تحولات مصر و تونس به کجا خواهد انجامید؟
ناهید جعفرپور
پنج شنبه ۱۴ بهمن ۱٣٨۹ – ۳ فوریه ۲۰۱۱
ضرب المثلی قدیمی می گوید “از جرقه خرمنی آتش می گیرد. این حقیقتی است که در روزهای اخیر آفریقای شمالی و خاورمیانه را متحول ساخته است. در تاریخ 17 دسامیر سال گذشته جوانی تحصیلکرده بیکار در تونس خود سوزی می کند و این مسئله بدنبال خود پهنه جامعه تونس را شعله ور می سازد. آتش خشم مردم تا جائی ادامه می یابد که بنیان دیکتاتور تونس بنی علی را به لرزه در می اورد و سرانجام به فرار وی منجر می گردد. از این مقطع مبارزه مردم بر علیه حزب بن علی ” ار س د” ادامه می یابد و خواهان لغو این حزب می گردند. آتش خشم مردم تونس ازفراز کشور یمن گذشته و در مصر جنبش اجتماعی این کشور را برای از بین بردن بنیادی رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک مصمم به خیایانها بسیج می نماید.
اشکال ظهور خیزش مردم در تونس و مصر بی شک اشتراکات زیادی دارند. در تونس 23 سال دیکتاتوری رژیم بن علی و اقوام و وابستگانش با تکیه بر حزب دولتی ” ار اس د” بر علیه پهنه جامعه باعث فقر و رنج و بیکاری فراوان گردید. بطوری که طبق آمار رسمی درصد بیکاری میان جوانان تحصیلکرده 30% و متوسط بیکاری در سطح جامعه 14% مشخص گردیده است. این مسئله باعث شد تا جوانان با فرو رفتن در فقر و رنج چشم اندازهای آینده خویش را از دست بدهند. در مصر رژیم مبارک از 30 سال پیش در مقام ریاست جمهوری بعنوان نماینده قشری کوچک از ثروتمند ترین افراد مصر که به لحاظ سیاسی از وابستگان کشورهای امپریالیستی غربی بخصوص دولت آمریکا می باشند، ثروت های اجتماعی مردم مصر را بتارج داده و مردم رنجدیده این کشور را در فقری عریان فروبرد. این رژیم دقیقا از ده سال پیش با تکیه بر قدرت دولتی و قوانین اضطراری که عملا به معنی یک وضعیت اضطراری است، بیکاری و فقر و بی خانمانی را بر فراز جامعه مصر بیشتر و بیشتر گستراند. طبق گزارش بانک جهانی درصد بیکاری بطور متوسط در مصر روی 9% قرار دارد و در میان جوانان در حدود 30% است.
اقدامات فشار برروی مردم در دولت قدیمی تونس و دولت مصر همسان است. نیروهای پلیس در هردو کشور به هر گونه ابزاری بخصوص استفاده از اسلحه گرم بر علیه مخالفان روی می آورند: 50 نفر کشته در قیام تونس و تا کنون 150 نفر کشته در مصر
عقب نشینی نیروهای پلیس در زمان مشخص، خراب کاری و غارت و صحنه های ترور دقیقا از سوی همین نیروهای پلیس و یا بخشی از آنها طبق گزارش شاهدین عینی در شهرهای بزرگی چون قاهره و اسکندریه، بیانگرهرج و مرجی فاحش است.
تغییر سازماندهی دولت ها و تعویض افراد در پست های محوری قدرتی برای گول زدن مردم و خفیف سازی روحیه مبارزاتی شان همچنین اقداماتی هستند که توسط آن تلاش می شود تا این رژیم ها به قدرت خویش امنیت بخشند. رژیم مصر با قطع اینترنت، تلفن همراه و فرستنده تلویزیونی الجزیره در روزهای اخیر بسیار تند تر از رژیم سابق تونس به پیش می رود.
نقش محوری را همواره ارتش بازی می کند. در تونس قدرت بن علی به پایان خویش رسید آنهم زمانی که رهبریت ارتش از دستورات سرپیچی نمود. در مصر این مسئله لزوما قابل انتظار نیست زیرا که رئیس جمهور مبارک خود یکی از میان آنهاست و با آنها دررابطه تنگاتنگ با آمریکا قراردارد. تنها 1،1 میلیارد دلار سالانه کمک های نظامی از سوی آمریکا برای خرید تسلیحات ( مسلما تسلیحات آمریکائی) به مصر داده می شود.
تا کنون ارتش مصر در خیابانها نقشی کناره گیر داشته است و آنطور که پیداست تنها از تاسیسات دولتی محافظت نموده است. اما هیچ معلوم نیست که اوضاع همین گونه باقی بماند.
با نگاهی کوتاه به وقایع و علارقم همبستگی و خوشحالی از خیزش مردم هر دو کشور برای رسیدن به برابری های اجتماعی / دمکراتیک اما بخوبی دیده می شود که جنبش های هر دو کشورهنوز فاقد سازماندهی می باشند. سازماندهی ئی که لازمه ایجاد تغییرات بنیادی است. در مصر این مسیر به هیچ وجه پیموده نشده است. در تونس اما اتحادیه کارگری بزرگ این کشور می تواند با نفوذ بسیارش کمی توازن را به وجود اورد.
تفاوت های آشکار میان مواضع خارجی در باره خیزش مردمی هردو کشور و اشکال و نحوه دخالت در امور هر دو کشور وجود دارد. رهبریت سیاسی کشورهای فرانسه، آلمان و آمریکا از خیزش اجتماعی دمکراتیک مردم هر دو کشور بروشنی غافلگیر شدند. دولت آلمان بعد از سرنگونی بن علی آنچنان درمانده بود که فورا هیئتی از وزارت خارجه را برای بررسی اوضاع تونس فرستاد تا در آنجا تحقیقات کند و با مقامات صحبت هائی نماید و معلوم نماید نیروهای اپوزیسیون که ها می باشند و با چه کسی می توان در آینده کار نمود. به احتمال قوی بزودی نتیجه این تحقیقات در شکل تشویق و تعریف از نیروهای مشخص تونسی در آلمان خود را نشان خواهد داد.
در رابطه با مصر مهمترین طرفین مذاکره خارجی از سوراخ های خود بیرون آمده اند: آمریکا و آلمان. در سال 2009 سهم صادرات آمریکا به مصر 11% ( 3،7 میلیارد یورو) کل واردات بمصر را تشکیل داده و سهم آلمان 8% ( 2،7 میلیارد یورو) کل واردات مصر بوده است. در نیمه اول سال 2010 صادرات آلمان به مصر در حدود 22% افزایش یافته است ( 1،5 میلیارد یورو بیشتر). روزنامه “زود دویچه سایتونگ” می نویسد:” این عجیب نیست که شرکت های صادر کننده ماشین های صنعتی، قطعات اتومبیل، الکترونیک و سازمانهای نمایندگی آنها نگران این باشند که تجارت های میلیاردی آنها متوقف گردد”.
خواست رهبران سیاسی غربی بیش از همه حفظ ثبات منطقه است. عضو جمهوری خواه سنای آمریکا مک کوتر در بیانیه روز جمعه گذشته خود بیان می کند که :” آمریکا باید جانب متحدین خویش در مصر را بگیرد تا بدینوسیله دولتی را که کامل نیست اما توانائی اصلاحات را دارد حفظ نماید. این اصلاحات باید از استبدادی جلوگیری کند که زیان آور است”. مک کوتر خطر انقلاب را تاکید می نماید انقلابی که چون سال 1979 باعث گردید رژیم شاه سرنگون گردد. وی می گوید که برای او روشن است که اعتراضات در مصر و تونس خواست های اجتماعی / دمکراتیک دارد و نیروهای مذهبی اسلامی در آن نقشی ندارند”. وی سپس ادامه می دهد که اگر مصر رادیکالیزه بشود تمامی رفرم هائی که مردم مصر با کمک آمریکا پیش بینی نموده اند از بین خواهند رفت”.
همانطور که در توضیحات مک کوتر دیدیم در اینجا عوامل تعیین کننده منافع آمریکا در مصر زیر ضرب رفته است و مورد مخاطره است. مصر بعد از اسرائیل به همراه عربستان سعودی مهمترین متحد آمریکا برای امنیت دادن به هژمونی آمریکا در خاورمیانه است. حذف این متحدین از جبهه ایالات متحده به اضافه تغییرات اخیر در لبنان بخصوص در رابطه با مناسبات با اسرائیل می تواند تغییرات دراماتیکی را با خود برای آمریکا به همراه بیاورد. هیچ عجیب نیست که در این مقطع باراک اوباما وارد گود کشتی می شود و به متحدینش در مصر دستورات صادر می نماید. وی در یک مصاحبه تلفنی با مبارک در تاریخ 28 ژانویه می گوید” من می خواهم به ماموران دولت مصر روشن بگویم که از هر گونه خشونتی بر علیه تظاهرات های صلح آمیز فاصله بگیرید. ….. همزمان کسانی که در خیابان اعتراض می کنند مسئولند که اعتراض خویش را صلح آمیز بیان نمایند. زیرا که با خشونت و نابود کردن به رفرم هائی که می خواهند نخواهند رسید…. ما ( مصر و آمریکا) با هم توافق نمودیم که رفرم ها پیاده شوند. رفرم های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی. زمانیکه امشب آقای رئیس جمهور مبارک برای مردمش صحبت نمود وعده شانس های بهتر اقتصادی و دمکراسی بهتر را داد من با او کمی بعد از این سخنرانی صحبت نمودم و به او گفتم که او مسئول است که بر روی حرفهائی که زده است محکم بیاستد و قدم های تعیین کننده و اقدامات برای تحقق این وعده ها بر دارد”.
یک خط سیاسی که پشتیبانی اش را از رئیس جمهور مصر مبارک به طور واقعی قطع نخواهد کرد و تلاش می کند در صورت سرنگونی مبارک پشتیبانی اپوزیسیون برخواسته را جلب نماید. یک خط سیاسی که دقیقا بر اساس منافع هژمونی طلبانه آمریکا در شرایط کنونی منطقه حرکت می کند و تلاش می نماید تا آنجا که می تواند بر روی افکار عمومی منطقه تاثیر بگذارد. اینکه آیا در پشت پرده کسانی سرنخ ارتش مصر را در دست داشته و آنرا به حرکت در می آورند را آینده ثابت خواهد نمود.
از سوی دیگر تفاوت مهمی میان مصر و تونس وجود دارد در تونس نیروهای اسلامی هیچگاه نقشی مهم نداشته اند زیرا که تمامی اپوزیسیون مخالف تا همین اخیرا در تبعید بسر می برده اند. جنبش النهضه هم که رهبرانش همین اخیرا از تبعید وارد تونس شده اند از پشتیبانی آنچنانی مردم برخوردار نمی باشند. در مصر اما اخوان المسلمین وضعیتی متفاوت از النهضه تونس دارد و پایگاه اجتماعی بیشتری نسبت به النهضه در میان مردم مصردارد.
مبارزه اجتماعی مردم مصر به کجا خواهد انجامید مسئله ای است که هنوز باز است. مسلما خطرات بیشماری از تمامی جوانب جنبش اجتماعی تونس و مصر را تهدید می کند. تجربه انقلاب ایران و وقایع بعد ازآن هشداری جدی برای مردم تونس و مصر است.
آنچه که مسلم است جنبش های اجتماعی کشورهای عربی بپا خواسته اند و آتش خشم مردم مصر و تونس به تک تک کشورهای منطقه کشیده خواهد شد و خواب را به چشمان دیکتاتورهای خاورمیانه حرام خواهد نمود. هر اتفاقی که در آینده در مصر و تونس بیافتد اما یک مسئله هیچگاه تغییر نخواهد کرد آنهم این است که عمر تمامی دیکتاتورهای از نوع بن علی و مبارک و جمهوری اسلامی و….. بسر رسیده است.