران که متاسفانه به دلیل گسترش تحریم ها ونوسانات قیمت نفت دربازارجهانی، وشکاف های موجود دربازاربورس ایران ویابی نتیجه ماندن نتایج مذاکرات جهانی با نمایندگان دولت ایران برسرسیاست های اتمی ویادلایلی دیگری،لحظه به لحظه درنوسان بوده وبالا رفته است. افزایش پول دردست بخشی ازمردم که ازراه های مختلف بدست می آورند.همه این موارد، مستقیما روی افزایش قیمت کالاها اثرمی گذارد. دیگراینکه کشورما با کاهش تولید ملی روبرواست.علت کوچک شدن تولید ملی،اولاتحریم های گسترده امپریالیستی،حاکمیت ناکارآمد ،مدیریت غلط وغیرکارشناسانه درمورد برداشتن یارانه هابه خصوص درزمینه بهای سوخت وهمچنین درآزاد سازی بی رویه واردات دردست سپاه پاسداران، آقازاده ها وخود آیت الله ها است .وقتی قیمت تولید درداخل بالا رفته وقیمت کالا به دلیل برداشتن یارانه ها زیاد شده ودرعین حال کالاهای ارزان وارداتی ازچین وماچین دربازارایران زیاد می شود، تولید کننده داخلی توان رقابت با کالای وارداتی را ندارد. این نکته آخربه یک غده بدخیم دراقتصاد ایران بدیل شده واثرات تخریبی آن دراقتصاد کشوردرتمامی سال ۱۳۹۰را شاهدیم و متاسفانه این روند ویرانگرهمچنان وهمچنان ادامه دارد..

باتوجه به آسیب بجامانده ازحدت تحریم ها، رشد اقتصادی صفردرصد وتورم در برخی حوزه ها دربرابر آمار رسمی به بالای۵۰ تا صد درصد رسیده است. دستمزد کارگران دربرابرگرانی وتورم، بی معنی ترین مبلغ را دربرابر سبد هزینه های یک خانوار چهارنفره برای گذران زندگی آنان رقم می زند. سیمای اقتصاد و بازار کار ایران درآغاز سال ۱۳۹۱، با فرایندمرگ همه جانبه نیروی کاروفربه ترشدن اقصاد انگلی،واسطه ای وتجاربازاری نوکیسه همراه است. در مقابل بحران عمومی جامعه، همواره کارگران را در برابر قراردادهای موقت، بستن قراردادهای غیرمستقیم و بنگایی، سفید امضاء وبدون تاریخ دربرابر وجود شرکت های پیمانکاری که حتی این اواخر دخالت دربازپرداخت حقوق کارگران را نیز به عهده گرفته اند. موجودیت قانون کارکذایی راهم نادیده گرفته وظرفیت نهفته درون ارزش اضافی کارگران را به عهد دوران بردگی باستان رسانده وجامعه را به شکل بیمارگونه ای، رو به انحطاط وافلاس کشانده است.

بایداضافه نماییم؛ تاثیرانعکاس دوردوم تحریم ها درافزایش تورم به مراتب بیش ترووخیم ترازدوراول نموده است. این حادثه دهشتناک بیش ازهمه برگرده طبقه کارگرومحرومین جامعه وتوده اعماق اثرویرانگر می گذارد.متاسفانه مادرسطح جمع آوری اخبارروزشمارکارگری کمتربااخبارورویدادهای روزمره اقشارمتوسط ومیانی جامعه روبرو هستیم ولی درتحلیل نهایی ازدل اخبارعمومی بویژه؛ هرم گرانی ها ی کالای روزانه می توان دریافت که فشارهای تورمی جدا ازآنچه که بردوش توده میلیونی است.امروزاقشارپایین جامعه واکنون به دوش نیروی متوسط ی اجتماعی که حدود ۴۵درصد آن میان درآمداست وحدود۴۰ تا۵۰درصدآن جزواقشارکم درآمد و۱۰تا۱۵درصد آن نیروی پُردرآمد کشورند. بعبارتی این بیماری دراین مرحله خاصه درسال ۹۱به اقشارمیان درآمد نیزسرایت کرده است.پس باید امسال فراترازسال پیش منتظرشنیدن فریاد ویژه نیروی متوسط به پایین بود .می توان شاید مثال های بیشماری رادراین رابطه بیان داشت. نمونه بررسی وضعیت مسکن درسال های اخیرازاهمیت خاصی برخوردار است.هزینه مسکن دربین نیروی اجتماعی طبقات پایین، بخش وسیع درآمد های آنان را می بلعد. بدین معنی هرچند قیمت ملک افزایش داشته ولی باید توجه داشت که هزینه های اجاره خانه حتی آنان که خانه ی جدید می خرند. فشارهای مربوط به هزینه های وام بانکی ونواسانات بهره آن ،هزینه های تعمیروسایرهزینه های که درمجتمع های مسکونی متقبل می شوند. همه وهمه تامین مالی اش بردوش صاحبان آنها وارد می سازد. بعبارتی با بالارفتن قیمت مواد اولیه تاثیر خود را بر کلیه ی هزینه های صنایع وابسته می گذارد.

مطبوعات اعلام کردند: شورای عالی کاربا حضورنمایندگان ۳ گروه(دولت، کارفرمایان و کارگران) درجلسه مورخ ۲۳ اسفند۸۹ دراجرای ماده ۴۱ قانون کار و با درنظر گرفتن مصالح کارگران درانطباق هرچه بیشتر میزان درآمد آنان با سطح معیشت وهمچنین با توجه به مقتضیات بنگاه‌های تولیدی،کارفرمایان وشرایط اقتصادی جامعه، موضوع دستمزد كارگران را نهایی كرد .تا اینجا ادعایی بیش نیست. چراکه همان مطبوعات دولتی بااعلام وتعیین حداقل دستمزد۳۳۰هزارتومان که چندین برابرزیرخط فقربرای سال۱۳۹۰بود. این رقم جزگسترش فقردربین کارگران هیچ نشانه دیگری برای یکایک آنان نداشته است. درتمامی اعلامیه ها و بیانیه های اول ماه مه سال کارگران تعیین حد اقل دستمزد ۳۳۰هزارتومان را محکوم نموده وفریاد برآوردند؛ حداقل دستمزد کارگران باید توسط نمایندگان منتخب و واقعی کارگران تعیین گردد ودستمزد کارگران باید بالاترازخط فقر و تامین کننده یک زندگی انسانی و مرفه برای یک خانواده باشد.درمقابل این مبلع شش تشکل کارگری و فعالان کارگری، ازجمله : «سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، سندیکای کارگران نیشکر هفت‏تپه، اتحادیه‏ی آزاد کارگران ایران، هیئت بازگشایی سندیکای فلزکار- مکانیک، کانون مدافعان حقوق کارگر، انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه،» طی بیانیه‏ای در این زمینه گفته‏اند: «حداقل دستمزد کارگران باید بر اساس تورم موجود و احتساب تأمین شرافتمندانه‏ی هزینه‏ی یک خانواده‏ی چهارنفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور نماینده‏های منتخب و واقعی کارگران تعیین بشود.». یعنی دو پارامترتورم وتأمین هزینه‏ی یک خانواده‏ی چهارنفره براساس گرانی موجود باید درنظرگرفته شود. همچنین «کمیته‏ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری» طی صدور بیانیه‏ای در بهمن ماه نوشت وخواستارافزایش دستمزد به شکل معقول وشرافتمندانه‏ وبراساس تورم فزاینده‏ی موجود درجامعه شد؛ به ویژه تورمی که به تبع اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‏ها ایجاد شده است. آنان خواستار افزایش دستمزدی شدند که کارگران بتوانند با آن، هزینه‏های زندگی‏شان را تأمین کنند و مجبور نشوند ساعت‏های طولانی اضافه‏کاری کنند ویا کاردوبله انجام بدهند. نکته مرکزی این کشاکش اینکه؛ درمقابل اعلام نرخ دستمزد کارگران درتمام طول سال ۱۳۹۰ما با اعتراضات ونمایش قدرت واعتصاب کارگران عمدتا – بشکل پراکنده- در برابر رقم اعلان نرخ دستمزد کارگران روبروهستیم. همه ما شاهدیم که هر یک از آنان تحرکاتی را به انجام رسانده اند که تماما در سلسه خبرهای روزشمار کارگری و جدول های استخراجی ما شماره های ۱-۵-۸-۱۱ انعکاس یافته است ولی متاسفانه نتیجه بخش نبوده است ودرب همچنان برهمان پاشنه می چرخد!

اول ماه مه سال ۱۳۹۰و درس های آن:

در مرور و ارزیابی ازسال۱۳۹۰، نگاه ویژه به اول ماه مه (یازدهم اردیبهشت) داشتن وجوانب مثبت آنرا برشمردن ازاهمیت خاصی برخورداراست. درآستانه اول ماه مه سال۹۰« شورای برگزاری مراسم روزجهانی کارگر سال ۱۳۹۰»،باانتشاربیانیه شماره۱باعنوان:« سال ستیزطبقاتی به جای جهاد اقتصادی» درتاریخ ۱۸ فروردین‌ماه ۱۳۹۰قدم اول را برای طرح مطالبات کارگران ایران ازمنظرمستقل برداشت. متعاقب آن بیانیه شماره دوم این شورا نیزانتشارپیدا کرد. همچنین ما با فراخوان برگزاری جشن روزکارگر، با امضاء کا رگران فلزکارمیکانیک روبرو شدیم. بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت اول ماه مه ،کانونیان خود را بعنوان کانون کارگران فکری قلمداد کردند و این روز را به طبقه ی کارگرایران و جهان تهنیت گفتند.

دراول ماه مه سال ۱۳۹۰قطعنامه مشترک به مناسبت روزجهانی کارگر با شعارزنده باداول ماه مه وزنده باد همبستگی بین المللی کارگران، امضاء گروهبندی های زیررا با خود داشت : « سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – اتحادیه آزاد كارگران ایران – هیئت بازگشایی سندیكای كارگران نقاش و تزئینات ساختمان – هیئت بازگشائی سندیکای فلز کار مکانیک – كانون مدافعان حقوق كارگر – كمیته پیگیری ایجاد تشكل های كارگری – كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری » در۱۴ ماده، عمده ترین مطالبات کارگران را ردیف کردند. جداازاین می توان به دهها سند دیگرازجمله : بیانیه روز اول ماه مه از طرف جمعی از کارگران منطقه عسلویه / سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه: روز جهانی کارگر، روزماست. جمعی ازدانشجویان دانشگاه های تهران نوشتند:« ما برعلیه این نابرابری ها بازهم قد راست میكنیم ودرروز یازده اردیبهشت هم پای با كارگران میهنمان به خیابانها خواهیم آمد وفریادآزادی سرخواهیم داد. همچنین« ائتلاف جنبش زنان با جنبش کارگری»، تحت امضاء زنانی دیگر. وجبهه واحد کارگری: جمعی از فعالین کارگری تبریز/ اتحادیه‌های مستقل کارگری شمال خوزستان واتحادیه مستقل کارگران دزفول درقطعنامه مشترک خود، خواستارآزادی فوری و بدون قید وشرط کلیه زندانیان عقیدتی وهمچنین تمامی کارگران وفعالین کارگری درزندان هستیم. ما خواستارتعطیلی یازدهم اردیبهشت روزجهانی کارگروثبت آن درتقویم رسمی کشوربه عنوان یک روز تعطیل… اعلام کنند/ بیانیه ی جمعی اززنان آزادیخواه وبرابری طلب سنندج به مناسبت این روزبا شعارمحوری «جهان ما نیازمند تغییر است.»/ كارگران و پرسنل كارخانه كفش بلا: با شركت در تظاهرات كارگری ۱۱اردیبهشت فریاد كارگران محروم خواهیم شد/ بیانیه ی کارگران ایران خودرو با عنوان کارگران ایران خودرو در اول مه راهپیمایی می کنند / جعمی از کارگران فصلی و کارگران شاغل در کارخانه‌های منطقه دماوند/ بیانیه مادران پارک لاله به مناسبت روزکارگر – نگران زندگی طاقت فرسای فرزندانمان هستیم /انجمن جمال چراغ ویسی با اعلام اول ماه می : روز رزم طبقاتی کارگران/ بخشی ازدهها اطلاعیه و بیانیه داخل وخارج از کشور است که می توان درروزشمار کارگری فروردین واردیبهشت همه موارد آنان را مطالعه کرد. همچنین «کانون صنفی معلمان تهران» با اعلان معلمان وکارگران دربند راآزاد سازید، دراردیبهشت ماه به استقبال روزکارگرو روزمعلم رفتند.همچنین بیانیه عبدالله مومنی و محمد داوری از زندان، به مناسبت روز معلم ،فریاد معلمان دربند و خواست های آنان را طرح کردند.

باید اعلام داشت؛ نمی توان آزادی را به دست آورد مگر این که به مطالبات برحق لایه های محروم جامعه و سازماندهی مستقل کارگران و زحمتکشان توجه ضرور داشته باشیم . نمی توان مطالباتی چون حق کار، دستمزد متناسب با نرخ تورم،مسکن مناسب، پایان بخشیدن به عدم دریافت حقوق های معوقه،برابری حقوق زنان و مردان درعرصه کار، پایان بخشین به برده گی کارکودکان، درهم شکستن قرارداد های موقت کارولغو همه جانبه شرکت های پیمانی کاریابی ،همچنین بهره مندی ازحق بیمه ،بهداشت وسلامت واساسا برخورداری ازحق زندگی برابررا درجامعه مختنق وضدکارگری ایران به دست آورد، مگراین که تهاجم وحشیانه به سفره های خالی مردم را متوقف کرد. بیگمان نه تنها مانع اصلی تحقق آزادی که دشمن اصلی مطالبات ابتدایی وبدیهی اکثریت مردم ایران ،موجودیت همین نظام جمهوری اسلامی جهنمی است. بنابراین حمایت صریح خامنه ای ازبرچیدن سوبسید ها ازکالاهای اساسی مردم درسال۱۳۹۰ تنها می تواند با تحقق عملی پیوند هرچه گسترده ترجنبش مطالباتی با جنبش ضد دیکتاتوری و نظام سرمایه داری اسلامی ایران درشعارها واعتراضات سال جدید پاسخ بگیرد. اعتراضاتی که قبل از۱۱ اردیبهشت روزجهانی کارگر درقالب گفتگوها و بیانیه ها و قطعنامه ها بازتاب یافته و آنچه راکه ما دراین ارزیابی یکساله برآن پای می فشاریم: پلاتفرم”هفت تشکل”اعلام شده دربالا است. تشکلاتی که ازدرون پیکارطبقاتی جنبش کارگری ایران بیرون آمده وحاصل توافقات به نگارش درآمده میان فعالین و تشکل های شناخته شده آنان است.هریک ازآنان دراین جنبش پس ازسپری شدن سالیان متمادی کاروپیکاربرای تقویت جنبش کارگری کشورمان تلاش ورزیده وهزینه های بس گزاف نیزپرداخته اند. بدون تردید حمایت وقبول آن ونقد برکاستی هایش می تواند،درحمایت وتقویت جنبش کارگری ورودررویی هایش با نظام سرمایه داری حاکم موثرافتد. این پلاتفرم می تواند مبنائی برای اتحاد عمل ها ی مشترک سازمان های مختلف چپ گردد. نیروهایی که تا به امروز به تقویت قطب چپ پای می فشردند.

بحث اساسی این است حال که تشکل های کارگری داخل کشور، زیرتیغ نظام کارگرستیزاسلامی، علیرغم اختلافاتی چند درعرصه های گوناگون نظری، توانسته اند مبنای مشترکی برای فعالیت مطالباتی ومشترک خود پایه ریزی کنند ،بدون کمترین تردید، سازمان ها وتشکل ها ونهاد های مدافع حقوق کارگران وزحمتکشان یعنی نیروهای چپ وسوسیالیست، نیزمی توانند با درس آموزی ازچنین اقدام مثبت وموثرهفت تشکل داخل کشور، چپ های کارگری نیزمی توانند دردفاع ازسلسله اشتراکات جنبش کارگری درون کشورهمصدا شوند. درچنین شرایط و هنگامه ای این اقدام مشترک ومتحد می تواند یکی از مهم ترین سرفصل های درس آموزی ازقطعنامه هفت تشکل اول ماه مه امسال یعنی ؛ سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – اتحادیه آزاد كارگران ایران – هیئت بازگشایی سندیكای كارگران نقاش و تزئینات ساختمان – هیئت بازگشائی سندیکای فلز کار مکانیک – كانون مدافعان حقوق كارگر – كمیته پیگیری ایجاد تشكل های كارگری – كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری باشد…..

می خواهیم دریک عبارت ساده،استناج آنچه را که ازمجموعه پیام های اول ماه مه وبعد ازآن برمی آید را اینگونه بنویسیم: آماج نهایی جنبش مطالباتی درسال ۱۳۹۰ نه فقط دولت ضدکارگری احمدی نژاد وایادی و کارگزاران آن،بلکه عقب نشاندن وبزیرکشاندن کلیت نظام را نیز در دستور کار خود دارند. مقابله با برچیدن یارانه ها واعتراض به پیامدهای آن درحوزه های گوناگون؛ صرفنظرازشکل های آن،اساسا مقابله ای است با دستگاه رهبری که خیمه وعمود اصلی نظام جمهوری اسلامی است. بدون درهم شکستن این دستگاه، حمله وحشیانه این دیوصفتان شمشیر ازنیام برکشیده به سطح عمومی معیشت مردم را نمی توان متوقف کرد. تنها ازاین همین روست که باید ولازم می نماید؛باردیگر به پیوند استوار درونی پیکاربرای آزادی وبرابری ووصول نان درجامعه ما وبه سطح کشاندن آنها بکوشیم وباورداشته باشیم،که علیرغم لازم بودن صدوربیانیه هاواشتراک عمل ها،قبول نماییم که جنبش میلیونی کارگران کشورتنهاوتنهابااعلامیه ها و بیانیه دادن های خود، نمی توانند این نظام ضد کارگری را به عقب نشینی وا دارند بلکه تنها لازم است همزمان به شکل جدی برسازماندهی نیروی کارهمه بخش خدمات متمرکزشوند وحلقه محاصره دستگاه های امنیتی وسرکوبگر رژیم را دراین هردو حوزه، یعنی هم درمحیط کاروهم زیست خویش یعنی درسطح محلات زحمتکش نشین ببرند. باید این مبارزه را هم درمیان لایه های عظیم میلیونی نیروی معلمان کشورهمچون آموزش و پرورش،استادان دانشگاهها، بازنشستگان ودرسطح بیمارستان های کشور یعنی درمیان نیروی عظیم پرستاران وبخش عظیم خدمات شهری یعنی اتوبوسرانان، تاکسی رانان،رانندگان قطارهاومتروهای شهری ورانندگان کامیون ها وبخش خدمه آنان یعنی این نیروی عظیم واحد های حمل ونقل شهری و بیابانی با نیروی کارگران صنایع وواحدهای کارگاهی گره بزنند. سرنوشت مبارزات کارگری بخش های مختلف بیش ازهرزمان به پیوند این بخش ها و گسترش آنها بشکل توامانی گره خورده است.سازمانیابی وبرداشتن موانع اساسی پیشروی کارگران درمحیط کارزویست آنان با نیروی میلیونی ارتش کارگران اخراجی یا از کار بیکارشده و خانواده های پرشمار آنان در کنار خانوده های زندانیان کارگر همه وهمه می تواند ،توان مقابله همه بخش های کارگران ایران را افزایش داده ومبارزان کارگران رااز وضعیت دفاعی به موقعیت اعتراضی بکشاند.

حوادث کارگری درحین کار:

ماه فروردین، یادآور کشتار کارگرانی است که دریکی ازدهها معادن دولتی وبخش خودمانی شده صنعت ، جان باختند. گفتنی آنکه دوسال پیش درتاریخ ۳۰فروردین۸۸ ما شاهدقتل عام شدن عمدی تعداد پانزده تن ازکارگران معدن زغال سنگ “باب نیزو”ی کرمان بودیم. جنایتی که بعد ازکشتارمعدن شاه زند اراک ، فروریختن بنای ساختمانی سعادت آباد ودهها وصد ها جنایت دیگر، برای طبقه کارگرایران وفعالان مدافع این جنبش عظیم طبقاتی، هیچ جای سکوت و فراموشی نمی گذارد.

حوادث حین کاردرایران،هرساله با جان سختی سرمایه داری حاکم درایران چه دولت به مثابه بزرگترین کارفرما و هم بخش خودمانی شده صنایع بشکل توامان به نیروی اجتماعی کاریعنی کارگران، بی اعتنایی وحشتاکی نشان می دهند. سرمایه داری عنان گسیخته درایران، کارگران رادر حین کاربه چشم کالا برای سودآوری خویش نگاه می کنند. روند قوانین سودآوری کالادرایران بدون کمترین توجه به ضمایم پیشگیری حوادث کاربخدمت گرفته می شود. دراین میان نیروی کارکارگران که منبع اصلی سودآوری کارفرمایان بحساب می آیند وکارکارگران بعنوان ارزش اضافی به صندوق آنان سرازیرمی گردد وهمانگونه که یاد کردیم؛همچون کالا بدان نگاه می کنند ودرنتیجه جان کارگران وپوشش ایمنی دادن به آنان درحین کاربرای کارفرمایان اهمیتی نداشته وندارد. چرایش برای مامشخص است. زیراحفاظت وتامین جان کارگران حین کاربرای کارفرمایان هزینه بخش است وازسودآوری آنان می کاهد.ازاین نظر است که کارگران ازوسائل ایمنی کاربی بهره اند وسخت ترین و طاقت فرساترین کارها را بانجام می رسانند تا سرمایه داران وآزطلبی آنان سیراب شود.گفتن ندارد که درایران حوادث حین کاردرسطح معادن وکارهای ساختمانی ازآنچنان سطحی برخورداراست که هرروزازروزقبل، پیشی می گیرد.

مطابق آمارسازمان جهانی کار، هرساله در سراسر دنیا، بیش ازیک میلیون نفر در روز به حوادث ناشی ازکار گرفتار می آیند که ازاین میان بیش ازپانصد وپنجاه هزار به کام مرگ کشانده می شوند. درایران حوادث ناشی ازکار بر پایه گزارش خبرگزاری دولتی کارایران- ایلنا و دیگر خبرگزاری های دولتی، دربرخی ازبخش های کار، ۲۰باربیشترازکشورهای توسعه یافته است. باید اذعان داشت که آماردقیقی ازحوادث کار موجود نیست ودولت ومراجع حکومتی آمار واقعی ارائه نمی دهند وحتی دربسیاری موارد ازنام بردن قربانیان حوادث طفره می روند ولی به هرصورت حوادث ناشی ازکارمطابق با آمارحکومتی، جان ۱۲۹۰ تن در ایران را درسال ۱۳۸۹ می گیرد که ۳/ ۳۶ درصد ان سقوط از بلندی در کار های سخت وبی حفاظ ساختمانی بوده است. کار درمعادن وبرخورد با جسم سخت، برق گرفتگی، سوختگی،چاه کنی وغیره به ترتیب درمراحل بعدی قرار می گیرند وهرساله مرگ ناشی ازحوادث کارویا مصدوم شدن ونقص عضو، افزایش می یابد. بطوریکه سال ۸۸ نسبت به سال۸۷ افزایشی قابل توجه ای داشت. یعنی ۴/۶۴ درصد صعود می یابد. ولی درسال ۱۳۹۰، مطابق با گزارش اداره کل روابط عمومی واموربین المللی سازمان پزشکی قانونی کشور، مندرج در سایت “سازمان پزشکی قانونی کشور”، در شش ماهه نخست سال ۱۳۹۰،اعلام داشته اند: « تعداد۷۷۸ نفردرحوادث کارجان خود راازدست دادند. این آمار در مقایسه با ۶۵۵ نفری که طی مدت مشابه سال قبل براثرهمین حوادث جان باختند، ۸/۱۸درصد بیشتر است». ولی ازتناقض گویی آمارهای دولتی و سازمان های رسمی آن به این نتیجه می رسیم که حوادث ناشی ازکار،جان هزاران نفرازکارگران و زحمتکشان جامعه را می گیرد. کافی است به دیگرگزارش خبرگزاری دولتی مهرمراجعه نموده وبه گفته دکترمحمود خدا دوست، رئیس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی توجه نمائیم. به گزارش وی فقط به فقط درگودبرداری های ساختمانی درسال مورد مطالعه ما یعنی۱۳۹۰، هزاروپانزده(۱۵۰۰) نفرجان خود را ازدست داده اند. مرگ و میر کارگران در اثر سانحه و عدم رعایت وسایل ایمنی نیز به دفعات گزارش شده است. در چنین شرایطی اگر بخواهیم جان باختن کارگران دربخش های دیگررا هم منظور نمائیم، با رقمی بسی بیش تر از منابع خبرگزاری های دولتی روبرومی شویم.

آن گونه که دربالا یادکردیم؛ نظام سرمایه داری تنها به جنبه سودآوری کاروافزایش تولید توجه می کند وجان کارگران وگذران زندگی آنان وخانواده هایشان ارزشی ندارد. این همه درحالی استکه درایران اسلامی، کارگران درحین کار،کمترین پوشش حمایتی ،بیمه کارگران در حین کار،امردرمانی،صندوق حمایت ازخانواده حادثه دیده و مراجع پاسخگویی نیست و اغلب پرونده های مربوط به حوادث منتهی به مرگ ومیرکارگران درمعادن وکارهای سخت نفتی،آتش سوزی ها وغیره …هنوزکه هنوز است بلاتکلیف باقی مانده وخانواده های آسیب دیده، سخت درگذران معاش خود می باشندو هیچ کس هم پاسخگو نیست. بدین منوال است که ما همواره درارائه حوادث کاردرایران مطرح ساخته ایم: دسترسی مابه آمارهای دقیق،کامل نبوده وتنها بیانگربخش بسیارکوچکی ازحوادث ناشی ازمحیط کاراست که درآن کارگران یا زخمی شده اند ویا جان خود را از دست داده اند.

جدول شماره۲۰ دراین ارزیابی آماری به ما در رابطه با حوادث کارداده های آماری معینی را نشان می دهد. لازم به یادآوری که جدول یاد شده، حاصل تلاش فعالان “نهاد های همبستگی باجنبش کارگری درایران- خارج ازکشور” درسال۱۳۹۰ است که توسط ما تکمیل شده ومورد بهره برداری مجدد مان دراین ارزیابی آماری قرارگرفته است. باشد که در دوره های بعدی خودمان از روزشمارهای کارگری سال های بعد، جداول مشابه استخراج نماییم .

مطالبات بی پاسخ مانده کارگران در سال۱۳۹۰

مطالبات بی پاسخ مانده کارگران را درجدول های شماره ۲/ ۹/ ۱۲/ جدول شماره ۱۵دستمزدهای معوقه سه ماهه اول ودوم ،سوم وچهارم سال ۱۳۹۰وجدول شماره ۱۶نیزدرمقام مقایسه بین دوسال ۸۹ و۹۰برآمده است.این خواست های بی پاسخ مانده شامل :

افزایش دستمزدها- جلوگیری ازاخراجها – ممانعت ازتعطیلی کارخانه ها- خواست حق تشکل- اعتراض به واگذاری صنایع و کارخانه ها به بخش خصوصی- اعتراض به عدم افزایش حقوق ومزایا، عدم پرداخت حقوق های معوقه،و غیره … مواردی است که در جدول های یادشده مواردگوناگون آن عینا آمده است.

همچنین پایین ماندن نرخ دستمزدها وبازپرداخت دستمزدهای متغیرکارگران – تنگناهای معیشتی کارگران – رشد بیکاری واخراج های بیرویه وموضوع ورشکستگی عمومی بخشی ازصنایع کشوردرسال۹۰وهمچنین باید ازسوانح، مرگ ومیرحوادث حین کارکارگران ، قرارداد های موقت وسفید امضاء،گرانی وتورم، شعارحذف یارانه ها که هجوم به سفره خالی کارگران رادربرابرخود داشت.مشکلات زنان کارگرورفع تبعیض جنسیتی- نابرابری های اقتصادی- سیاسی- اجتماعی علیه زنان، کودکان خیابانی کار و بلاتکلیفی وضعیت آنان، تخریب محیط زیست وخاصه خشکسالی وویرانی تالاب ها ورودخانه هاودریاچه ها،و … همه وهمه مسائل بی پاسخ مانده ای است که باید آنرا پی گرفت. در این میان ایضا دشواری زندگی روستائیان وکارگران روستایی درعرصه کاشت وبرداشت وفروش محصولات آنان دربرابرواردات بیرویه وغیرقابل کنترل،مافیای های قدرت وآقازاده ها،دلال های انگلی بازار و دستگاه های نانوشته و نهادهایی همچون؛ سپاه واین اواخربسیج، ودهها سوراخ وسنبه ناشناخته که همه آنها خوان خود را گسترده اند،آنهم عمدتا برسرکالاهای اساسی مصرفی عموم مردم به مانند؛ برنج، چای، شکر، روغن، منسوجات، کفش، وغیره، که با دخالت گری غیرقابل کنترل خود، اسباب ورشکستگی این صنایع داخلی رافراهم ساخته اند. موارد فوق سطوح اساسی بررسی روزشمارکارگری سال ۱۳۹۰است.

roozshomar_k@yahoo.com

خرداد ۱۳۹۲برابر با مه ۲۰۱۳

برای مشاهده جداول و روزشمارها به پیوندهای زیر نگاه کنید

روزشمار کارگری سه ماهه (فروردین – اردیبهشت و خرداد) سال۱۳۹۰-۲۰۱۱
گردآورنده و تدوین: امیرجواھری لنگرودی

http://www.rahekargar.net/labor_iran/20110702_196_RS-mah123sal1390.pdf

روزشمار کارگری سه ماهه (تیر، مرداد و شهریور)سال۱۳۹۰-۲۰۱۱

http://www.rahekargar.net/labor_iran/2011-10-29_233_kargari.pdf

روزشمار کارگری سه ماھه( مھر– آبان – آذر) سال ٢٠١١ – ١٣٩٠

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=19213

روزشمارکارگری سه ماهه چهارم (دی- بهمن- اسفند) سال ۱٣۹۰– ۲۰۱۱و۲۰۱۲

http://www.rahekargar.net/labor_iran/2012-06-02_305_rooshomar.pdf

ویراستار: مهرداد مهرپور محمدی