فلسفه سیلسی

0

گفت و گو با آبنسور، نانسی و رانسیر در باره‌ی «دموکراسی»، «مردم» و…

مفهوم «دموکراسی» (Démos Kratos) و مفهوم «مردم» (Peuple – People) در کانون مصاحبه‌ای قرار دارند که سه فیلسوف معاصر فرانسوی: میگوئل آبنسور Miguel Abensour (وی در سال پیش درگذشت)، ژان لوک نانسی Jean-Luc Nancy و ژاک رانسیر Jacques Rancière  را گرد‌هم می‌آورد. این سه اندیش‌مند، با شهرتی جهانی، از چهره های مهم فلسفه‌ی فرانسوی از سال‌های 1960 به بعد هستند. فلسفه‌ای که به گفته‌ی آلن‌بدیو Alain Badiou با ابعاد وسیع‌ و نوآوری‌‌اش مشخس می‌شود.

0

ملاحظاتی نابهنگام بر یک “بهنگامی دوباره فعال” از دانیل بن سعید

    ملاحظاتی نابهنگام بر “بهنگامیِ دوباره فعالِ” مانیفست کمونیست به مناسبت سالگرد مانیفست کمونیست (1848 – 2018) نوشته‌ای منتشر نشده از آرشیو شخصی فیلسوف فرانسوی دانیل بن سعید (1946 – 2010) به زبان...

0

بازاندیشی سیاست در پرتو خوانشی از فلسفه سیاسی آگامبن از شیدان وثیق

این جنبش‌های نوینِ زمانه‌ی‌ ما بسیاری از داده‌ها و شیوه‌های «سیاستِ» سنتی و کلاسیک را به زیر پرسش می‌برند و یا به کل به دور می‌اندازند. این جنبش‌های نوینِ زمانه‌ی‌ ما، با طرح بغرنج‌‌هایی نظری و عملی، وظیفه‌ای عاجل و خطیر بر دوش فلسفه‌ سیاسی قرار می‌دهند : بازاندیشی «سیاست» در راستای نظریه و عملِ رهایی‌خواهی. سیاستِ رهایش، که از برای تغییر جهانِ ما باید فرا رسد، تنها با ابداع مفاهیم جدید و کنار گذاشتن مفاهیم منسوخ گذشته امکان‌پذیر می‌شود.

0

دخالت‌گری و سازماندهی، سیاست و آینده پیشین از آلن بدیو

امروز بیش از همه باید از خود پرسش کرد: چیست آن سیاستِ رادیکال که به ریشه و بُن می‌رود، مدیریت ضرورت را رد می‌کند، به فرجام ها می‌اندیشد، عدالت و برابری را پاس می دارد و به کار می‌برد، مسئولیت خود را در زمان صلح بر دوش می‌گیرد و در انتظار پوچ رسیدن فاجعه به سر نمی برد؟ چیست آن رادیکالیسمی که هم‌زمان تکلیفی بی‌پایان است؟ زیرا، چون روانکاوی نزد فروید، اگر صفت انقلابی سیاست را حفظ کنیم، باید سیاست انقلابی را امری اساساً پایان‌ناپذیر تلقی کنیم.

0

دموکراسی‌ها علیه دموکراسی از ژاک رانسیر

گفته می شود: دموکراسی ها، اما دولت هایی خاص مورد نظر هستند و تبیین می شوند. دموکراسی ها یعنی به واقع کشورهای ثروت مند که امروزه توسط دموکراسی تهدید می شوند. توسط آن دموکراسی ای که به معنای فعالیت خارج از کنترل هر آن کس یا دموکراتی است که تلاش می کند در امور کشور و جامعه دخالت کند.

0

اشباح مارکس – فصل سوم، فرسودگی‌ها از ژاک دریدا

دریدا، در اشباح مارکس، در پی احیأ اندیشه ی مارکس نیست. « بازگشت به مارکس » دیگری در کار نیست. خاصه، مارکسی همانند خود، ثابت و ابدی… زیرا که مارکس در این جا « بیش از یک روح دارد ». اما اشباح مارکس به دو معناست: یکی، روح های خودِ مارکس هستند، روح های «متن» مارکسیسم که دریدا به دفع پاره ای و جذب نقادانه ی یکی از آن ها می پردازد. معنای دیگر، آن اشباحی اند که مارکس همواره در پی دفعشان بود و هم چنان امروز نیز در شکل های مختلف حضور دارند.

image_pdfimage_print