ابوالقاسم لاهوتی، شاعری برای آرشیو نشدن

قربان برم خدا را – یک بام و دو هوا را با درود من در اینجا قصد دارم به یکی از تناقضات فکری فعالین سیاسی ایرانی بپردازم و از بد حادثه این قرعه به بنام ” ابوالقاسم لاهوتی” زده شد . منهم همانند مردم معترض که در تظاهرات سال ۱۳۸۸ می گفتند: انتخابات بهانه ست٬ کل رژیم نشانه ست. می گویم “ابوالقاسم لاهوتی” بهانه ست٬ تفکر تنگ نظرانه و حزبی عده ای متحجر نشانه ست. من توجه شما را به برخورد دوگانه فعالین سیاسی ایرانی به اقدام مشخص “حجاب برداری” که اتفاقا ابتدا توسط “استالین” در « سال۱۹۲۵میلادی برابر با ۱۳۰۴» به اجرا در امد و یازده سال بعد همین اقدام توسط رضا شاه اجرا شد جلب می کنم . من ابتدا توجه شما را جلب می کنم به عکس العمل متملقانه “رفیق لاهوتی” در برابر اقدام “رفیق استالین” خیلی دمکرات. برگرفته از دیوان اشعار ” ابوالقاسم لاهوتی” نسخه مسکو۱۹۷۵ تاجیکستان شد منور تا تو گشتی بی نقاب – عالمی روشن شود چون مه براید از سحاب افرین بر قوه ای کز پرده ازادت نمود – حیف بود این حسن عالمگیر ماند در حجاب قدرت سرپنجه اکتبر را بنگر که چون – چادر از رویت گرفت و داد بر دستت کتاب بنده دیروزه اکنون حکمرانی می کند – «هیچ» را «هرچیز» کردی٬ زنده باش ای انقلاب! این شعر در سال۱۹۲۵ در شهر دوشنبه در مدح حجاب برداری سروده شده است. همانطور که می دانید در سال۱۳۱۴ خورشیدی برابر با ۱۹۳۶میلادی رضا شاه هم در اقدامی مشابه زنان ایران را از پستوها بدر اورد و شانس شرکت در مشارکت اجتماعی را به انان داد. من توجه شما را به گوشه هایی از سخنان رضا شاه در روز کشف حجاب و شعر پروین اعتصامی جلب میکنم. رضا شاه این سخنان را در مراسمی‌که در جشن پایان تحصیلی دختران در دانش سرای مقدماتی تهران بر گزار شد بیان کرده او چنین سخن گفت: “بی نهایت مسرورم که می‌بینم خانم‌ها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا, و به حقوق و مزایای خود پی برده اند.”همانطور که خانم تربیــت اشاره نمودند، زنهای این کشـــــــور بواسطه خارج بودن از اجتماع, نمیتوانستند استعــــداد و لیـــاقت ذاتی خود را بــروز دهند بلکه باید بگویم که نمیتوانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بالاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حالا می‌رونـــد علاوه بر امتیـــاز برجستـــه مادری که دارا می‌باشند از مزایای دیگر اجتماع نیز بهره مند گردند.مــــا نباید از نظر دور بــداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمیآمد٬ یعنی نصف قوای عامله ی مملکت بیکار بود. شما خواهران و دختران من حالا که وارد اجتماع شده اید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذارده اید. بدانید وظیفه تک تک شماست که باید در راه وطن خود کار کنید، شما تربیت کننده نسل آتیه خواهید بود، انتظارمان از شما خانم‌های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید و کار نمائید و از تجمل و اسراف بپرهیزید. پروین اعتصامی‌شعر گنج عفت « زن در ایران » را سروده است و اگر دقت کنید شروع این سروده با بخشی از سخنان رضا شاه آغاز می‌شود: زن در ایران، پیـش از این گویی که ایرانی نبود – پیــــشه‌اش جز تیره‌روزی و پریشــــــانی نبود زندگی و ‌مــــرگش اندر کنج عزلت‌ می‌گذشت – زن چه بود آن روزها، گــــر زان که زندانی نبود شعر پروین طولانی است و در پایان می گوید: شه‌ نمی‌شد گر‌در این گمگشتـــه کشتی‌ناخدای – ســــــاحلی پیـــــدا از این دریــای طوفانی نبود بایـــد این انـــوار را پروین بـــــه چشم عقــل دید – مهــــــر رخشان را نشایـــــد گفت نــورانی نبود « پروین اعتصامی» امیدوارم عکس العمل سیاسیون ایرانی در قبال اصلاحات مهم رضا شاه را فراموش نکرده باشیم!! در پایان لازم است از خودمان بپرسیم چرا هنوز جرأت سخن گفتن راجع به اشتباهات گذشته را نداریم و هنوز جعلیات رنگ و رو رفته بی مصرف را تکرار می کنیم؟