نقش زنان در روزهای انقلاب مصر
تهیه و ترجمه ناهید جعفرپور
يکشنبه ۱۵ اسفند ۱٣٨۹ – ۶ مارس ۲۰۱۱
بسیاری از کسانی که فراخوان خیزش مردم را بر علیه دولت مبارک در سایت ها و وبلاگ منتشرنمودند، زنان بودند. آنها روزها در میدان تحریرایستادند و از خواسته زندگی بهتر تحت مصری دیگر پشتیبانی نمودند.
هر کسی که می خواست وارد میدان تحریر شود در ابتدا می بایست از کنار کمیته مدنی بگذرد که با جستجوی بدنی افراد سعی می نمود از ورود آلات و ابزار مرگبار به میدان جلوگیری نماید.
همچنین رهاب مادر 35 ساله هم روزها در این کمیته کمک می کرد. در واقع کسی از او نخواسته بود که به این کار مبادرت کند. وی در این باره می گوید” من به خاطر عشق به کشورم این کار را می کنم و خواهان این هستم که تظاهرات های ما همچنان مسالمت آمیز باشند”. رهاب عضو جنبش اعتراضی بود که از تاریخ 25 ژانویه بر علیه دولت مصر و کناره گیری فوری حسنی مبارک به خیابانها گسیل گشت. روی بازوی رهاب باند سفیدی قرار داشت که روی آن نوشته شده بود کمیته مدنی.
زنی تلاش می کند از کنار رهاب آهسته بگذرد اما رهاب هوشیار است و می گوید” کسی نمی داند که او زیر لباس بلندش چه پنهان کرده است”. همواره بین زنان کمیته با زنان هوادار مبارک زد و خورد و دعوا در می گرفت. رهاب می گفت” ما نمی گذاریم کسانی وارد میدان شوند که می خواهند صلح میدان را دچار خطر سازند. همه می توانند نظرات خویش را اعلام نمایند و با هم شعار دهند و سخنرانی کنند اما نمی گذاریم مثل روز چهارشنبه ( طرفداران مبارک به مردم حمله نموده و آنها را کشته و مسدوم نمودند) حمام خون راه بیافتد”.
با این وجود حمله به مردم هم نتوانست جلوی منتقدین را بگیرد تا همچنان برای آزادی و دمکراسی تظاهرات نکنند. همچنین آنها نتوانستند مانع زنان شوند تا هر روز به میدان تحریر نیایند. زنان از تمامی اقشار جامعه: زنان دهقان، زنان روشنفکر و زنان از اقشار میانی و حتی زنانی از طبقه مرفه
زنان در میدان تحریر نگهبانی می کردند
ابیر العسکری زن ژورنالیست می گوید” زنان مصری قوی هستند و غالبا حتی قوی تر از مردان. در مصر بشوخی گفته می شود که مرد کسی است که خارج از خانه حرف اول را می زند اما در خانه زنان حکومت می کنند. کسی که یکبار یک زن مصری را با صدای بلند در حال بحث دیده باشد، می داند که این چه معنی می دهد.
مدخل میدان تحریر بخوبی تحت کنترل زنان قرار داشت. در اینجا گویا زنان چیزی بنام ترس نمی شناختند. زنان خانه دار، زنان دانشجو، زنان روشنفکر و زنان محجبه نگهبانی می دادند و از زدوخوردها و برخوردها جا نمی خوردند و همچنان برای امنیت میدان تلاش می کردند. فامی می گوید” من به خدا توکل می کنم و می دانم که از ما محافظت می کند تا برای آزادی مبارزه کنیم. همزمان مشخص می شود که فامی به اخوان المسلمین تعلق ندارد.
زن جوانی به خبرنگار می گوید:” ما بدنبال دولت جدید و قانون اساسی ای جدید هستیم. قانون اساسی ای که تبعیض نداشته باشد. قانونی که جنسیت و نژاد و مذهب نشناسد و مردم را بر مبنی آئین و مسلک و جنسیت و دینشان از هم جدا نکند.
ابیر العسکری در پیاده رو نشسته است و استراحت می کند. این زن ژورنالیست یکی ازکسانی است که در فیس بوک و روی صفحه خودش تاریخ تظاهرات 25 ژانویه روز خشم را اعلام نموده است. وی سال هاست که برای مصری دمکراتیک مبارزه می کند و تا کنون بر علیه خدشه دار شدن حقوق بشر و آزارهای جنسی در مصر مطالب بسیار نوشته است و بعنوان فعال سیاسی در تظاهرات های بیشمار شرکت نموده است. وی می گوید” اما اینبار طور دیگری است. چیزی که در اینجا می گذرد تنها تظاهرات نیست بلکه یک انقلاب است. اولین انقلاب تاریخ مصر که زنان در آن اینچنین فعال می باشند و بخشی از مردم بوده و فریاد می زنند ” سرنگون باد رژیم مبارک” و بعنوان پیشقراولان امنیت از میدان محافظت نموده و کسانی هستند که در حال حاضر قاهره را تمیز می کنند”.
زن مصری قوی است وغرور دارد و بخش مهمی از جامعه مصری است. در مصر زنان بسیاری کار می کنند . بخشی برای اینکه دوست دارند کار کنند و بخش بالائی از زنان بخاطر اوضاع بد اقتصادی خانواده می بایست کار کنند. بسیاری از خانواده ها بسیار تهیدستند و به این خاطر زنان حتما باید کار کنند. مشاغلی چون تمیز کاری، مستخدمی و دستفروشی. دختران از اقشار میانی و اقشار بالائی جامعه محجبه و یا بی حجاب به دانشگاه می روند و در آینده یا معلم، پزشک، پروفسور، مددکار، مهندس و… می شوند. زنان در تمامی مشاغل اجتماعی بکار مشغولند. زنان شرکت های کوچک و بزرگ را سرپرستی نموده و یا بعنوان کارگر ساده در صنایع نفت بکار مشغولند.
از معروف ترین زنان مصر که در میدان تحریر روزها بسر برده است می توان از نوال سعداوی نام برد. وی که 80 سال دارد و نویسنده است، جزء فعال ترین زنان مصر است.
او هنوز هم با سن بالایش به تمامی جهان مسافرت می کند و برای آزادی و دمکراسی و حقوق زنان مبارزه می کند وی در باره خودش می گوید” نیروی متحدکننده در تمام کارهایم آمیزه ای است از فمینیسم و حس نیرومند عدالت اجتماعی – آمیزه ای از بسیاری چیزها. من پزشکم اما پزشکی را از سیاست و اقتصاد جدا نمیکنم، همه با هم ارتباط دارند. فقر را از بیماری، یا بیماری روحی را از بیماری جسمی جدا نمیکنم. فقر، سیاست و استعمار نو را نمیتوان از هم جدا کرد.
سیستمهای پدرسالارانه، چندملیتیو سرکوب زنان همه با هم ارتباط درونی دارند. من میآموزانم که همه با هم پیوند دارند. من خلاقیت و نارضایتی را تدریس میکنم. نارضایتی خودش یک عمل خلاقانه است. وقتی قانونی ناعادلانه است باید آن را نقض کنید. به این دلیل من فمینیسم را همان انساندوستی میدانم
وی در حالیکه موهای نیمه بلند سفیدش دستخوش نسیم فضای میدان است با غرور می گوید:” من احساس می کنم که دوباره متولد شده ام. این یک انقلاب ناگهانی است. که پشت آن هیچ ایدئولوژی یا مذهبی وجود ندارد. اینجا مردم عادی هستند. زنان و مردانی که قبلا با سیاست هیچ رابطه ای نداشته اند. این یک انقلاب واقعی مردم است. میلیون ها نفر از مردم مصر از زن و مرد وجوان و پیر از شهرها و همه روستا های سوئز، اسکندریه و… به پایتخت شهر قاهره آمده اند و در میدان تحریر جمع شده اند. میدان تحریر زندگی و خانه ما شده است. با وجود اینکه پلیس و لباس شخصی ها به ما حمله می کنند اما ما هرگز مکانی را که مال خود ماست ترک نمی کنیم.