ما مادران پارک لاله، کشتارهای دهه 60

و بخصوص کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال 67 را محکوم می کنیم و همراه با مادران داغدار دادخواهیم!
یکشنبه ۳۰ مرداد ۱٣۹۰ – ۲۱ اوت ۲۰۱۱
سالگرد کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی سال 67 در شرایطی فرا می رسد که خبر دهشتناک این کشتار بیرحمانه در سرتاسر دنیا پخش شده و هر سال که می گذرد پرده های به عمد کشیده شده بر روی جنایات دهه 60 کنار می رود و شاهدان زنده از آن سال های قتل و جنایت، لب به سخن می گشایند و گوشه های تاریک آن را آشکار می کنند.

روایت سال 67 روایت شکنجه‌ها و شلاق‌ها و قساوت‌ها، روایت قطع شدن یک‌باره تمام ارتباط ها و ملاقات ها با بیرون و بعد روایت دادگاه‌های چند دقیقه‌ای که معمولا با یک سئوال و یک جواب و بدون هیچ‌گونه حق دفاع و وکیل، حتا برای برخی که مدت حکم زندان‌شان به پایان رسیده بود؛ با حکم قطعی و لازم الاجرای اعدام بدون حق اعتراض، روایت تجاوز به دختران، پیش از اعدام(برای این که به زعم ایدئولوژی حاکم به بهشت نروند)، و روایت گورهای دسته جمعی در کانال های بزرگ و بدون هیچ گونه حق مراسم و یا حتا نام و نشانی در جایی که امروز گلزار خاوران می نامند و روایت ناپدید شدگان که هنوز هم چشم های مادرانی را که تاب آورده اند به در دوخته است و ادامه همه این قساوت و کشتار در قالب اعدام، قتل‌های زنجیره‌ای و کشتارها و سرکوب‌های دیگر تا امروز در برابر روایت مسلط ایستادگی می کند و شانه به شانه می رود تا هنگامه‌ دادرسی و روز رستاخیز مردم را دریابد. روایتی که قرار بود پنهان بماند ولی برخی زوایای آن به کمک افشاگری های آیت الله منتظری و برخی دیگر به کمک زندانیان آزاد شده که لب به سخن گشودند، آشکار شد. ولی هنوز بسیاری گوشه‌های پنهان دارد که در زمان خود مورد بررسی و کنکاش قرار خواهد گرفت تا تمامی زوایای آن روشن شود.
یک روز اگر می توانستند دلایل کناره‌گیری آیت الله منتطری از نیابت رهبری و جریان اعدام‌ها را وارونه جلوه داده و انکار کنند، امروز اما برخی از اعضای طبقه حاکم نیز در برابر این مقاومت تسلیم شده‌اند و در منابع مختلف به این کشتار داخلی و پاک سازی سیاسی اعتراف می کنند، باز اما آمران و عاملان آن که مرکب از هیأت حاکمه وقت بوده‌اند از روشن کردن آن سرباز می زنند و از زیر مسئولیت‌اش شانه خالی می‌کنند.
آری هیأت حاکمه دیروز و امروز نظام با همدستی ای عامدانه، حمله مجاهدین را علت اصلی این جنایت بی شرمانه قلمداد کردند و می کنند، غافل از اینکه پرده ها کنار می رود و حقایق آشکار می شود و حال ما می دانیم که برنامه ریزی برای اعدام های دسته جمعی زندانیان سیاسی از سال 66 آغاز شده بود که با قبول آتش بس جنگ ایران و عراق و حمله مجاهدین، بهترین زمان و بهترین بهانه برای کشتار و حذف فیزیکی بهترین و پاک ترین و جسورترین انسان های آگاه کشورمان مهیا شد و این جنایت ضد بشری در کم ترین زمان ممکن و با پلیدی ای کم نظیر به اجرا در آمد. جنایتی که هنوز شمار دقیق کشته شدگان اش معلوم نشده است، ولی آمارها از 5000 تا 12000 نفر را شامل می شود و همگان می دانند که این کشتارها پس از آن نیز متوقف نشد و به اشکال مختلف تا به امروز ادامه دارد.
از اینجاست که حرکت خانواده‌های زندانیان سیاسی شکل منسجم تری به خود می گیرد. تحصن در برابر کاخ دادگستری، گردهمائی در برابر دادستانی، برگزاری مراسم برای دادن طوماری اعتراضی با 370 امضاء به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد، تماس با خارج از کشور، تماس با کمیته‌های حقوق بشر و جامعه‌های دفاع از زندانیان سیاسی و … در اعتراض به چرایی و چگونگی “فاجعه ملی” ، که سرانجام به واکنش اروپائی‌ها و آمریکائی‌ها منجر می‌شود. در 21 مهرماه، پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه‌ای در مورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، از دولت ایران می‌خواهد که هیأتی به منظور بررسی وضعیت زندان‌ها عازم ایران شود. 18 آذرماه، پارلمان آلمان قطعنامه‌ای تصویب می‌کند که در آن نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی به شدت مورد انتقاد قرار می گیرد.
از مهرماه سال 1367 که کمابیش خبر کشتارها در میان خانواده ها پخش شده بود، سیل نامه ها و شکایت های شفاهی و کتبی درباره موج کشتارها به سوی نماینده ویژه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، گالیندوپل سرازیر شد. او در سفری شش روزه به ایران، بیشترین زمان را به مذاکره با مقامات دولتی و کمترین زمان را برای ملاقات با خانواده ها و بازدید از زندان و خاوران اختصاص داد. در این مدت خانواده ها هر روز جلوی مقر سازمان ملل تجمع می کردند، شاید بتوانند با او ملاقاتی داشته باشند. هرچند جمهوری اسلامی حداکثر تلاش خود را کرد تا او به واقعیت ها دست نیابد، ولی آشکارا کمیسیون حقوق بشر و سازمان ملل به مدارکی دست یافته بودند که متاسفانه این مدارک جدی گرفته نشد و هنوز چرایی این رفتار بر کسی روشن نیست؟! و آن چه اما در روند مسیر دادخواهی تا امروز گذشته است، خبر از سکوت مجامع بین المللی در برابر این جنایات عظیم می‌دهد. جنایاتی که به درستی و بر طبق همان قوانین بین المللی مصداق جنایت علیه بشریت است.
در طی این سال ها، مادران و خانواده های داغدار تلاش های فردی و جمعی بسیاری کردند تا پاسخی دریافت کنند. یکی از این تلاش ها رفتن مداوم به خاوران است تا بتوانند این سند جنایت کشتارهای دهه 60 را حفظ کنند، هرچند خاوران بارها مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته و خاکش با بلدوزر زیر و رو شده و معلوم نیست آثاری از وجود کشته شدگان در آنجا باشد، ولی مادران همین بیابان خشک و بی آب و علف را دوست دارند زیرا می دانند عزیزان دلبندشان به شنیع ترین شکل ممکن در آنجا دفن شده اند و باید روزی پاسخی برای سوال های بی جواب شان بیابند. بدین منظور علیرغم تهدید و ارعاب های فراوان باز به خاوران می روند، مراسم می گیرند و تلاش می کنند که یاد و خاطره عزیزان شان را زنده نگاه دارند تا روز پاسخ گویی فرا رسد.
اینک پس از گذشت ده سال و نقض گسترده و آشکار حقوق بشر در ایران، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر انتخاب شده است. ما مادران پارک لاله از سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر و دیگر نهادها و سازمان های بین المللی می خواهیم که نقض حقوق بشر در ایران را جدی بگیرند و به تعهدات خود عمل کنند و عاقبت کار مانند زمان آقای گالیندوپل نشود.
ما مادران پارک لاله، تا روشن نشدن تمام زوایای این جنایات و محاکمه آمران و عاملان‌اش در دادگاه های مردمی و عادلانه به همراه تمامی خانواده‌های کشته شدگان فریاد بر می‌آوریم سخن از بخشش بی معناست، زیرا تا به حال هیچ یک از سران جمهوری اسلامی به طور رسمی و علنی در برابر مردم به اشتباه های خود اعتراف نکرده اند و پرونده‌ی کشتار بزرگ زندانیان سیاسی ایران، پرونده‌ای گشوده است که بالاخره یک روز این اسناد جنایت به دست مردم از تاریکخانه ها به خیابان ها و رسانه ها خواهد آمد و آن روز، روز دادخواهی است.
ما می خواهیم بدانیم:
– چرا انسان هایی که حکم زندان داشتند، به جوخه های مرگ سپرده شدند؟
– چرا انسان هایی که برای حداقل خواسته خود به خیابان آمدند، کشته شدند؟
– چرا انسان ها برای بیان اندیشه خود مورد بازخواست قرار می گیرند، به زندان می افتند، شکنجه و گاه اعدام می شوند؟
و هزاران چرای دیگر که ما و تمامی مادران و خانواده های داغدار در سی و سه سال گذشته می خواهیم بدانیم و تا زمان پاسخگویی دست از مبارزه نخواهیم کشید و همچنان ایستاده ایم.
مادران پارک لاله
28 مرداد 1390



مادران علیه اعدام

شنبه ۱٨ تير ۱٣۹۰ – ۹ ژوئيه ۲۰۱۱
من مھوش علا سوندی که دو فرزند رشیدم، چھل روز قبل به اتھام محاربه اعدام شدند، دست یاری بسوی مادران و پدران و خانواده ھایی دراز میکنم که چنین جنایتی در مورد آن ھا نیز انجام گرفته و عزیزترین کسان آنھا بدست حکومت اسلامی اعدام شده اند. ما نباید سکوت کنیم. ما باید دست به دست ھم دھیم و از دنیا بخواھیم که به این جنایات رسیدگی شود.

در دو سال گذشته و پس از انتخابات دروغین، مادران دیگری ھم ھستند با این فاجعه روبرو و فرزندانشان توسط عوامل رژیم جمھوری اسلامي ترور و یا اعدام شده اند. در سی و دو سال گذشته و بخصوص در دھه شصت مادرانی بوده و ھستند که ھنوز رنج و درد این زخم عمیق بر جان آنھا سنگیني میکند. مادرانی که عزیزانشان در گلستان خاوران و خاورانھای گمنام ھمچنان بی نام و نشان بخاک سپرده شده اند
محمد و عبدالله فتحی که در یک روز بدست جلادان اسلامی اعدام شده اند
من از ھمه خانواده ھا و بویژه مادران داغدار درخواست مي نمایم که به یاری من آمده، تا با تشکیل یک نھاد علیه اعدام به نام “مادران علیه اعدام” و مبارزه علیه اعدام در سراسر دنیا بخصوص در کشور اشغال شده مان ایران از فاجعه ای که بر ما رفته است درس گرفته و با سعی و تلاش مداوم و مبارزه ھمه جانبه علیه این قتل دولتی، دیگر شاھد روی دادن این ظلم فجیع و ضد انسانی برای خانواده و مادر دیگری نباشیم.
من بدینوسیله تشکیل نھاد مادران علیه اعدام را اعلام نموده واز ھمه تقاضای ھمکاری دارم. برای تماس و ثبت نام و اعلام ھر نوع ھمکاری با این نھاد از کلیه مادران و خانواده ھا، احزاب و سازمانھا و… در سراسر دنیا میخواھم که با نشانی ذیل تماس حاصل نمایید:
madaranalaihedam@googlemail.com
تلفن تماس:
+4915778826480
ایمان شیرعلی



موج همبستگی با زندانیان اعتصابی در خارج از کشور

http://www.gopetition.com/petitions/save-the-lives-of-political-prisoners-in-iran.html

امضاهای تاکنونی:
آراز فنی؛ آناهیتا مهدی پور؛ ابوالفضل اردوخانی؛ احسان دهکردی؛ احمد پورمندی؛ احمد تقوایی؛ احمد نجاتی؛ احمد زاهدی؛ احمد فرهادی؛ اختر قاسمی؛ ارژنگ برهان؛ اسماعیل ختائی؛ اسماعیل خویی؛ اسماعیل هوشیار؛ اصغر آهنین؛ اصغر خرسند؛ اصغر نصرتی؛ اکبر دوستدار؛ اکبر سردوزامی؛ اکبر سوری؛ اکبرسیف؛ اکبر کریمیان؛ اکبر محبت زاده؛ اکرم نقابی؛ امیر ممبینی؛ انور میرستاری؛ ایراندخت خراسانی؛ باقر مرتضوی؛ باقر مومنی؛ بهاره کشاورز؛ بهرام عباسی؛ بهرخ بابایی؛ بهروز بیات؛ بهروز حشمت؛ بهروز خلیق؛ بهروز ستوده؛ بهروز مهرگانی؛ بهزاد کریمی؛ بهمن امینی؛ بهمن مبشری؛ بهمن نیرومند؛ بهیه جیلانی؛ بیژن پیرزاده؛ پرتو نوری علا؛ پروانه راد؛ پروانه سلطانی؛ پرویز نویدی؛ پروین محسنی؛ توران دانا؛ توران همتی؛ تورج پارسی؛ تیمور بزرگی؛ جابر طایی سمیرمی؛ جعفر مهرگانی؛ جلال ایجادی؛ جواد جواهری؛ جهان پاکزاد؛ حبیب پرزین؛ حبیب رضا علی؛ حجت نارنجی؛ حسن جعفری؛ حسن زرهی؛ حمید سالک؛ حسن کلانتری؛ حسن مکارمی؛ حسن نادری؛ حسن نايب هاشم؛ حسین افصحی؛ حسین دولت آبادی؛ حمید داداش لو؛ حمید زنگنه؛ حمید رشمی؛ حمید کوثری؛ حمیدرضا ظریفی نیا؛ حمید علیمی؛ حمید مهدی پور؛ خاطره سلطانی؛ داریوش بی نیاز؛ داریوش مرزبان؛ دانش باقرپور؛ داود نواییان؛ رباب محب؛ رسول آذرنوش؛ رضا اکرمی؛ رضا دقتی؛ رضا جوشنی؛ رضا چاوشی؛ رضا قاسمی؛ رضا متوجه؛ رضا مرزبان؛ رضا مولایی؛ رضا ناصحی؛ رضا ولی‌زاده؛ رضا هیوا؛ روشنک بیگناه؛ رئوف کعبی؛ زهره محمدی؛ ژاله بهروزی؛ ژیلا مکوندی؛ ساحر احمدی؛ ساحل سیستانی؛ سارا محمدی؛ سامناک آقایی؛ سبا خویی؛ سپیده فارسی؛ سراج پورعزیزی؛ سرژ آراکلی؛ سعید شروینی؛ سوفیا صدیق پور؛ سوسن ابراهیمی؛ سونا صفاییان؛ سونیا عوض پور؛ سهیلا ستاری؛ سهیلا شغفی؛ سیامک فرید؛ سیاوش عبقری؛ سیروس آرین پور؛ سیما محضری؛ شاهين فاطمی؛ شهاب فیضی؛ شهریار قانع؛ شهلا شفیق؛ شهلا صادقی؛ شهلا عبقری؛ شهناز بیات؛ شهرام تهرانی؛ شهین نوایی؛ شیرین دقیقیان؛ شیما کلباسی؛ شیرین عبادی؛ صادق کمالی؛ صادق کیهانی؛ صدرالدین زاهد؛ طلعت ابراهیمی؛ عباس خرسندی؛ عباس سلیمی؛ عباس شیرازی؛ عزیز کرملو؛ عسگر آهنین؛ عشرت بستجانی؛ عفت بستجانی؛ عفت ماهباز؛ علی ابراهیمی؛ علی اصغر سلیمی؛ علی پور نقوی؛ علی‌ شاکری؛ علی اکبر صفاییان؛ علي كشتگر؛ علی فروزنده؛ علی محمودی؛ علی ناظر؛ علی نگهبان؛ علی هاشمی؛ غفور میرزائی؛ کاظم ایزدی؛ کاظم علمداری؛ کامبیز شبانکاره؛ کامران بهنیا؛ کامران مهرپور؛ کاوه آهنگری؛ کمال بایرامزاده؛ کریم شامبیاتی؛ کریم لاهیجی؛ کوروش استکی؛ کورش پارسا؛ کوروش گلنام؛ کوشیار پارسی؛ گیدو بانس؛ فاطمه رضایی؛ فرامرز بهار؛ فرانک عاملی؛ فرخنده مهدیزاده؛ فرزانه عظیمی؛ فرنگیس حبیبی؛ فروزان عاملی؛ فروغ جواهری؛ فرهاد فرجاد؛ فرهاد مهدوی؛ فرهنگ قاسمی؛ فریبا عاملی؛ فریبرز مهران ادیب؛ فرید اشکان؛ فریدون شیبانی؛ قدسی بختیاری؛ لیلاسیف الهی؛ محسن شایسته؛ محمد اعظمی؛ مجید اعتمادی؛ محمود دشتی؛ مجید فلاح زاده؛ مراد شیخی؛ مرتضی رفیعی؛ مرزبان گرجی؛ مریم اشرافی؛ مژگان کاهن؛ محسن حیدریان؛ محمد برقعی؛ محمد سهیمی؛ محمود مهران ادیب؛ محمود میرزاوند؛ مرتضی ملک محمدی؛ مستوره احمدزاده؛ مسعود آذری؛ مسعود اکبری راد؛ مسعود حسینی؛ مناف؛ منوچهر یزدیان؛ مسعود فتحی؛ مصطفی دشتی؛ مصطفی مدنی؛ مظفر ادب؛ ملیحه تیره گل؛ ملیحه زهتاب؛ ملیحه محمدی؛ مناف عماری؛ منصور فرهنگ؛ منوچهر مختاری؛ مهدی اصلانی؛ مهدی امینی؛ مهدی خانبابا تهرانی؛ مهدی کوهستانی؛ مهدی فتاپور؛ مهران براتی؛ مهرداد حریری؛ مهرداد درویش پور؛ مهرداد فتحى؛ میترابراهیمی؛ مینا حریری مطلق؛ مینا رضایی؛ مینو گلبهار؛ نادر عصاره؛ نادیا گرتس؛ نازی حسینی؛ ناصر پاکدامن؛ ناصر رحمانی نژاد؛ ناهید توکلی؛ نسترن سمیعی؛ نسرین الماسی؛ نسیم خاکسار؛ نوشابه امیری؛ نیما وزیری؛ نیره توحیدی؛ وهاب انصاری؛ ویدا حاجبی؛ ویدا فرهودی؛ هادی ابراهیمی؛ هانا دارابی؛ هایده قهرمانی؛ هوشنگ اسدی؛ هرمز کِی؛ هرمز هوشيار؛ هوشنگ توکلی؛ یاسر عزیزی؛ یدی قربانی؛

1- اتحاد برای ایران / بلژیک
2- اتحاد برای پبشبرد سکولار دموکراسی برای ایران / آمریکای شمالی
3- انتشارات خاوران / پاریس ـ فرانسه
4- انجمن اجتماعی ـ فرهنگی پرسپولیس / بلژیک
5- انجمن بیان / بلژیک
6- انجمن پویا / کلن ـ آلمان
7- انجمن پیشیرد سکولار دموکراسی/ اورنج کانتی ـ آمریکا
8- انجمن پیشبرد سکولار دموکراسی / لس انجلس ـ آمریکا
9- انجمن تئاتر ایران و آلمان / کلن
10- انجمن سکولار دمکراسی/ واشنگتن دی سی ـ آمریکا
11- انجمن گفتکو و بحث آزاد ایرانیان نیویورک ـ آمریکا
12- انجمن گفتگو و دمکراسی / پاریس ـ فرانسه
13- ایران آزاد – کانون دفاع از حقوق بشر، آزادی و دموکراسی – آلمان
14- بنیاد اسماعیل خویی / آتلانتا ـ آمریکا
15- پشتیبانان دموکراسی و آزادی برای ایران/ آتلانتا ـ آمریکا
16- جامعه دفاع آز حقوق بشر در ایران – جنوب کالیفرنیا ـ آمریکا
17- جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران / سوئد
18- جامعه مدافعان حقوق بشر و دموکراسی / هامبورگ ـ آلمان
19- جبهه‌ متحده دانشجویی / تورونتو ـ کانادا
20- جمعیت پشتیبانان دمکراسی و حقوق بشر در ایران / اسن
21- جمعیت پشتیبانی از مبارزات دمکراتیک مردم ایران / کلن ـ آلمان
22- جمعیت پشتیبانی از مبارزات مردم ایران / استکهلم ـ سوئد
23- جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش
24- جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران / کلن ـ آلمان
25- جنبش سبز لندن / انگلستان
26- جنبش همبستگی برای آزادی و دمکراسی در ایران ـ نروژ
27- حامیان مادران پارک لاله / اسلو ـ نروژ
28- حامیان مادران پارک لاله / دورتموند ـ آلمان
29- حامیان مادران پارک لاله/ کلن ـ آلمان
30- حامیان مادران پارک لاله / هامبورگ ـ آلمان
31- حامیان مادران پارک لاله / لس آنجلس ـ ولی ـ آمریکا
32- حامیان مادران پارک لاله / وین ـ اتریش
33- خانه همبستگی مهر/ کلن ـ آلمان
34- دانشجویان سبز / برمن ـ آلمان
35- دانشجویان و جوانان موج سبز/ کلن ـ آلمان
36- شبکه همبستگی ملی ایرانیان / فرزنو (کالیفرنی) ـ آمریکا
37- فدراسیون اروپرس ـ اروپا
38- کانون ایرانیان لندن/ انگلستان
39- کانون پژوهش فرهنگ ایران / یوتوبوری ـ سوئد
40- کمیته آمریکاییان- ایرانیان پیشرو ـ آمریکا
41- کمیته جمعی از ایرانیان نورد راین وستفالن/ کلن ـ آلمان
42- کمیته ی دفاع از حقوق بشر در ایران – اتریش
43- کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی / پاریس ـ فرانسه
44- گروه ۲۲خرداد / هامبورگ ـ آلمان
45- گروه مدافعان حقوق بشر درفلوریدا ـ آمریکا
46- مادران پارک لاله ـ ایران
47- مرکز بین‌المللی حقوق بشر / تورونتو ـ کانادا
48- مونیخ همیار ایران ـ آلمان‎
49- نسل آزادیخواه ایران ـ انریش




محاکمۀ وبلانویس زندانی محمدرضا پورشجری (سیامک مهر)

پس از 9 ماه بلاتکلیفی به تعویق افتاد

رسوايی …

روزنگارِ نجيب عون – برگردان : سيامند

حقايقی هست که ديگر نمی ‏توان پنهانشان کرد، شيادی ‏هايی هست که افشا کردنشان تبديل به ضرورت شده است. يک تغييرِ جهتِ سياسی فضاحت بار توجيه شده با پراگماتيسمی بزدل، با «مصالح عالی»ای که دشنامی است به هوش و انديشه، به عقل سليم.

شرم باد بر رژيم‏ های عربی که دست قاتلين و جنايت‎‏کاران را باز گذاشته ‏اند، که در مقابلِ قتلِ عام سکوت را برگزيده ‏اند، شرم بر اتحاديه ‏ی کشورهای عرب که تبديل به باشگاهِ بازنشستگانِ پيری شده که بيشتر نگران حفظِ داشته ‏های ناچيزشانند تا دفاع و پشتيبانی از آن چيزهايی که می‏تواند آرامش طولانی مدت‏شان، رخوتِ اطمينان بخش‏شان را مختل کند.

ننگ بر کشورهای [دولت های]عربی که برای ماندن ‏شان در قدرت، و داشتن تضمينی برای ثباتِ منطقه ‏ای شکارچيان جنايت پيشه را مورد حمايت و پشتيبانی قرار می ‏دهند. يک جهانِ عربیِ جا زده که پيش از اين وسيعاً بی ‏عرضگی خود در مقابلِ اسرائيل را به همه جا گسترده و به نمايش گذاشته، که ويروس تفرقه را ميانِ فلسطينی ‏ها رواج داده و امتيازِ دفاع از حقوقِ نقض شده‏، پايمال شده و مصدوم و مجروح بشرِ در سوريه ‏ی خاندانِ اسد را به ترکيه ‏ی، نه عرب، بلکه بهرحال مسلمان واگذار کرده است.

ننگ بر کشورهای عضو شورای امنيت که در کوریِ خود خوشند، که به جارچيان بهار دمکراتيک تنزل يافته‏اند و لجوجانه در صدد تشريح و جدا سازیِ ذره کاهی از چشمِ همسايگانند، در حالی که شاه تير کُره‏ی چشم‏شان را متورم کرده.

ننگ بر رهبران روس که حاضر نيستند بپذيرند که دوران تغيير کرده و منافعِ استراتژيکِ آنان در منطقه‏ ی خاورميانه ديگر نمی ‏تواند توسط رژيم‏ های فاسد تامين شود. شرم بر کرملين نشينانِ کاملاً پرت از مرحله، که لجوجانه تصور می‏کنند که يک پراگِ ديگر در دمشق، با ابزارِ محلی، همچنان ممکن است و بهتر است با يک ديکتاتور که در اختيار خودشان است گفتگو کنند، تا جايگزينی که طعم و بویِ آزادی داشته باشد.
ننگ بر وارثانِ سرکوبِ تين ‏آن‏ من که از نظر آنها تنها نمايشِ عمومیِ ساده ‏ی يک گلِ ياس از زمانِ انقلابِ تونس، نشانه ‏ی فراخوانی به انقلاب است. شرم بر رژيمی که چشم از قتلِ عامِ جاری برمی‏دارد و تنها يک اشتغال ذهنی بيش ندارد : مانع رسيدنِ ايده‏ های اصلاحی به جوانانی که تشنه ‏ی تغييرند بشود.

مسکو و پکن، اين دو قدرت آن روزی که از حق وتوی خود در شورای امنيت استفاده کنند، روزی که مانع صدور قطعنامه‏ ی پيشنهادی لندن و پاريس، که رژيم سوريه را برای سرکوب وحشيانه‏ی اعتراضات توده ‏ای مورد تحريم قرار می ‏دهد، شوند، ؛ همچون رسوايانِ افکارِ عمومی بين ‏المللی انگشت نشان خواهند شد، همچون دو دولتی که جنايت عليه بشريت را تحمل می‏کنند، معرفی خواهند شد.

و در آخر، ننگ بر سياستمداران لبنانی ‏ای که هذيان می‏گويند، که هر بار که دهان می‏گشايند جز دروغ نمی ‏گويند: اسهال کلامی ‏ای به کار می ‏گيرند و مورد سوء استفاده قرار می‏دهند تا چهره ‏ی حقيقت را بپوشانند، وقايع را به نحو ديگری نمايش دهند، توجيه ناپذير را توجيه کنند. گفتاری جنايت ‏بار، خون ريزتر از گلوله، تنزل يافتگانی تا حد پادوهای جلاد، به بهای جان و مالِ قربانيان. همان جلادی که تحقيرشان کرده، آنها را به پست ‏ترين نوکری ‏ها واداشته، همان ‏هايی که امروزه برايش شرايطِ تخفيفِ جرم می ‏يابند، که در آرزوی تداوم حياتش هستند و «بليط‏های يکسره» برای قربانيانِ همين جنايت پيشه صادر می‏کنند.

ننگ بر همه‏ی آنانی که اجازه دادند رژيمی لرزان و بی‏ثبات خود را در لبنان مستحکم کند، از صحنه‏ی لبنان استفاده کند تا اعمالِ شنيع خود را بپوشاند، تا توجه و اذهان را از جناياتِ انجام گرفته در «شکارگاهِ اختصاصی»‏اش منحرف کند.

شرم، برايتان بگويم …

روزنامه ‏ی لبنانیِ L’orient le Jour




فراخوان مشترک نهادهای دموکراتیک و حقوق بشری ایرانیان برونمرزی

برای بزرگداشت دومین سالگرد جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران
دوشنبه ۱۶ خرداد ۱٣۹۰ – ۶ ژوئن ۲۰۱۱

۵۳ نهاد دموکراتیک، ایرانیان خارج از کشور را به بزرگداشت دومین سالگرد جنبش آزادی خواهی مردم ایران دعوت کرده اند …


در روزهای آخر خرداد ۱۳۸۸، جنبش سبز دموکراسی خواهی مردم ایران با شرکت میلیون‌ها ایرانی و با شعار «رای من کجاست» آغاز شد و با گسترش خواست‌ها به انتخابات آزاد، حقوق شهروندی، گشایش فضای سیاسی و درخواست های اقتصادی اوج گرفت. مردم ایران پس از تقلب آشکار در انتخابات ۲۲ خرداد و کودتای انتخاباتی دولت علیه ملت، با رویکرد گسترده شان به خواست‌ها و برنامه هایی برای تامین آزادی‌های فردی و اجتماعی چون آزادی بیان، عقیده، اجتماعات، احزاب و نهادهای مدنی، برابری حقوق زن و مرد، تامین حقوق اقوام و اقلیت‌های مذهبی، حذف سانسور، آزادی زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام و برای تامین عدالت اجتماعی به اعتراض و تظاهرات مسالمت آمیز میلیونی دست زدند و برای پایان دادن به دولت کودتا و استبداد دینی ـ نظامی حاکم به مقاومت گسترده مدنی برخاستند.
جنبش گسترده دادخواهانه و سبز مردم ایران از سویی مرحله ای جدید از رشد و بلوغ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ملت ما را به نمایش گذاشت، و از سویی دیگر الهام بخش مبارزان منطقه جهت پایان دادن به دیکتاتوری‌های طولانی در کشورهای‌شان بود.
در تداوم سرکوب مبارزه مردم از ابتدای روی کارآمدنش، جمهوری اسلامی ایران در دو سال گذشته با استفاده از تمام امکانات خود و با تکیه بر نیروی سیاسی، تبلیغاتی، مالی و نظامی به سرکوب خشن و همه جانبه جنبش مسالمت آمیز مردم آگاه ایران برخاست. مردم ایران در طول این دو سال با شکیبایی و پرهیز از خشونت در برابر خشونت و جنایت‌های رژیم، لحظه ای از اعتراض دست برنداشتند. حرکت های عظیم مردمی که با شعار «رای من کو» آغاز شد، گرچه به دنبال سرکوب شدید و کشته شدن جوانان و مردم از خیابان‌ها عقب نشست، ولی در خانه ها و کارخانه ها تداوم یافت و در هر فرصتی خود را دوباره نشان داد. مردم ایران و به ویژه جوانان بیدار میهن در پی فرصت های مناسب هستند و به تدارک برآمدی دوباره می اندیشند. آنان در غائله جنگ درونی جناح های حکومت، فریب دیکتاتور بزرگ را نخواهند خورد و حتی در صورت حذف احمدی نژاد و یارانش از پیگیری خواست‌های برحقشان دست نخواهند کشید.
در خیابان‌ها و در زندان‌های رژیم، هزاران تن از فرزندان مبارز و فداکار میهن با ذره ذره های جسم و جان خویش به مقاومت و پایداری برخاسته اند. آنان یاد و خاطره نداها، سهراب‌ها، فرزادها، شیرین‌ها و ترانه ها، این ققنوس‌های جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران را با ترنم و با قامت بلند آزادیحواهی در جان و روان مردممان جاری می‌کنند. پیکار آنان هر رور بیشتر از روز پیش، سیاهی و تباهی سرکوبگران ملت را به چشم جهانیان پدیدار می‌کند.
رژیم جمهوری اسلامی ایران با بر باد دادن ثروت‌های کشور و غارت آن به دست کارگزارانش و با اتخاذ سیاست‌های خائنانه و نابخردانه، و مدیریت ناکارشناسانه موجبات ورشکستگی عمومی اقتصاد ایران را فراهم آورده است. بر باد رفتن ۴۴۲ میلیارد دلار درآمد نفتی کشور (تنها در ۶ ساله اخیر)، ورشکستگی سیستم بانکی، افزایش ۲ برابر حجم نقدینگی (پول)، افزایش معوقات بانکی به رقم پنجاه هزار میلیارد تومان، افزایش بیش از پیش تورم، ورشکستگی بنگاهها، گسترش بیش از پیش بیکاری، سقوط تولید، افزایش بی رویه و سرسام آور واردات به میزان ۸۰% درآمد ارزی، اختصاص و سپردن هشت هزار میلیارد تومان به ۸۴ شخصیت حقیقی و حقوقی، چنگ اندازی سپاه و نظامیان در اصلی‌ترین مراکز اقتصادی (از جمله مخابرات) نتیجه مستقیم سیاست‌های اقتصادی ضدمردمی این نظام است.
حاصل این روند، افزایش جنگ قدرت میان بالایی‌ها برای قبضه امکانات از یکسو و افزایش شکاف دولت ـ ملت و گسترش جنبش‌های اعتراضی مدنی ـ اقتصادی ـ اجتماعی از سوی دیگر است. امری که رژیم نظامی- ولایی جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر به سقوط نزدیک می‌کند.
اکنون ایرانیان برای بزرگداشت جنبش شکوهمند ملی و سبز میلیونی تهران بزرگ و شهرستانها در خرداد 1388، به پیشواز روزهای پایانی خرداد می‌روند. دولت نفتی ـ نظامی کودتا که با حمایت دیکتاتور بزرگ و با فرمان آتش گشودن به روی مردم به کار گمارده شده بود، در نتیجه مبارزه و نفرت عمومی ملت و بحران های درونی در انزوا قرار گرفته و همچون دیو برفی آب می‌شود. دستگاه ولی فقیه پس از این جدال درونی و در نتیحه افزایش تحریم گسترده بین المللی و سقوط دیکتاتورهای منطقه، تهدیدها و تنگناها را هرچه بیشتر تجربه خواهد کرد.
در سال ۱۳۹۰، جنبش آزادیخواهی مردم ایران می‌تواند از فرصت‌های بزرگی بهره مند شود. با ترمیم شبکه های اجتماعی و اعمال اراده از راه مسالمت آمیز و پافشاری بر خواست‌های آزادیخواهانه و دموکراتیک، به ویژه آزادی فوری زندانیان سیاسی و پایان دادن به حبس خانگی چهره های شناخته شده جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی، و خانم ها رهنورد و کروبی، جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار نماید.
همراه با مردم ایران، ما خواهان گذار از حکومتِ دینی و قوانین قرون وسطایی موجود به نظامی دموکراتیک بر مبنای جدایی دین از حکومت هستیم. نظامی که در آن یکپارچگی ایران و شناسایی حقوق کامل و همه جانبه سیاسی ـ فرهنگی ـ اجتماعی ـ اقتصادی شهروندان در چهارچوب یک قانون اساسی مبتنی بر مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر میثاق‌های بین المللی تضمین شود.
ما، نهادهای دموکراتیک ایرانیان برون مرزی، از همه ایرانیان آزاده در گوشه و کنار جهان می‌خواهیم تا در روزهای پایانی خرداد برای گرامی‌داشت سالگرد جنبش سبز دموکراسی خواهی مردم ایران و برای رساندن صدای حق طلبانه میلیون‌ها ایرانی به جهانیان، هرگونه که می‌توانند اقدام کنند و به نوبه خود با برپایی گردهمایی، تظاهرات، کنفرانس، نمایشگاه عکس و … تلاش خواهیم کرد از 22 تا 30 خرداد در این حرکت بزرگ ملی شرکت کنیم.

اگر به عنوان یک نهاد می‌خواهید با سازماندهی حرکتی در شهرتان به صورت مستقل، و یا در همکاری با نهادهایی از شهر شما که در حرکت سراسری بزرگداشت جنبش شرکت دارند، به لیست برگزارکنندگان این حرکت بپیوندید، و یا می‌خواهید از این حرکت پشتیبانی کنید، با ایمیل زیر تماس بگیرید :
free.iran.for.all.iranians@gmail.com

برگزار کنندگان:

۱- اتحاد برای ایران / بلژیک
۲- اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران / آمریکای شمالی
٣- انجمن زنان ایرانی / مونترآل
۴- انجمن سکو لار دموکراسی / اورنج کانتی
۵- انجمن سکولار دمکراسی / شیکاگو
۶- انجمن سکورلار دموکراسی / لس آنجلس
۷- بنیاد اسماعیل خویی / آتلانتا
٨- پشتیبانان دموکراسی و آزادی برای ایران- آتلانتا
۹- جامعه حقوق بشر برای ایران- جنوب کالیفرنیا
۱۰- جبهه‌ متحده دانشجویی / تورونتو
۱۱- جمعیت پشتیبانان دمکراسی و حقوق بشر در ایران / اسن
۱۲- جمعیت پشتیبانی از مبارزات مردم ایران / استکهلم
۱٣- جنبش سبز لندن / لندن
۱۴- حامیان مادران پارک لاله / اسلو
۱۵- حامیان مادران پارک لاله / دورتموند
۱۶- حامیان مادران پارک لاله / ژنو
۱۷- حامیان مادران پارک لاله / لس آنجلس- ولی
۱٨- حامیان مادران پارک لاله / لندن
۱۹- دانشجویان سبز / برمن
۲۰- شبکه همبستگی ملی ایرانیان / فرزنو
۲۱- کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی / پاریس
۲۲- کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران / شیکاگو
۲٣- گروه ۲۲ خرداد / ‌هامبورگ
۲۴- گروه مدافعان حقوق بشر برای ایران / فلوریدا
۲۵- مادران ایرانی‌ / هامبورگ
۲۶- مرکز بین‌المللی حقوق بشر / تورونتو
۲۷- مونیخ همیار ایران / مونیخ
۲٨- همایش ایرانیان / هامبورگ

کلن
۲۹- انجمن پویا برای حمایت از جامعه مدنی ایران و مشارکت مردمی
٣۰- جمعیت پشتیبانی از مبارزات دمکراتیک مردم ایران
٣۱- خانه همبستگی مهر
٣۲- دانشجویان و جوانان موج سبز
٣٣- کمیته جمعی از ایرانیان نورد راین وستفالن
٣۴- حامیان مادران پارک لاله

وین
٣۵- حامیان مادران پارک لاله در وین – اتریش
٣۶- جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش‬‎
٣۷- نسل آزادیخواه ایران‎
٣٨- نهاد دفاع از دمکراسی و ازادی در ایران – ندای ایران

پشتیبانان
٣۹- انتشارات خاوران / پاریس
۴۰- انجمن بیان / بلژیک
۴۱- انجمن سکولاردمکراسی/ واشنگتن
۴۲- انجمن همبستگی / دالاس
۴٣- ایرانیان صلح طلب / دالاس
۴۴- جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران
۴۵- رادیو همصدا / اتاوا
۴۶- سایت ایران ما
۴۷- فدراسیون اروپرس
۴٨- کانون دموکراتیک ایرانیان / دالاس
۴۹- کانون گفتگو و بحث آزاد ایرانیان / نیویورک
۵۰- کمیته آمریکاییان- ایرانیان پیشرو / آمریکا
۵۱- کمیته ایران / بوستون
۵۲- ندای برای ایران آزاد /جهانی
۵٣- همبستگی جهانی برای جامعه سکولار