آیا نظام فعلی جهانی میتواند كار كودكان را لغو كند؟
به مناسبت ۲۲ خرداد روز جهانی مبارزه برای لغو كار كودك
علی رضا ثقفی
با توجه به آن كه سال نهادهای بینالمللی مبارزهای را برای لغو كار كودكان شروع كردهاند و سابقهی ممنوعیت كار كودكان به سالها پیش برمیگردد، اما شاهد آن هستیم كه نه تنها در این زمینه موفقیتی حاصل نشده بلكه در بسیاری جهات عقبگرد نیز شده است.
پارلمان انگلستان در سال ۱۸۴۸ كار كودكان را ممنوع اعلام كرد. این ممنوعیت به دنبال آن صورت گرفت كه سالها مبارزات و اعتراضات كارگری در برابر بیحقوقی كودكان كارگر جامعه را فرا گرفته بود و گزارش بازرسان حاكی از آن بود كه استثمار وحشیانه كودكان به وسیلهی سرمایهداران نوخاسته آن چنان شدید است كه ممكن است نسل آینده دچار كمبود نیروی انسانی شود. از آن سال به بعد كشورهای دیگری نیز كار كودكان را لغو كردند. در مقاولهنامههای سازمان جهانی كار پس از جنگ جهانی دوم كار كودكان زیر ۱۸ سال ممنوع اعلام شده است همچنین در مقولهنامهی حقوق كودك مصوب ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ مجمع عمومی ملل متحد كار كودك ممنوع اعلام شده اما با كمال تاسف و سرشكستگی جامعه بشری در مقاولهنامه ۱۸۲ سازمان جهانی كار در سال ۱۹۹۹ عقبگردی وحشتناك در زمینهی كار كودك صورت میگیرد در این مقاولهنامه تنها “بدترین اشكال كار كودك” محكوم میگردد كه این بدترین اشكال كار كودك شامل قاچاق كودكان، وادار كردن كودكان به روسپیگری یا فروختن آنان به بردگی و یا….. میشود. شرم آور آن است كه در این مقاولهنامه كار كودك به رسمیت شناخته میشود و تنها بدترین اشكال آن مورد حمله قرار میگیرد گویا كه بهترین اشكال آن هیچ اشكالی ندارد. این مقاولهنامه كه با الفاظ فریبندهای هماننند جنایت و ضدانسانی بودن بدترین اشكال كار كودكان و ضرورت جلوگیری از آن و….داد سخن میدهد، در حقیقت بر كار كودكان به صورت اقتصادی و مشروع سرمایهداری!! صحه میگذارد.
چرا نظام كنونی جهانی نمیتواند كار كودكان را لغو كند؟
چرا نظام فعلی جهان به رغم آن كه نزدیك به ۱۷۰ سال پیش كار كودكان را ممنوع اعلام كرده است اما پس از ۱۶۰ سال تنها بدترین اشكال كار كودك را محكوم میكند و یعنی در حقیقت كار كودك را در شكل عادی آن به رسمیت میشناسد؟ برطبق آمارهای موجود همان سازمانهای جهانی در سراسر جهان حدود ۲۵۰ میلیون كودك كار وجود دارد كه هر سال در حال افزایش است. (همچنین در ایران نیز ۷/۱ میلیون كودك طبق آمار رسمی مشغول به كار هستند)(۲) هرچند آمارهای غیر رسمی در این زمینه نشان از ارقامی وحشتناكتر دارد. در ایران بر طبق آمار مقایسهای ۴ میلیون كودك در سن تحصیل از رفتن به مدرسه محروم هستند و در سطح جهانی نیز آمارها به همین ترتیب است. اگر بخواهیم مطالب را دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم، در حقیقت باید بگوییم كه نظام فعلی جهانی در حقیقت كار كودكان را به رسمیت میشناسد و هیچ گونه برنامهی مدونی برای لغو آن ندارد. این امر به دلایل زیر برای این نظام گریزناپذیر است
الف: با توجه به آمار رسمی موجود یعنی همان ۲۵۰ میلیون كودك به راحتی میتوان گفت كه این كودكان هر یك متعلق به یك خانواده و یا محصول یك ازدواج هستند و از یك پدر و مادر به دنیا آمدهاند یعنی آن كه ۲۵۰ میلیون خانواده با همین حساب درگیر كودك كار هستند. این ۲۵۰ میلیون خانواده هر یك دارای كودكی هستند كه به صورت اجبار این كودك را نه به مدرسه كه به كار میفرستند تا بتواند از هزینهی خانوار بخشی را با كار كودك تامین كرده یا آن كه هزینه زندگی خود كودك را از دوش خانواده بردارند- تا از فقر و گرسنگی تلف نشود. این آمار با آمار دیگری از سازمان ملل نیز تایید میشود و آن هم آمار سازمان FAO ( سازمان تغذیه بینالمللی) است كه میگوید یك میلیارد دویست هزار نفر در سطح جهان در فقر مطلق زندگی میكنند. یعنی آن كه توان تامین غذای كافی برای خودشان را ندارند. حال اگر در نظر آوریم كه حداقل دستمزد و یا دستمزد عادی در چین ۲ یوان در ساعت است(یعنی هزار تومان) و با احتساب ۱۰ ساعت كار روزانه حداقل دستمزد معادل ۳ دلار در روز میشود و اگر روزهای تعطیل در ماه از آن كم شود حداقل دستمزد كمتر از ۳ دلار میباشد. میلیونها كارگر در چین و كشورهای دیگر كه برای سرمایهداری سود تولید میكنند در چنین وضعیتی هستند. مفهوم این مساله همان میشود كه آمار نیز موید آن است یعنی نزدیك به ۴ میلیارد نفر دیگر دارای فقر نسبی هستند. به این مفهوم كه تنها میتوانند زنده بمانند و از حداقلهای زندگی استفاده كنند بدون آن كه از امكانات یك زندگی شرافتمندانه همراه با آموزش و پرورش مناسب و بهداشت و مسكن مناسب، برخوردار باشند. امروزه بسیاری از خانوادههای نسبتا متوسط شهری با درآمدهای نزدیك به ۱۰۰۰دلار نمیتوانند از امكانات آموزش و پرورش عالی استفاده كنند زیرا كه دانشگاههای معتبر دنیا سالیانه بین بیست تا سی هزار دلار برای تحصیل هزینه دارند اكنون میتوان به این مساله پرداخت كه در چنین شرایطی تنها نزدیك به یك و نیم میلیارد نفر از جمعیت روی زمین در رفاه به سر میبرند و از امكانات یك زندگی مناسب برخوردارند.
حال برای حفظ این سیستم طبقاتی ضروری است كه تا سرحد امكان این نظم و نظام دست نخورده باقی بماند
ب: وجود آن یك میلیارد و دویست میلیون نفر از هر جهت لازم است كه به صورت دائمی به آن ۴ ملیارد نفر دیگر كه با دستمزدهای بالای ۳ دلار در روز زندگی میكنند، فهمانده شود كه اگر تن به همین كارهای موجود ندهند و اگر همین زندگی را تحمل نكنند جایشان در كنار آن یك میلیارد و دویست میلیون نفری است كه دارای كودك كار هستند و آنها نیز در آن صورت مجبور خواهند بود كودكانشان را برای ادامه زندگی در معرض فروش قرار دهند … در نتیجه به عنوان اهرم ارعاب به وجود آن قشر زیر خط فقر نیاز مبرمی وجود دارد تا آن كه نظام استثمار حفظ شود.
در نظر بگیریم كه كار كودك لغو شود و مقولهنامههای بینالمللی به اجرا درآید. البته آن مقاولهنامههای بینالمللی كه شركتها و موسسات اقتصادی را از به كارگیری كودكان برای كار اقتصادی منع و دولتها را موظف میكند كه كار كودك را غیر قانونی اعلام كرده و آن را ملغی اعلام كنند، در این صورت با سیستم موجود، آن ۴ میلیارد دیگری كه از ترس و وحشت افتادن به فقر و رسیدن به روزی كه كودكانشان را برای تامین حداقل معیشت زنده ماندن به فروش بگذارند، از میان میرود. مگر همان ۴ میلیارد نفر از ترس گرسنگی و وحشت فقر مجبور به فروش نیروی كار خود نیستند. در نتیجه آنها هم این زندگی را پذیرا نبوده و خواهان دستمزدی فراتر میشوند و سودهای كلان سرمایهها دچار تنش میشود …
آمارهای خود سازمانها جهانی و از جمله همان فائو (سازمان بینالمللی غذا ) حاكی از آن است كه سالانه بیش از یك میلیارد تن مواد غذائی دور ریخته شده و هدر میرود. این در حالی است كه مجموعه تولید مواد غذائی در سراسر جهان به چهار میلیارد تن میرسد . یعنی بیش یك سوم از مواد غذائی تولید شده هدر رفته و دور ریخته میشود تا سیستم طبقاتی موجود حفظ شود.
اما نظام سرمایهداری كه به ضرورت كار كودك برای بقاء خود پی برده است، تمام تلاش خود را به كار میبرد تا آن را قانونی كند. از یك طرف با تصویب مقاولهنامههایی كار كودك را از آن جهت مورد سرزنش قرار میدهد كه تنها بدترین شكل آن را محكوم كند و از طرف دیگر با ایجاد نهادهای غیردولتی همانند ان جی اوها سعی میكند تا به نوعی نهادهای خیریهای و كمكرسانی ایجاد كند تا به كودكان كار كمكهای ناچیزی ارائه دهد و زشتی این كار را بپوشاند. نهادهای سرمایهداری با برگزاری سمینارها و نشستهای پرهزینه هر از گاهی در یكی از كشورها با دعوت از صاحبنظران و متخصصان خود نظام سرمایهداری سعی برآن دارند تا به اصطلاح راهحلی برای گسترش كار كودكان كه هر روز بیشتر میشود ارائه دهند. آنها نیز به جای تاكید بر لغو كار كودك به مساله كار كودكان به عنوان واقعیتی موجود مینگرند و برنامههایی را ارائه میدهند كه به هیچ عنوان به لغو كار كودك عنایتی ندارد. با تاكید بر ایجاد نهادهای كمكی تعداد اندكی از كودكان كار را تحت پوشش قرار میدهند و مابقی را به دست بازار كار میسپارند تا سیستم طبقاتی و بهره كشی از كودكان را ادامه دهند. آنها از زیر بار آموزش كودكان كه ضرورت زندگی امروزه و بقاء و دوام زندگی كودكان است شانه خالی میكنند و با خصوصی كردن آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و همچنین تامین مسكن و یك زندگی اولیه تمام بار این مساله را بر دوش خانوادههایی میاندازند كه خود از فقر و گرسنگی در عذابند .
برخورد رادیكال با مساله كار كودكان چیست ؟
از نظر نظام سرمایهداری كودك كار تنها باید كاركند و سود تولید كند. او آفریده شده است كه تنها كارهای پست را انجام دهد و برای اموری همانند قاچاق یا خوشگذرانیهای مرد و زن بورژوا مورد استفاده قرار گیرد. از نظر متخصصان نظام سرمایهداری این كودكان برای كارهای پست به دنیا میآیند و باید به سرمایهداری در منحطترین شكل خود سود برسانند از آنها باید برای سودآوری هرچه بیشتر سرمایه استفاده شود. برای این امر آنها باید نظام سرمایهداری را همانند نظامی ازلی وابدی بپذیرند. نظامی كه بدون تغییر و فراتر از اراده انسان است. آنها باید بپذیرند كه آماده شدهاند تا از سرمایهداری و نظام آن اطاعت كنند. . در این چارچوب است كه هر راه حلی كه برای لغو كار كودك ارائه شود و در تقابل با این تفكر سر مایهدارانه نباشد، چیزی جز باز سازی و تداوم این نظام نیست. كارگران و فعالان كارگری در نقطهی مقابل این تفكر قرار دارند. راه حل آنان برای مقابله با كار كودك و در حقیقت برای لغو آن باید این تفكر سود محور را در نقطهی مقابل خود قرار دهد و با آن مقابله كند. این مقابله در دو وجه نظری و عملی است. به لحاظ نظری برخورد با نظام سرمایهداری كه چنین تفكری را الغا میكند امری است كه كه باید در تمام برآمدهای گفتاری و شنیداری و نوشتاری و آثار هنری و آنچه كه مربوط به آموزش و آگاهی رسانی میشود مورد نظر قرار گیرد و این نقطه كلیدی نظام سرمایهداری همواره مورد نظر باشد. به لحاظ عملی بر خورد رادیكال با این امر آموزش كودكان و به خصوص كودكان كار در هر فرصت در جهت ازلی و ابدی نبودن نظام سرمایهداری كه از كودكان بهرهكشی وحشیانه میكند. كودكان كار را باید با حقوقشان آشنا كرد و به آنان آموخت كه انساناند، هم ردیف دیگران و حق زندگیای شرافتمندانه دارند و این دیگران هستند كه از آنان حق زندگی را سلب كردهاند. آنان كه در راهروهای وزارتخانهها به دنبال سكهای برای كودكان كار هستند بیشتر از كودكان كار به فكر دكان خودشان میروند تا جنسی در مغازه داشته باشند تا متخصص حقوق كودك در نظام سرمایهداری جلوه كنند و از این طریق بتوانند موقعیت اجتماعی خودشان را تثبیت كنند. آنان به گدائی حقوق كودك از نظام سرمایهداری دل بستهاند كه البته در این میان سهم خودشان هم فراموش نشود. فعالان حقوق كودك در تجربیات خود كارهای ارزشمندی را بدون گدائی حقوق از سرمایهداری انجام دادهاند. زمانی در آرژانتین فعالان حقوق كودك و فعالان كارگری با تهیه یك لپ تاب با هزینهی شخصی به آموزش كو دكان كار در كنار پیادهروها و كوچه و خیابان میپرداختند. آنها بازیهای كودكانه و فیلمهای آموزشی را لپتاب خود ضبط میكردند و از این طریق به آموزشهای عملی و نظری در كلاسهای خیابانی میپرداختند.
برای آشنایی با تفكر سرمایهداران در بارهی كودكان كار و خیابان، بد نیست نظر یكی از چهرههای برجسته و دلسوز سرمایهداری را نقل كنیم. ویلیام پت یكی از نظریه پردازانی است كه وزیر آموزش دولت محافظهكار رونالد ریگان در آمریكا بوده است. او میگفت: ” اگر میخواهید جنایت كاهش یابد، اگر واقعا قصد این كار را دارید، بچههای سیاه را سقط كنید” و در ادامه میگوید: ” سقط جنین كودكان سیاه یك عمل سخیف، غیر ممكن و از نظر اخلاقی سرزنشآمیز است. اما آمار جنایت را پائین میآورد. “(۱)
آیا با چنین تفكراتی از چنین متخصصینی در بارهی كودكان كار میتوان كوچكترین امیدی به راهحلهای سر مایهدارانه داشت. این امر را نیز میدانیم كه سایر جناحهای سرمایهداری هر چند در ظاهر با چنین نظراتی مخالف هستند اما در عمل همان راهی را میروند كه این نظرات برای آنان هموار میكنند و كل نظام سرمایهداری را به گونهای میخواهند كه در آن نظام طبقاتی با همه شئوناتش حفظ شود و در نتیجه چاره از وجود و تداوم نگاه به كودكان كار و خیابان از زاویه انسانهای پستتر ندارند. برخی مواضع جالب توجه از جانب مسئوولان یا انساندوستانی است كه به ظاهر میخواهند برای كودكان كار و خیابان و لغو كار كودك، كاری انجام دهند. گو یا كه این كودكان از آسمان آمدهاند و ربطی به زمین ندارند. گویا كه این كودكان خودشان خواستهاند كه كودك كار باشند. هیچگاه نمیگویند برای ریشهكنی فقر ، بیكاری یا افزایش دستمزد كاری باید انجام داد. اموری كه این كودكان كار محصول آن هستند. این كودكان محصول فقر و بیحقوقی و دستمزدهای پائین و نبودن تامین اجتماعی و بهداشت و تغذیه مناسب اند. آنان اگر شرائط تحصیل مناسب داشتند هیچگاه تن به كارهای اجباری نمیدادند. انجام هر كاری برای آنان جز از طریق انجام امور زیر بنایی غیرممكن است. تا ان زمان كه دستمزدی متناسب با كار و تامین شرائط زندگی و تحصیل مناسب برای كودكان فراهم نشود هر گونه عملی هر چند با حسن نیت جز به تداوم كار كودك و حفظ نظام ضد انسانی سر مایهداری خدمتی نخواهد كرد.
_____________________________________
(۱)كتاب ویلیم پت به نام
Bil lclinton and the assault on American idealsThe Death of Outrage: BillClinton and the Assault on American Ideals [William J -Outrage-Clinton-America www.amazon.com/The-Death
(۲)http://www.asriran.com/fa/news/۲۷۹۲۲۸/%D۸%B۴%D۹%۸۶%D۸%A۷%D۸%B۳%D۸%A۷%DB%۸C%DB%۸C-۱۷%D۹%۸۵%DB%۸C%D۹%۸۴%DB%۸C%D۹%۸۸%D۹%۸۶-%DA%A۹%D۹%۸۸%D۸%AF%DA%A۹-%DA%A۹%D۸%A۷%D۸%B۱- %D۸%AF%D۸%B۱-%D۸%A۷%DB%۸C%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۶Â
سالانه یك میلیارد و سیصد تن مواد غذائی در جهان دور ریخته میشود (گزارش سال ۲۰۱۳ سازمان ملل)
http://v۲.dimona-alpha.ir/news/۸۰۸۲__%DB%۸C%DA%A۹%E۲%۸۰%۸C%D۸%B۳%D۹%۸۸%D۹%۸۵-%D۹%۸۵%D۹%۸۸%D۸%A۷%D۸%AF%D۸%BA%D۸%B۰%D۸%A۷%DB%۸C%DB%۸C-%D۸%AC%D۹%۸۷%D۸%A۷%D۹%۸۶-
%D۸%AF%D۹%۸۸%D۸%B۱-%D۸%B۱%DB%۸C%D۸%AE%D۸%AA%D۹%۸۷-%D۹%۸۵%DB%۸C%E۲%۸۰%۸C%D۸%B۴.html