پرسش و پاسخ ندای آزادی از فعالان سیاسی درباره‌ی مقدرات برجام

احسان دهکردی

 

ندای آزادی: با توجه به شرایط سالهای قبل از برجام مانند تحریم های بین المللی و خطر جدی جنگ، ایا برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) قرارداد مثبتی برای کشور ما بود، و یا فقط باعث بقای جمهورى اسلامى شد؟

احسان دهکردی: برجام”نرمش قهرامانانه” جمهوری اسلامی بعد از قلدر منشی های توخالی در بخصوص هشت سال ریاست جمهوری احمدی نزاد برای ساخت بمب اتمی و مواضع سیاسی جهانی آنها بود.

طبیعی است که جمهوری اسلامی برای رفع تحریمها و خلاص شدن از این وضعیت مجبور شد امتیازات زیادی به اروپا و آمریکا چه در زمینه سیاسی و چه اقتصادی بدهد.

با خارج شدن آمریکا از برجام شرایط برای فشارهای بیشتر آماده شده است. با سیاست چماق و شیرینی از طرف آمریکا و اروپا، آنها در تلاشند که امتیازات بیشتری از جمهوی اسلامی بگیرند همانطور که روسیه و چین نیز گرفته اند.

تا زمانی که اروپا، چین و روسیه از جمهوری اسلامی پشتیبانی کنند و روابط اقتصادی و سیاسی با او داشته باشند، جمهوری اسلامی خواهد ماند.

ندای آزادی: در صورتى كه ايران به تعهداتش بر مبناى اين توافق ادامه دهد و ديگر طرفهاى برجام مانند چين، روسيه و اروپا  به ان پايبند بمانند، برجام مى تواند بدون حضور امريكا ادامه داشته باشد؟

دهکردی: برجام بدون آمریکا معنی ندارد. جمهوری اسلامی یک کشور وابسته به سرمایه داری جهانی است. جمهوری اسلامی با  توجه به شعار فریب دهنده مرگ بر آمریکا یک کشور و ابسته و تمامن تحت اختیار اروپا و آمریکاست. کارساز بودن تحریمهای آمریکا نشانی از وابستگی و درماندگی جمهوری اسلامی و فریبکاریهای آنها با شعار های عوام فریبانه عدم وابستگی، خود کفائی و استقلال است.

ندای آزادی: آیا ملغا شدن برنامه برجام باعث سقوط و یا تسریع سقوط نظام جمهوری اسلامی خواه شد؟

دهکردی: مواضع سیاسی کشورهای اروپائی با توجه به بحران سرمایه داری جهانی، نشان از آن دارد که با گرفتن امتیاز از جمهوری اسلامی و رام کردن آن، آینده را بی تشنج تر از فروپاشی نظام و پی آمدهای نا مشخص آن می بینند. بر این اساس همانطور که در کره شمالی و سوریه دنبال کردند، بدنبال گرفتن امتیازهایی از جمهوری اسلامی هستند.

ندای آزادی: با توجه به قدرت و امکانات گسترده امریکا برای تحریم ایران و تحت فشار قراردادن کشورهای دیگرى كه با ايران مناسبات اقتصادی دارند، خروج امریکا از برجام چه پیامدهای برای مردم ایران و برای جمهوری اسلامی بهمراه خواهد داشت؟

دهکردی: وضعیت اقتصادی مردم بدتر از این خواهد شد. وضعیت امروز جهانی و شرایط سیاسی جمهوری اسلامی با توجه به پراکندگی مبارزات مردم و عدم یک تفاهم عمومی بین ایرانیان هیچ اتفاقی برای جمهوری اسلامی نخواهد افتاد.

ندای آزادی: اپوزیسیون خارج از کشور چه وظائفی در این شرایط بر عهد دارد؟

دهکردی: افشاگری در مورد جمهوری اسلامی با زبانهای مختلف در ابعاد سازمانهای جهانی و بخصوص اروپائیان.

 




پرسش و پاسخ ندای آزادی از فعالان سیاسی درباره‌ی مقدرات برجام

فرامرز دادور

 

ندای آزادی: با توجه به شرایط سالهای قبل از برجام مانند تحریم های بین المللی و خطر جدی جنگ، ایا برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) قرارداد مثبتی برای کشور ما بود، و یا فقط باعث بقای جمهورى اسلامى شد؟

فرامرز دادور: در صورت وجود یک رژیم دمکراتیک در ایران، هر نوع قراردادی میبایست از کانال شفاف، قانونی (موافقت پارلمان) بگذرد. اما در نبود این شرایط، بهتر است که از انجام هر نوع موافقتنامه ای که موجب برداشتن تحریم های اقتصادی، جلوگیری از بروز جنگ و حفظ صلح، اختلال در تولیدِ تکنولوژی منوط به سلاح هایِ اتمی و از همه مهمتر، تقلیل در فشار بر زندگی توده های مردم باشد، بدون دادن اعتبار سیاسی به جمهوری اسلامی، استقبال شود، حتی اگر که جکومتگران بخواهند از این موضوع برای افزودن به حیاتِ نظام استفاده نمایند. بر اساس تفاهم هسته ایِ برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) در وین  بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه 1+5 در 2015 (23 تیرماه 1394)، ایران تضمین نمود:  که سلاح اتمی تولید نکند، ماشینهای سانترافیوژ را از 20000 به 5000 تقلیل دهد و 98 درصد از ذخایر اورانیوم را از بین برده  و مابقیِ اورانیم را در سطح ماکزیمم 3.6 در صد حفظ کند. طبق گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی (ال ای ایی ای) ایران به موارد فوق عمل نموده است.  برای آن بخش از اپوزیسیون مردمی، از جمله جنبش جمهوریخواهانِ دمکرات و لائیک که مخالف تولید سلاح های اتمی در ایران و جهان است، این توافق نامه، میباید بخودی خود یک حرکت مثبت قلمداد میشد.

ندای آزادی: در صورتى كه ایران به تعهداتش بر مبناى این توافق ادامه دهد و دیگر طرفهاى برجام مانند چین، روسیه و اروپا به ان پایبند بمانند، برجام مى تواند بدون حضور امریكا ادامه داشته باشد؟

دادور: امکان اینکه تعهد به  پرجام، بدون ادامه حضور امریکا در این موافقتنامه ادامه پیدا کند، مشکل است. دولت امریکا بر متحدین و حتی کشورهای همشایه ایران مانند عراق فشار وارد میکند که مبادلات اقتصادی برمبنای دلار را با ایران به حداقل برسانند. البته در مقابل، ایران، نیز در تلاش است که علاوه بر روسیه و چین به همکاریهای نزدیکتر با ترکیه و پاکستان دست یابد. در وضعیتِ کنونی، جکومتگرانِ امریکا در راستای استراتژی جهانی و در رقابت با دیگر قدرتهای جهانی مانند چین، روسیه و اتحادیه اروپا، خواستار تداوم کنترل سیاسی و نظامی در منطقه خاورمیانه هستند و بدان جهت ضروری میبینند که  رژیمهای غیر متعارف و سرکش مانند جمهوری اسلامی، “رام” گردند. اما  سیاستهای  دیگر قدرتهای جهانی که در درجه اول، منافع سرمایه های داخلی خود را تعقیب میکنند، با امریکا همسو نیست. برای مثال صنایع ماشین سازیِ چینی 10 در صد و تولیدات لوازم یدکی حدود 50 درصد از بازار ایران را در دست دارند و کشورِ چین هر سال نزدیک به 15 بیلیون دلار نفت از ایران وارد میکند. روسیه موافقت کرده است که حدود 50 بیلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کند. در ضمن چین و روسیه تضمین کرده اند که به روابط اقتصادی با ایران را ادامه بدهند. در دنیای امروز که روابط اقتصادی بین کشورها پیوندِ بسیار نزدیکی با هم دارند، تحریم اقتصادی امریکا در عین اثر گذاری مخرب در اقصاد ایران، لزوما سرنوشت ساز نخواهد بود، در عین اینکه احتمالا تفاهم نامهِ برجام، نیز بتدریج بکنار گذاشته خواهد شد.

ندای آزادی: ایا ملغا شدن برنامه برجام باعث سقوط و یا تسریع سقوط نظام جمهوری اسالمی خواه شد؟

دادور: نمیتوان پاسخی قاطع به این سوال داد. حال که برجام، یکجانبه از سویِ امریکا ملغی شده است، سردمدارانِ رژیم و بویژه شخص خامنه ای بخاطر حفظ نظام و جایگاه حکومتی خود به انواع ترفندها متوسل میگردند. اگر در سالهایِ پیش با دستور خامنه ای و مدیریت حسن روحانی، رژیمِ ایران به پای مذاکره با کشورهای 5 بعلاوهِ 1 رفت و دستور داده شد که “مجلس نمایندگان” برجام را بلافاصله تصویب کند، حال، ادعا میگردد که اصلا “مذاکره با امریکا ممنوع باشد”. این نوع چرخش ها در مواضع سیاست خارجی و ارائهِ نمایش در افکار عمومی، عمدتا بخاطر حفظِ “مشروعیت” نظام در برابرِ مردم است. اما بهرحال مشکلات زیادی در مقابل حکومت جمهوری قرار دارند.  با توجه به عواملِ مهمی مانندِ: وضعیت وخیم اقتصادی، فقر و محرومیت فزاینده در جامعه، تنزل شدید در ارزش پول ایران، تورم بالا و گسترشِ معضلهای فراگیر اقتصادی به پایگاه سنتی نظام (طیفهای پایین بازار که اکثریت کمی را در این قشر تشکیل میدهند)، ناروشنی در رابطه با جانشینی در بعد از مرگ خامنه ای و البته اوج گیری اعتراضات و اعتصابات در میان جنبشهای اجتماعی، بویژه از سویِ کارگران، زنان و فعالان حقوق بشر و محیط زیست که خیزش دی ماه نمونه بسیار مشهود آن بود؛ ادامه بقای نظام بسیار مشکل شده است.

ندای آزادی: آبا توجه به قدرت و امکانات گسترده امریکا برای تحریم ایران و تحت فشار قراردادن کشورهای دیگرى كه با ایران مناسبات اقتصادی دارند، خروج امریکا از برجام چه پیامدهای برای مردم ایران و برای جمهوری اسلامی بهمراه خواهد داشت؟

دادور: یکی از پیامدهای آن ضربه به روند جهانی برای جلوگیری از افزایشِ تولیدِ سلاح های اتمی است که در نهایت برای مردم ایران و جهان ضرر خواهد داشت. البته، تاثیرِ آن در وضعیت مردم و حکومت چند گانه میباشد. تحریمهای اقتصادی باعثِ ناهنجاریهای زیادی  در شرایط زندگی مردم میگردد که هم اکنون با فقز، محرومیت، بیکاری، کم کاری و گرانی مواجه هستند. اتحادیه اروپا، به رغم وجود تمایل در دول آن برای حفظ برجام، با توجه به ارتباط تنگاتنگ اقتصادِ سرمایه داری آن با امریکا و وجود هژمونیِ مالی از سویِ شرکتهای امریکایی، نخواهد توانست به روابط اقتصادیِ عادی و سرمایه گذاری در ایران ادامه دهد. پیشاپیش، شرکتهای هواپیماهای مسافربری ایر باس، کشتیرانی فرانسویِ سی ام  سی جی ام و  شرکت نفتی توتال فعالیتهای اقتصادی خود با ایران را تقلیل داده یا متوقف نموده اند. مکانیسم مالیِ سویفت (جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکها) نیز دوباره متوقف شده، روابط پولی ایران با خارج تقریبا فلج گردیده است.  به احتمال زیاد، رژیم ایران که خواهان رویارویی نظامی با امریکا و اسراییل نبوده و ادامهِ حیات خود را در قید حفظ روابط اقتصادی با غرب و البته در سطحی با امریکا میبیند، اما  بخاطرِ مصالحِ ایدئولوژیک ( از جمله حفظ “مشروعیت” سیاسی در میان پایگاه اجتماعیِ خود که سریعا در حال تقلیل است) مجبور است که در سطحی به سیاستهای دخالتگرانه در منطقه ادامه داده و برنامه موشکی خود (که یکی از شرایط دولت امریکا برای از سرگیری برجام است) را متوقف نسازد. به احنمال زیاد، این واقعه به محو تدریجی تفاهم نامه منجر خواهد شد که ایران و منطقه را در معرض معضلات عظیم اقتصادی و خطر جنگ قرار میدهد.

ندای آزادی:  اپوزیسیون خارج از کشور چه وظائفی در این شرایط بر عهد دارد؟

دادور: برایِ اپوزیسیونِ مردمی ایران، بهبودی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مزدم میبایست از اهمیت درجه اول برخوردار بوده و در نزاع بین رژیم ایران و دول خارجی که عمدتا بخاطر حفظِ منافع استراتژیکِ آنها است، جانبداری از هیچ سویی جایز نیست. بویژه در رابطه با دعوایِ بینِ دو دولت ایران و امریکا که دولت آمریکا، در پرتوِ استراتژیِ هژمونیک خود میخواهد رژیم ایران با اسرائیل، عربستان و امارات اتحاد عربی کنار آمده و اجازه دهد که حاکمان در این کشورها به مقاصدشان از جمله در عراق، سوریه و لبنان برسند و اینکه جمهوری اسلامی بخاطر برنامه های استراتژیک و از جمله حفظ جایگاه سیاسی خود، نمیخواهد از برخی نواحی در خاورمیانه عقب نشینی کند؛ مستقیما به منافع مردم ایران مربوط نیست. اما بر اساسِ یک نگاه مترقی که از یکطرف رژیم جمهوری اسلامی را نفی میکند و از طرف دیگر با سیاستهای هژمونگرای امریکا و متحدانش مخالف بوده، خواستار برقراریِ مناسباتِ دیپلوماتیک صلح جویانه و متعهد به ارزشهای جهانشمول حقوق بشر در سطح جهان میباشد، تحریمهای اقتصادی و برخورد نظامی قابل قبول نیست. ایجاد دگرگونیِ رادیکال در جامعه بر عهدهِ مردم در ایران است که به رسالتِ عظیم خود برای براندازی نظام و استقرار دمکراسی و عدالت اجتماعی عمل کنند.

 




پرسش و پاسخ ندای آزادی از فعالان سیاسی درباره‌ی مقدرات برجام

مهرداد درویش‌پور

 

ندای آزادی: با توجه به شرایط سالهای قبل از برجام مانند تحریم های بین المللی و خطر جدی جنگ، آیا برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، قرارداد مثبتی برای کشور ما بود، و یا فقط باعث بقای جمهورى اسلامى شد؟

مهرداد درویش پور: نمی توان انکار کرد که جمهوری اسلامی جاه طلبی دست یابی به سلاح هسته ای را دهه ها است در سر پروانده است و گاه تحت عنوان “انرژی هسته ای حق مسلم ما است” سعی کرده است به گسترش غنی سازی اورانیوم با امید به دست یابی به ظرفیت تولید سلاح  هسته ای پیش رود. حکومت های همچون کرده شمالی و ایران برخورداری از سلاح هسته ای را به عنوان تضمینی برای بقای خود می بینند. کره شمالی البته با حمایت تلویحی و آشکار چین و روسیه بالاخره به آرزوی خود رسید. جمهوری اسلامی هم هیچ برای صرف نظر کردن از این خواست نداشت به ویژه آن که دشمن اصلی اش در منطقه -اسرائیل – و حتی برخی از همسایگانش به سلاح هسته ای دست یافته بودند. اما گویی جمهوری اسلامی متوجه نبود آمریکا و غرب به دلیل موقعیت استراتژیک ایران، منابع نفتی کشور و منطقه و درست به دلیل دشمنی با اسرائیل هرگز چنین اجازه ای را به ایران نمی دادند. از این رو نه تنها در پی برجام بلکه دستکم از 15 سال پیش به این سو جمهوری اسلامی ایران وادار شده بود که برنامه های دست یابی به سلاح هسته ای را به کناری نهد، بدون آن که لزوما از آرزوی آن صرف نظر کند.

با این وجود برجام به قصد مهار کردن هرچه بیشتر جمهوری اسلامی و کاهش نگرانی اسرائیل و دیگر دشمنان جمهوری اسلامی در منطقه و غرب در ازای تضمین کاهش تحریم ها بر جمهوری اسلامی تحمیل شد.  مهار بازهم بیشتر فعالیت های هسته ای ایران اما نه آمریکا و متحدانش در منطقه را راضی کرد و نه از ماجراجویی و مداخلات ایران درمنطقه کاست. به وارونه نفوذ و مداخله جمهوری اسلامی در یمن، سوریه، لبنان و عراق برای گسترش “عمق استراتژیک” همچون راه حل دیگری برای تضمین بقای آن افزایش یافت. از آن فراتر رجز خوانی ها و تحریکات نظامی نظیر آزمایش موشکی با شعار مرگ بر اسرائیل نیز به آن اضافه شد. امری که بهانه را به دست محافل راست محافظه کار در آمریکا داد که با روی کار آمدن ترامپ آمریکا و فشار عربستان و اسرائیل آمریکا را از برجام خارج و تحریم ها را تشدید کند.

توافق برجام خطر حمله نظامی و تشدید تحریم ها را از سر مردم ایران رهاند. اما در عین حال خطر به سایه رفتن نقض حقوق بشر در ایران را شدت بخشید. ماجراجویی های بعدی ایران نشان داد که به جای آن که از مهلت برجام برای بهبود روابط با جهان غرب و ازجمله آمریکا و منزوی کردن دشمنان ایران استفاده شود، از آن برای گسترش تحکیم موقعیت جمهوری اسلامی، جاه طلبی های آن و گسترش ” عمق استراتژیک” استفاده شد. امری که هزینه مالی بیشتر برای مداخلات نظامی ایران در منطقه را به خرج مردم و به جای بهبود موقعیت اقتصادی کشور و گسترش تنش های منطقه ای را در بر داشت. با خروج آمریکا از برجام و تحریم های اقتصادی گسترده تر اما بازهم فشار اقتصادی بر مردم افزایش یافت. گویی مردم مرغ عزا و عروسی هستند. چه در سایه برجام و در پرتو گسترش هزینه های مداخلات نظامی ایران در منطقه و بی اعتنایی به نقض حقوق بشر در آن دوران، و چه با  لغو برجام و گسترش تحریم ها افزایش فشار های اقتصادی برگرده مردم پیامد آن بود. به این ترتیب طنز تاریخ در این است که مردم ایران هم بازنده این توافق و هم بازنده لغو آن هستند! با این همه اکثر مردم از بابت احتمال کاهش تحریم ها و رفع خطر حمله نظامی به ایران و گسترش تنش زدایی بیشتر خواستار حفظ برجام بودند.

ندای آزادی: در صورتى كه ایران به تعهداتش بر مبناى این توافق ادامه دهد و دیگر طرفهاى برجام مانند چین، روسیه و اروپا به ان پایبند بمانند، برجام مى تواند بدون حضور امریكا ادامه داشته باشد؟

درویش پور: به لحاظ سیاسی برجام بدون امریکا تا زمانی که اروپا به تعهدات خود ادامه دهد و ایران هم خویشتنداری کند می تواند ادامه یابد هرچند تا حدودی به شیر بی یال و دم و اشکم تبدیل خواهد شد! به لحاظ اقتصادی اما توافقی که به کاهش تحریم آمریکا علیه ایران منجر نشود، آسیب های جدی نه تنها برای سران نظام، بلکه برای اقتصاد کل کشور و سطع معیشت مردم را در بر خواهد داشت. به ویژه آن که بسیاری از شرکت های اروپایی نگران از مجازات های اقتصادی به نقد اعلام کرده اند مایل به ادامه سرمایه گذاری در ایران نیستند و شاهد خروج یکی پس از دیگری از بازار اقتصادی ایران هستیم.

ندای آزادی: آیا ملغا شدن برنامه برجام باعث سقوط و یا تسریع سقوط نظام جمهوری اسلامی خواهد شد؟

درویش پور: جمهوری اسلامی ایران در پی تظاهرات دی ماه وارد دوران برگشت ناپذیر و سراشیبی شده است. گسترش شکاف های طبقاتی، بحران اقتصادی، گسترش بیکاری و گرانی، فساد، اختلاس، اقتصاد رانتی و دهها مشکلات کشور پیش از برجام هم وجود داشته اند. امری که رویگردانی هرچه بیشتر مردم از نظام را شتاب بخشید. امری که در تظاهرات دیماه گذشته به عریانی بازتاب یافت. تحریم ها اما به نارضایتی ها دامن زده و فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش داده است. به گمانم جمهوری اسلامی ایران به سادگی توان چندانی برای ایستادگی در برابر تحریم ها را ندارد. قبل از هرچیز از آن رو که یک نظام پوسیده اقتصادی، با استبداد سیاسی و ماجراجویی نظامی در منطقه  و یک ایدئولوژی واپس گرا، امروز بیش از هر زمان دیگری برای دست یابی به رشد اقتصادی، ثبات سیاسی و مشروعیت اجتماعی با چالش های جدی روبرو است و هرچه زمان می گذرد وفاقی همگانی هرچه فراگیر تری علیه آن چه در داخل و چه در خارج شکل می گیرد.

ندای آزادی: با توجه به قدرت و امکانات گسترده امریکا برای تحریم ایران و تحت فشار قراردادن کشورهای دیگرى كه با ایران مناسبات اقتصادی دارند، خروج امریکا از برجام چه پیامدهای برای مردم ایران و برای جمهوری اسلامی بهمراه خواهد داشت؟

درویش پور: گسترش تحریمها بحران اقتصادی کشور را بیشتر خواهد کرد. فشار را بر گرده به ویژه تهیدستان جامعه شدت خواهد بخشید. نوسانات ارزی و سقوط بهای آن، گرانی بیشتر، افزایش بیکاری، کاهش تجارت خارجی، اختلال در واردات و صادرات، کاهش کالا و خدمات و کاهش درآمدهای نفتی را در بر خواهد داشت. در عین حال خطر گسترش احتکار، اختلاس و پول شویی را افزایش می دهد. البته سران جمهوری اسلامی و برخی تاسیسات نظامی حکومت نیز با فشار، محدودیت و ممنوعیت بیشتری روبرو خواهند شد و فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران نیز افزایش خواهد یافت. هم از این رو بسیاری با گسترش تحریم های هوشمند موافق و با تحریم هایی که دود آن به چشم مردم ایران برود مخالفند.

ندای آزادی: اپوزیسیون خارج از کشور چه وظائفی در این شرایط بر عهد دارد؟

درویش پور: من سالها است از ضرورت راه سوم که به معنای استقلال و صدای متمایزی از جمهوری اسلامی و اتکا به قدرت های قدرتهای خارجی برای برچیدن آن است سخن گفته ام. می دانم عدم تکیه بر یکی از دو منبع اصلی قدرت در این جدال به ویژه در این وانفسا بسیار دشوار است اما برآنم از مشروعیت و مقبولیت بیشتری برخوردار است و شانس بیشتری برای یک گذار مسالمت آمیز را فراهم می کند. به موقعیت رقت انگیز آنان که سرنوشت خود را به نظام گره زده اند یا کاندیداهای چلبیسم ایرانی نگاه کنید که هر دو به رغم امکانات مالی، تشکیلاتی و تبلیغاتی گسترده همچنان  قادر به جلب اعتماد مردم و افکار عمومی نشده اند. یک اپوزیسیون مستقل باید خواستار بهبود و بازسازی روابط ایران با جهان غرب و کاهش تنش با اسرائیل، عربستان و آمریکا شود. در عین حال در حوزه  سیاست داخلی باید خواستار استقرار دمکراسی شود و برای آن پیکار کند. خواست هایی نظیر گشایش سیاسی، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و رسانه ها، لغو نظارت استصوابی، پایان بخشیدن به ولایت فقیه، تغییر قانون اساسی، رفراندوم و انتخابات آزاد برای تشکیل مجلسس موسسان از سلسله مطالباتی هستند که در راستای گذار مسالمت آمیز و تحقق دمکراسی در ایران سودمند هستند. همگرایی جمهوری خواهان و همسویی با همه نیروهای دمکراتیکی که از گذار مسالمت آمیز از نظام جمهوری اسلامی به نظامی مبتنی بر جمهوریت، دمکراسی و سکولاریسم در ایران حمایت می کنند، از جمله وظایف اپوزیسیون است. با این همه نمی توانم نگرانی خود را از ناتوانی جمهوری خواهان در پاسخ به این ضرورت تاریخی در متن پراکندگی کنونی، جدایی اپوزیسیون داخل و خارج از کشور و خو گرفتن به زیست محفلی  و جدایی از متن مبارزات اجتماعی مردم و نیروهای اتنیکی تحت ستم پنهان کنم. تشکیل قطب و جبهه جمهوری خواهان و همکاری های موردی با دیگر نیروهای اپوزیسیون و مداخله فعال در مبارزات اجتماعی نیازمند اراده معطوف به تغییر، کلان نگری و حضور نیروهای جوانتر در صحنه سیاست است که خلا آن به طور جد به چشم می خورد که چشم اسفندیار اپوزیسیون است.

 




پرسش‌ و پاسخ ندای آزادی از فعالان سیاسی در باره‌ی مقدرات برجام

مهران مصطفوی

ندای آزادی: با توجه به شرایط سالهای قبل از برجام مانند تحریم های بین المللی و خطر جدی جنگ، آیا برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، قرارداد مثبتی برای کشور ما بود، و یا فقط باعث بقای جمهورى اسلامى شد؟

مهران مصطفوی: برای پاسخ روشن دادن به این سئوال، اول از همه باید ببینیم که علت برجام چه بود. برجام از دید غرب و جمهوری اسلامی برای پایان دادن به بحران هسته ای بود. بحرانی که نتیجه 4 دروغ اصلی و پایه ای به شرح زیر بود:

اولین خلاف حقیقت که حدود 25 سال است حاکمیت آن را تکرار می‌کند این است که ایران به انرژی هسته‌ای نیاز دارد فریب دوم این است که ایران برای تولید انرژی هسته‌ای نیاز به صنعت غنی سازی اورانیوم دارد.  دروغ سوم درباره نیاز به انتخاب تکنولوژی آب سنگین برای راکتور اراک است. دروغ چهارمی نیز وجود دارد که در آن ‌سوی مرزهای ایران ساخته شده است و خلاصه این دروغ این است که «ایران تا اندی دیگر بمب اتمی خواهد ساخت ». از دید نگارنده با توجه به گزارشی که ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا در سال ۱۳۹۰ منتشر کردند و اطلاعاتی که از ایران به دست می‌آمد، واضح بود که رژیم ایران از سال ۲۰۰۳ پیش بردن پروژه ساختن سلاح اتمی را کنار گذاشته است. به اصطلاح افشاگری نتانیاهو تکرار همان صحبتها بود و با وجود دزدیدن چند تن مدرک و سند توسط اسرائیل، سندی دال بر ادامه سیاست ساختن بمب توسط ایران پیدا نشد.  البته بر این عقیده بودم و هستم که بدون سه دروغ اول ممکن نبود اسرائیل و محافظه کاران جدید و برخی از دولت‌های غربی بتوانند دروغ چهارم را بسازند.

بارها از قبل از آغاز مذاکرات هشدار می‌دادم که چون ایران برای پیشبرد سیاست‌های خود از بحران هسته‌ای استفاده می‌کند، غرب نیز با انگشت گذاشتن بر روی خطر ساختن بمب هسته‌ای، به ایران فشار می‌آورد تا از موضع قدرت وارد مذاکره شود. و سرانجام غرب با توافق وین موفق شد جام زهر را به آقای خامنه‌ای بنوشاند.

اما اگر به برجام از دید حقوق ایرانیان بنگریم متوجه می شویم که هنوز همان 4 دروغ بالا پابرجا هستند و مسئله ای حل نشده است. با برجام مشخص نشد چرا  ایران 15 سال بهای سنگین سیاست هسته ای را پرداخته است. و بالاخره اینکه در برجام ایران از موضع ضعف به دهها تعهد تن داد و در عوض چیزی دریافت نکرد چنانچه تحریمهای امریکا ادامه یافت و حتی امریکا تحریمها را تشدید کرد و از برجام هم بالاخره بیرون امد. ایران از نظر حقوقی کاری نمی تواند بکند و شاید ـ به احتمال کم ـ بتواند امریکا را در دادگاه لاهه محکوم کند ولی حتی در اینصورت تغییری رخ نخواهد داد زیرا برای امریکا حکم واجب الاجرا نیست. و مهمتر از همه اینکه برخی طوری وانمود می کردند که به غیر از برجام راهی برای پایان دادن به بحران اتمی نیست. اما راهی بود و هنوز هم هست، راهی که رژیم نمی خواهد بپذیرد زیرا دروغهایش افشا می شوند. بطور مثال هیچ دلیل عقلانی برای ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران وجود ندارد اما با برجام اینکار ـ حتی بصورت نمادین ادامه پیدا کرده است و کسانی که از بین مخالفین از برجام دفاع کردند این مسائل مهم را در نظر نگرفتند و یا با مصلحت اندیشی چشم پوشی کردند.

در پایان این امر را باید یادآوری کرد که نقش مخالفان مستقل و دمکرات رژیم ارائه راه حلهای خود در چارچوب دفاع از حقوق ملی ایرانیان می باشد نه اینکه در زندان انتخاب بین بد و بدتر قدرتها عمل کنند.  اکنون ما بعد از 4 سال شاهد هستیم که برجام حقوق ملت ایران را در نظر نگرفته بود و گره ای هم از کار مردم نگشود. از همان فردای امضای برجام بارها هشدار دادم که آقای خامنه ای توافقی را می خواهد که با آن نه رابطه با کشورهای غرب و خصوصا امریکا سالم شود و به بحرانها پایان داده شود  و نه در داخل ایران گشایشی صورت گیرد و متاسفانه چنین نیز شد.

ندای آزادی: در صورتى كه ایران به تعهداتش بر مبناى این توافق ادامه دهد و دیگر طرفهاى برجام مانند چین، روسیه و اروپا به ان پایبند بمانند، برجام مى تواند بدون حضور امریكا ادامه داشته باشد؟

مصطفوی: برجام می تواند بدون امریکا ادامه پیدا کند اما بی روح خواهد بود و بکار ایران هم نمی آید. یعنی آنچه که رژیم از برجام می خواست که کم کردن بار فشار تحریم‌ها  بود با توجه به سیاست آقای ترامپ تحقق نخواهد یافت. طرف اول ایران امریکا بود نه اروپا یا چین و روسیه. در ایران کسانی که به برجام تن دادند گمان می کردند همیشه نوعی از حکومت آقای أوباما در امریکا خواهد بود. اما اینطور نشد و تن به تعهدهایی غیرقابل بازگشتی دادند و اکنون نمی دانند چه باید بکنند. اروپا هم هنوز اراده آن را ندارد که سیاست مستقلی از امریکا داشته باشد حتی اگر سیاسیون اروپایی سخن از چنین أراده ای بکنند وضعیت تغییر جدی نخواهد کرد زیرا سرمایه داری اروپا حاضر نیست بخاطر بازار کوچک ایران منافع خود را در امریکا بخطر اندازد. بدینخاطر هر روز با خارج شدن شرکتهای مختلف اروپایی از بازار ایران روبرو هستیم.

ندای آزادی: آیا ملغا شدن برنامه برجام باعث سقوط و یا تسریع سقوط نظام جمهوری اسلامی خواهد شد؟

مصطفوی: علل تسریع سقوط رژیم را قبل از هر چیز باید در سیاستهای خود رژیم جست. فساد بی پایان، اقتصاد رانتی  نتیجه ملغی شدن برجام نیستند بلکه نتیجه سیاستهای یک رژیم مستبد و فاسد است. بر اینها باید استبداد سیاسی و مذهبی را افزود. مگر کشور کوبا 40 سال تحریم نبود؟ اما کوبا با اینهمه فساد و نابرابری اقتصادی مواجه نشد. علت اصلی حضور مدیران بی کفابت و فاسد با داشتن یک ایدولوژی عقب مانده  در ایران است.

ندای آزادی: با توجه به قدرت و امکانات گسترده امریکا برای تحریم ایران و تحت فشار قراردادن کشورهای دیگرى كه با ایران مناسبات اقتصادی دارند، خروج امریکا از برجام چه پیامدهای برای مردم ایران و برای جمهوری اسلامی بهمراه خواهد داشت؟

مصطفوی: تشدید تحریمها فشار را به مردم و طبقات کم درامد بیشتر می کند جمهوری اسلامی می تواند با تزریق ترس از آینده بدتر از این وضعیت سود ببرد. در ماههای اینده با هر چه بدتر شدن وضعیت معیشتی مردم روبرو خواهیم بود. و اگر خواسته های آنان در یک بیان و خواست سیاسی عمومی تبلور پیدا نکند برای جمهوری اسلامی سرکوب اعتراضات چندان مشکل نخواهد بود. اما جمهوری اسلامی برای بیرون رفتن از بحران هم در حال مذاکره با امریکا و هم در حال  تحکیم روابط حود با رسیه است. یعنی کاری که همیشه کرده است: حل مسائل از طریق خارجی و نه از طریق جامعه ملی.

ندای آزادی: اپوزیسیون خارج از کشور چه وظائفی در این شرایط بر عهد دارد؟

مصطفوی: در شرایط پیچیده و خطیر کنونی مخالفان دمکرات بیش از پیش باید خود مستقل از جمهوری اسلامی و مستقل از قدرتهای خارجی کنند و میدان عمل باید خواسته های مردم و تدارک جنبش عمومی باشد.  مخالف باید بدیل باشد یعنی برنامه ارائه دهد نه اینکه فقط مخالفت کند و یا زمانی که فکر جمعی جبار ایجاد می شود دنباله رو گردد. متاسفانه هنوز در آنچه که به برجام مربوط می شود کار مناسب را انجام نداده ایم.  بخشی در انتظار معجزه از سوی ترامپ هستند و بخشی دیگر هنوز امید به اصلاح دارند و از سیاستهای آقای روحانی حمایت می کنند. اما ما نیاز به یک راه حل ملی داریم. باید واقعیت را با مردم ایران در میان گذاشت و هر فرد مسئولیت خود را بپذیرد. ادامه وضعیت کنونی می تواند حتی حیات ملی ما را بخطر اندازد اگر در مقابل استبداد سیاهی که بنام مذهب حاکم شده است نایستیم و اگر سیاستهای سیاه امریکا و روسیه در منطقه را افشا نکنیم. اگر بدنیال هر راه حل دیگری به غیر از جنبش مردم برای تغییر رژیم و استقرار دمکراسی باشیم به بدتر کردن وضعیت کمک کرده ایم. باید شجاعت داشت و در مقابل تبلیغات دروغ و تحریفات همه جانبه ایستادگی کرد. از اینرو نزدیک شدن گروهها و شخصیتهای سیاسی سالم و مستقل و دمکرات و جمهوریخواه می تواند به حرکت مردم و فراگیر شدن آن و باز کردن افق برای تغییر به سوی دمکراسی کمک کند.




پرسش‌ و پاسخ ندای آزادی از فعالان سیاسی در باره‌ی مقدرات برجام

رضا اکرمی

 

ندای آزادی: با توجه به شرایط سالهای قبل از برجام مانند تحریم های بین المللی و خطر جدی جنگ، ایا برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) قرارداد مثبتی برای کشور ما بود، و یا فقط باعث بقای جمهورى اسلامى شد؟

رضا اکرمی: با توجه به تصويب قطعنامه هاى شوراى امنيت سازمان ملل متحد و اتفاق نظر پنج كشور عضو اين شورا به اضافه آلمان (٥+١)، مبنى بر اجراى تحريمها و تنبيهاتى كه قعطنامه هاى مذبوردرنظر گرفته بود عدم امضاء برجام از سوى ايران مى توانست به جنگ بى انجامد . در اينكه اگر چنين جنگى در مى گرفت ، آيا رژيم جمهورى اسلامى ، از درون مى پاشيد و يا خير ، مى توانست با بسيج بخشى از مردم در مقابل آن مقاومت نمايد،  حتى امروز هم بر ما روشن نيست ، اما يك مسئله كاملاً روشن است كه كشور ما با خسارات سنگينى مواجه مى شد و سرو سامان دادن به قدرتى كه بتواند جانشين جمهورى اسلامى شود و از حق حاكميت مردم بدون وابستگى به نيروهاى مهاجم خارجى اعمال قدرت نمايد تقريبا غير ممكن بود . پس طرح مسئله بدينصورت مشكلى را حل نمى كند كه پذيرش برجام باعث بقاى جمهورى اسلامى شد يا خير؟ به اعتقاد من با توجه به سياستهاى نادرست حكومت پيش از آن ، از جمله هزينه سرسام آور ، براى ايجاد آمادگيهاى اتمى و همينطور كوبيدن بر طبل «حق مسلم هسته اى »، ناديده گرفتن فشارهاى پيش از تحريم براى رسيدن به توافق، راهى جزء آنچه به برجام ختم شد براى حكومت ايران باز نگذاشته بود ، طرفهاى غربى هم اگر چه ممكن بود به جنگ كشيده شوند اما هنوز در چنين فازى نبودند پس آنها هم بدنبال راه حلى مى گشتند كه تضمين لازم براى كنترل بر تلاشهاى هسته اى ايران را بدهد و برجام اين منظور را حاصل مى كرد.

ندای آزادی: در صورتى كه ایران به تعهداتش بر مبناى این توافق ادامه دهد و دیگر طرفهاى برجام مانند چین، روسیه و ‎اروپا به ان پایبند بمانند، برجام مى تواند بدون حضور امریكا ادامه داشته باشد؟

اکرمی: بستگى دارد كه ايران تا چه ميزان و چگونه بر تعهداتش باقى بماند . اين تعهد را ميزان راستى آزمائيهاى سازمان بين المللى انرژى هسته اى مشخص مى كند و مواضعى كه مقامات ريز و درشت حكومت ايران اتخاذ و بيان مى كنند .از سوى ساير كشورها منهاى ‎آمريكا هم همين مسئله تعهد مطرح است با اين تفاوت كه آنها  به شدت تحت فشار آمريكا قرار دارند . اين فشار قبل از هر چيز اقتصادى است اما فشار سياسى را هم نبايد ناديده  گرفت. براى چين و روسيه كمتر، اما براى سه متحد غربى آمريكاء راضى نگه داشتن دولت دونالد ترامپ بسيار حياتى مى باشد . به همين منظور اين سه دولت در جريان مذاكرات جديد حتماً تلاش مى كنند تا برخى از خواستهاى آمريكاء را پيش بكشند. در رأس اين خواستها تأمين امنيت اسرائيل و عدم مداخله ايران در امور كشورهاى دوست آنها مى باشد. هر گاه برنامه موشكى ايران كه فعلاً از طرف خود حكومت اسلامى هم سروصدايش تا حدودى خوابيده است كنار گذاشته شود و يا كمرنگ تر گردد و نيروهاى نظامى ايران از سوريه، عراق و يمن به خانه بازگردند و حزب الله لبنان از شاخ و شانه كشيهاى نظامى ، به همان تلاشهاى پارلمانتاريستى و سياسى روى بياورد اين احتمال قوى مى شود كه برجام با اصلاحات و يا محدوديتهائى به كار خود ادامه دهد.

ندای آزادی: ایا ملغا شدن برنامه برجام باعث سقوط و یا تسریع سقوط نظام جمهوری اسلامى خواهدشد؟

اکرمی: پيشتر اشاره مختصرى به اين موضوع داشته ام . اما براى پاسخ ابتداء بايد ببينيم  لغو برجام از كدام سو مد نظر است . خوب آمريكا فعلا كنار كشيده است و دنبال چانه زدن است كه شروط جديدى را در آن وارد كند ، اما بقيه چى ؟ ايران چه خواهد كرد ؟ موضع ايران تعين خواهد كرد كه بقيه پاى تعهدشان مى توانند بايستند يا خير؟ اگر ايران چنانكه روز هاى اول تهديد مى كرد بخواهد كنار بكشد و يا به شكلى غنى سازى اورانيوم را از سر بگيرد هر هفت ستون برجام فرو خواهد ريخت اما اين روزها بويژه از طرف محمد جواد ظريف بسيار مى شنويم كه هدف آمريكا رساندن ايران  به مرز بيرون رفتن از اين تفاهمنامه است او برهمين اساس تأكيد مى كند ما بايد با اروپائي‌ها مذاكراتمان راپيش ببريم  اما مى دانيم تعيين كنند سياست در اين باره او نيست. پس اصل نحوه فروريختن برجام خود سئوال است. اگر ايران قبل از سايرين پا پس بكشد  با شرايط دشوارى روبرو خواهد شد، اما سقوط حكومت همانطور كه در مقاطع بحرانى پيشين هم ديده ايم لزوماً با حيات و ممات برجام گره نخورده است و به عوامل متعدد ديگرى منوط است .

ندای آزادی: با توجه به قدرت و امکانات گسترده امریکا برای تحریم ایران و تحت فشار قراردادن کشورهای دیگرى كه با ایران مناسبات اقتصادی دارند، خروج امریکا از برجام چه پیامدهای برای مردم ایران و برای جمهوری اسلامی بهمراه خواهد داشت؟

اکرمی: تا حدودى به اين سئوال شما بالا ترجواب داده ام . اما نتايج خروج آمريكا تا همينجا آشكار است . وعده هاى سرمايه گذاريهاى عمده معلق شده است . توليد كه پيش از اين هم وضعيت اسفبارى داشته است بازهم كاهش يافته . بيكارى پيامد كاهش توليد و خوابيدن چرخ اقتصاد است. بازار ارزو سقوط ارزش ريال  به گرانيها دامن زده است و گفته مى شود نگرانى از رسيدن مايحتاج زندگى تا آنجاست كه اقشارى از مردم كه هنوز توان خريد  دارند به فكر احتكار افتاده اند. و اين همه قبل از رسيدن تحريم دامنه دار است كه « وعده اش» از سوى تيم ترامپ – پمپئو داده شده است. بنابراين كاملاً واضح است كه زندگى بر مردم ما بسيار سخت خواهد شد . در اين ميان قطعى است كه رژيم ايران هم از اين تحريمها و فشارهاى آمريكا آسيب خواهد ديد. لازم نيست به حرفهاى صدتا نيم غاز احمدى نژاد و خامنه اى در دوره پيشين تحريمها گوش بدهيم كه « بگذار هزارتااز اين كاغذ پاره ها صادركنند كشور ما به خودكفائى بيشتر مى رسد»، خود آنهابيشتر از هر كسى مى دانستند و دانستند كه آنها كاغذ پاره نيستند و نتيجه اش فروريختن پايه هاى قدرتشان و بويژه امكان تأمين مالى بلند پروازيهايشان گرديده است .

ندای آزادی: اپوزیسیون خارج از کشور چه وظائفی در این شرایط بر عهد دارد؟

‎اکرمی : عامل مهمى كه اززمان امضاء  برجام  تا به امروز صورت گرفته است ، تغيير روانشناسى و بالا رفتن روحيه اعتراضى مردم نسبت به حكومت است. بخش بزرگى از مردم و ازجمله قلم زنهاى سياسى  براى مدتى  به اين شعار بى پايه حق مسلم هسته اى ( خارج از اينكه فكر كنند چرا و در نتيجه كدام رفتار حكومت اين حق از ما گرفته شده است ) چسبيده بودند و از آن پشتيبانى مى كردند ديگردر موضع پيشين نيستند . امروز مردم بيشترى دارند از حقوق مسلم داخلى خود همچون آزادى ، كار ، مسكن ، برخوردارى از امنيت، دورى از تشنج در مناسبات بينالمللى ، حفاظت از محيط زيست و بسيار ساده تر،  داشتن حق برق و آب حرف مى زنند و براى مطالبه و تحقق آنها به خيابان مى آيند. اپوزيسيون اگر واقعاً رسالتى براى خود قائل باشد به چه چيزى جزكمك به ارتقاء اين مبارزات ، چشم اندازدادن  و سازماتدهى آنها بايد بيانديشد. سئوال خود شما اين وظيفه را به فعاليت در خارج از كشور فرو مى كاهد،  اپوزيسيونى كه دغدغه اش حل گرهگاه هاى مبارزات مردم در ايران نباشد كارش به گرم نگه داشتن  محافلى در خارج از كشور خلاصه خواهد شد و بس.

‎هر يك از ما لحظه اى چشم بر هم بگذاريم و به اين مسئله فكر كنيم كه چه ميزان وقت خود را صرف راهيابى مبارزات مردم در ايران مى كنيم و چه ميزان به كشاكشهاى حزبى ، گروهى و محفلى در ميان مخالفين رژيم مشغوليم . با كمال تأسف بايد بگويم اين جدالها در مواردى با همسايه عقيدتى و فكرى و سياسى خودمان بيش از رقبا و جريانات  اجتماعى فاصله دار تر مى باشد و انرژى برتراست.

‎بنا بر اين بايد به اين حرف قديمى بر گردم كه  سالهاست تداوم عمر رژيم نه  از توانمنديهاى او ونه حتى از حمايت فعال و يا منفعلانه اكثريت مردم از آن،  بلكه  از فقدان آلترناتيو ، برنامه و پروژه تغييرى مى باشد  كه از پشتوانه مردمى برخوردار باشد  . تا چنين امرى حاصل نشود محتمل است كه روزى اين بناى پوسيده فروبريزد اما نتيجه كار لزوماً بهبود شرايط اقتصادى، اجتماعى و سياسى در كشور نخواهد بود. اپوزيسيون اگر واقعاً خود دركى از مفهوم آن داشته باشد بايد معمار بنائى باشد كه به ضرورت بايد جانشين قدرت ساقط شده گردد. اينجاست كه بايد هريك از ما به دور و برخودمان خوب نگاه كنيم ببينيم چه مى گوئيم چه ميزان از مردم ويا حتى  علاقمندان به سياست از ما شناخت دارند ؟ با كدام گروهبنديها و يا جريانات فكرى دمكراتيك و آزاديخواه در همكارى هستيم ، مرزبنديهايمان كدامند و چرا چنين مرزبنديهائى داريم ، تا شايد به سهم خود بر پراكندگى موجود فائق آئيم.

‎چون سئوالات شما بيشتر متوجه تحليل جنبه اى از گرهگاه موجود سياسى روز است ( برجام) ، هر چند كه در مناسبات بين‌المللى جايگاه ويژه اى دارد و طبعاً بازتابش هم بر زندگى روزمره مردم مهم است، مى فهمم كه به سقوط حكومت جمهورى اسلامى و وظايف اپوزيسيون هم برسيد اما تصور من اين است كه اين رابطه يك به يك نيست . من احتمال زيادى مى دهم كه اين بحران هم ، با كش و قوسى كه همواره از چنين موش و گربه بازي‌هائى سراغ داريم براى مدتى تداوم بيابد. در كوتاه مدت، تركش تحريم‌ها، هم ، دامن حكومت را مى گيرد و هم سفره مردم را ازاين‌هم كه هست فقير تر  كند اما به جنگ نخواهد كشيد و چه بهتر كه چنين بشود، اپوزيسيون  جمهورى اسلامى ايران اگر واقعاً به رفاه و سعادت و حق حاكميت مردم مى انديشد بايد حسابش را از اين دخالتهاى خارجى جداكند و براى قدرت و قوت گرفتن جنبش‌هاى اقشار مختلف اجتماعى و سياسى در ايران چاره اى بى اندشد. زمان زيادى از دست رفته است. همه اش هم به خود اپوزيسيون مربوط نمى شود . بند ناف هر جريان سياسى اگر به يك پايه اجتماعى متصل نباشد  تغذيه صورت نمى گيرد و تن رنجور مى ماند. متأسفانه زمان زيادى برد تا مردم به ماهيت رژيمى پى ببرند كه در هيچ امرسازندگى و مديريت سررشته و توانمندى ندارد و برعكس مى خواهد مملكت نسبتاً مدرن و البته با فرهنگى  همپا با زمانه معاصر را به قعر ارتجاع بازگرداند. اين مسئله امروز تا حدودى ( فقط تاحدودى ) حل شده است. البته در همين تغيير روانشناسى و كسب شناخت نقش همين اپوزيسيون زخم ديده و پراكنده را هم نبايد ناديده گرفت . سرهاى بسيارى در راه آزادى بر سر دار رفته است ،  از همان روزهاى اوليه قدرت‌گيرى روحانيون و جان بدربردگان نيز بيكار ننشسته اند. بسيارانى عليرغم زندگى دشوار در غربت ، لحظه اى  سكوت نكردند و از نوشتن و تلاش وكوشش بازنمانده اند  اما همانطور كه پيشتر گفتم نقش اپوزيسيون چيز ديگريست،  بايد وظيفه و مسئوليتهاى خود را شناخت.

رضا اكرمى

٢٧ مرداد ماه ١٣٩٧

١٨ اوت   ٢٠١٨




پرسش‌ و پاسخ ندای آزادی از فعالان سیاسی در باره‌ی مقدرات برجام

رسول آذرنوش

 

 ندای آزادی: با توجه به شرایط سالهای قبل از برجام مانند تحریم های بین المللی و خطرجدی جنگ، آیا برچام قرارداد مثبتی برای کشور ما بود و یا فقط باعث بقای جمهوری اسلامی شد ؟

رسول آذرنوش: درست است در ان سالها خطر جنگ جدی شده بود اما این فقط خطر جنگ نبود خطر دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای هم جدی شده بود برجام هردو خطر را از کشور دور کرد بهمین جهت برجام در ان سالها قرار داد مثبتی برای کشور ما بود.

اما حالا شرایط بکلی تغییر کرده است.خطر دستیابی رژیم به سلاح هسته ای دستکم برای سالها منتفی شده است چرا که با برجام بخش مهمی از زیرساخت های سایت های هسته ای ایران برچیده شده و مخزن کارخانه اب سنگین اراک بتن ریزی شده است بازگشت به شرایط 2015 برای رژیم ممکن نیست چون این کار به چند سال زمان و یک بودجه کلان نیازمند است و این در حالیست که رژیم با چالش های اساسی از جمله با بحران ارزی و مالی بزرگی روبروست.از اینرو در شرایط مشخص کنونی دیگر خطر هسته ای شدن رژیم مطرح نیست و من فکر میکنم دیگر خطر حمله نظامی به ایران هم نمیتواند یک خطر جدی محسوب شود.

 ندای آزادی: در صورتی که ایران به تعهداتش بر مبنای این توافق ادامه دهد و دیگر طرفهای برجام مانند چین. روسیه و اروپا به ان پایبند بمانند برجام میتواند بدون حضور امریکا ادامه داشته باشد ؟

آذرنوش: طرف اصلی ایران در برجام امریکا بوده است. با خروج امریکا از برجام تحریم ها علیه ایران بازگشته و از ابان ماه امسال ، ایران از نقطه نظر تحریم ها دستکم در وضعیت 2015 قبل از امضای برجام قرار خواهد گرفت و دیگر طرفهای برجام هم نمی توانند مانعی جدی در برابر این تحریم ها ایجاد کنند.روسیه خود صادر کننده نفت و گاز بوده و بخاطرانضمام کریمه زیر تحریم های غرب قرار دارد و بنابراین نمیتواند نقش چندانی در شکستن تحریم ها داسته باشد.چین بعنوان یکی از وارد کنندگان اصلی نفت ایران در جنگ تجاری با امریکا قرار دارد.چین در عین حال یکی از صادر کنندگان اصلی کالا به امریکا ست و مبادلات تجاری اش با امریکا قابل قیاس با ایران نیست.بنظر میرسد برسر

تحریم های ایران همچون گذشته نوعی سازش و مصالحه بین دوکشور صورت بگیرد و چین در ازای کاهش واردات نفت از ایران از تحریم های بین المللی امریکا معاف گردد.

روابط اتحادیه اروپا و امریکا بعد از روی کار امدن ترامپ بخاطر هژمونی طلبی امریکا در عرصه سیاسی و دیپلماتیک و پروتکسیونیسم در عرصه روابط تجاری با تنش وتیرگی همراه بوده است.تا جائیکه به برجام مربوط میشود مواضع امریکا و اروپا از لحاظ مضمونی کم و بیش یکسان وبر هم منطبق اند.هر دو طرفدار اصلاحات در برجام بویژه در بند معروف به بند غروب،بازرسی های سختگیرانه تر از تاسیسات غنی سازی

محدود کردن فعالیت های موشکی ایران و تغییر سیاست های منطقه ای اش در خاور میانه هستند.اماانجا که به چگونگی تحقق این هدف ها مربوط میشود انها رویکرد های متفاوتی را دنبال میکنند.اروپا خواهان حفظ برجام در عین اعمال فشار بر ایران در خارج از کادر این توافق است در حالیکه امریکا با خروج از برجام در پی وارد کردن فشارهای سنگین برای بازگشت ایران به پشت میز مذاکره است. اخبارو اطلاعات ماه های  اخیر از جمله خروج کلیه شرکت های بزرگ اروپائی از ایران و عدم معامله بانک های بزرگ اروپائی با ایران نشاندهنده این واقعیت است که اروپا نه میخواهد و نه میتواند دربرابر سیاست امریکا مانعی جدی ایجاد کند.

 ندای آزادی: آیا ملغا شدن برجام باعث سقوط و یا تسریع سقوط نظام جمهوری اسلامی خواهد شد ؟

آذرنوش: نه بنظر من ملغا شدن برجام وبازگشت تحریم ها بخودی خود باعث سقوط نظام نخواهد شد اما می تواند انرا تسریع کند همانطور که عوامل دیگری مانند فساد سیستماتیک نظام

و یا تضاد و در گیری جناح های رژیم میتوانند در تسریع سقوط رژیم نقش داشته باشند.

در این میان فاکتور اساسی و تعیین کننده جنبش اعتراضی رادیکال مردم است که از دیماه گذشته در صحنه سیاسی ایران ظاهر شده و همه معادلات و محاسبات رژیم را بهم ریخته است.پایوران نظام بیش از بازگشت تحریم های امریکا از تبدیل شدن این جنبش به یک انقلاب هراسان اند .طبعا لغو برجام و بازگشت تحریم ها فشار وارده بر زندگی و معیشت مردم را تشدید میکند اما مسئولیت ان از دید مردم بدرستی متوجه رژیم و سیاست های پان اسلامیستی اش در منطقه است.

 ندای آزادی: با توجه به قدرت وامکانات گسترده امریکا برای تحریم ایران و تحت فشار قرار دادن کشورهای دیگری که با ایران مناسبات اقتصادی دارند، خروج امریکا از برجام چه پیامدهائی برای مردم ایران و برای جمهوری اسلامی بهمراه خواهد داشت ؟

آذرنوش: در شرایط کنونی جمهوری اسلامی با سه گزینه روبرو خواهد بود.اول بازگشت به میز مذاکرات با ترامپ و دستیارانش برای امضای یک قرار داد جدید .دوم  خروج از برجام و تلاش برای احیای غنی سازی با غلظت بالا. و سوم ماندن در برجام با وجود بازگشت تحریم ها .

 گزینه اول یعنی پذیرش مذاکره با ترامپ درشرایط کنونی و از موضع ضعف چیزی جز پذیرش خواست های ترامپ و تسلیم شدن به امریکا نیست. این برخلاف عقب نشینی های جمهوری اسلامی مثلا در جریان پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل و یا    پذیرش برجام یک عقب نشینی تاکتیکی نیست بلکه یک عقب نشینی استراتزیک است که هیچ نوع سازگاری با ساخت و بافت  رژیم ندارد.اگر چه پذیرش چنین گزینه ای در یک شرایط خاص مثلا اوجگیری جنبش اعتراضی مردم منتفی نیست اما با داده های فعلی گزینه محتملی بنظر نمی رسد.

گزینه دوم یعنی خروج ایران از برجام ،احیای سایت ها و از سرگیری غنی سازی است اما بازگشت به شرایط قبل از برجام چنانکه بالاتر اشاره کردم با توجه به تحریم های سنگین امریکا لااقل در کوتاه مدت برای رژیم امکان پذیر نیست

بعلاوه خروج ایران از برجام بر اساس خود این توافق بمعنای بازگشت تمامی تحریم ها واعمال ان توسط همه اعضای 5+1 ، بازگشت قطعنامه های شورای امنیت و همچنین قرار گرفتن دو باره ایران زیر فصل هفت منشور سازمان ملل و بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل است.به این دلیل ،علیرغم تهدیدهای خامنه و برخی از سرداران سپاه ، با توجه به بحران هائی که رژیم را در بر گرفته، بعید است که چنین گزینه ای مد نظر سران رژیم قرار بگیرد

گزینه سوم باقی ماندن در برجام و تداوم اجرای تعهدات ایران برغم بازگشت تحریم ها به امید دور زدن تحریم ها ، مبادلات تهاتری با چین و برخورداری از پاره ای امتیازات در بسته پیشنهادی اروپا تا برکناری ترامپ در انتخابات دو سال نیم اینده ریاست جمهوری امریکاست گزینه ای که محتمل تر بنظرمیرسد و مورد حمایت چین و روسیه و اتحادیه اروپاست.اما انتخاب این گزینه هم برای رژیم با چالش تصویب لوایح چهار گانه گروه ویژه اقدام مالی مربوط به مبارزه با جرائم مالی ، پولشوئی و کمک به تروریسم روبروست که رژیم تاکنون از تصویب ان شانه خالی کرده و این در حالیست که بسته پیشنهادی اروپا مشروط به تصویب این لوایح  تا ابان ماه توسط رژیم شده است.طبعا تصویب این لوایح مشکلات بزرگی در پولشوئی داخلی و کمک های مالی به حزب اله لبنان و دیگر گروهای تروریستی خارجی برای رژیم ایجاد میکند.

در شرایط کنونی شواهد و قرائن حاکی از نوسان رژیم در انتخاب بین گزینه دوم و سوم است و جناح بندیهای رژیم حول این مساله به شدت با یکدیگر درگیرند که گوشه هائی از ان در مجلس و یا دیگر ارگان های رژیم خود را نشان میدهند

 ندای آزادی: اپوزسیون خارج از کشور چه وظایفی در این شرایط بر عهده دارد ؟

آذرنوش: واقعیت اینست که رژیم طی سالها  بخش بزرگی از ثروت ملی ما را صرف ساختن تاسیسات هسته ای و غنی سازی اورانیوم کرده که هدف ان دستیابی به سلاح هسته ای بوده است و بس.

درحالیکه هسته ای شدن ایران نه از جنبه نظامی و نه حتی ازجنبه های اقتصادی وزیست محیطی کوچکترین نقطه اشتراکی با منافع مردم  ما ندارد، از این جهت اساس برجام همواره باید مورد نقد و افشاگری اپوزسیون قرار گرفته و شعارهای مخالفت با هر نوع غنی سازی و ضرورت برچیده شدن تمام سایت ها و تاسیسات مربوطه از طریق اپوزسیون بدرون جنبش اعتراضی مردم برده شود. کار آگاهگرانه در این رابطه بنظر من یکی از وظایف اصلی بویژه اپوزسیون چپ و مترقی در داخل و خارج کشور است. اما شوربختانه در این شرایط این وظیفه از جانب اپوزسیون عمدتا مغفول مانده و بدتر از آن ، برجام حتی از سوی بخشی از اپوزسیون بی هیچ دلیل قابل اعتنائی  مورد حمایت قرار دارد  .

.